تهران- ایرنا- در نشست نقد کتاب «رصد سازمان‌های فرهنگی ایران»، عنوان شد: تعدد دستگاه‌های دولتی باعث تضعیف بخش غیررسمی فرهنگ و نهادهای خصوصی شده است؛ این موضوع که بخش دولتی فرهنگ اهمیتی روزافزون یافته، فعالیت‌های غیردولتی فرهنگی را به حاشیه رانده است.

به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، کتاب رصد سازمان‌های فرهنگی ایران تالیف ابراهیم حاجیانی که به تازگی از سوی انتشارات پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات منتشر شده، پژوهشی است در حوزه سازمان‌ها و نهادهای فرهنگی که در نشست برخطی امروز دوشنبه (۱۵ آذرماه) به همت پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد مورد نقد و بررسی قرار گرفت.

تعدد دستگاه‌های دولتی باعث تضعیف بخش غیررسمی فرهنگ شده است

ابراهیم حاجیانی (نویسنده کتاب) در ابتدای این نشست و در توضیح ماهیت و محتوای کتاب، بیان کرد: در چهار دهه گذشته نتوانسته‌ایم رصدی را در حوزه نهادهای فرهنگی داشته باشیم و اولویت ما در مرکز رصد انجام گزارشی مانند این کتاب بوده است.

وی ادامه داد: گزارشی از این دست به این دلیل صورت گرفته است که مرکز رصد در خدمت راهوری نقشه جامعه سیاستگذاری کشور بوده است. در حوزه نهادهای فرهنگی آنچه مهم تعیین یک چهارچوب برای بررسی است.

حاجیانی توضیح داد: در بررسی مطالعاتی از این دست باید توجه داشته باشیم که آنان مخاطب محور نیستند.

مولف کتاب رصد سازمان‌های فرهنگی ایران در تحلیل چهارچوب نظری این کتاب تصریح کرد: در این کتاب ما سه وضعیت محوری را تعریف کردیم که از جمله وضعیت درونی سازمان های فرهنگی معادل بهره وری، وضعیت بیرونی سازمان های فرهنگی معادل مفهوم کارآمدی و اثربخشی و درنهایت وضعیت سوم که معضل ما در ایران است سنجش یا رصد میزان هماهنگی دستگاه های فرهنگی بود که خود این وضعیت به دو دسته قابل تقسیم است ازجمله همراهی و هماهنگی دستگاه‌های فرهنگی با هم و همراهی و هماهنگی همه دستگاه های فرهنگی با نهادهای بیرونی.

در این پژوهش تلاش کردم تا چهارچوبی مفهومی را برای رصد تعیین کنم و این موضوع در جای خود بسیار سخت بود چرا که این موضوع می توان جزئیات متعدد و متکثری را در بر بگیرد و چهارچوب می بایست تمام اعضای اساسی فرهنگی را پوشش می داد

حاجیانی در ادامه و در توضیح مبحث روش شناسی این گزارش گفت: شوربختانه نتیجه بررسی ها و داده های ما در فصل چهارم امیدوارکننده نیست.

وی افزود: شخصا حدود سه دهه در نهادها و سازمان‌های فرهنگی دانشگاه تجربه زیسته حضور و فعالیت داشته ام و در این مطالعه حاصل مشاهدات خودم را با نتایج کار دیگران به کار گرفته ام. این وضعیت نشان می‌دهد که چرخه سیاستگذاری فرهنگی ضعیف است و عمده دستگاه‌ها بدون مسئله شناسی فرهنگی کار می‌کنند؛ البته در زمان متاخر برخی از نهادها به سمت بهبود حرکت کرده‌اند.

این نویسنده ادامه داد: تغییر مدیریت و تحولات ساختاری متعدد در دستگاه‌ها باعث بی‌ثباتی فراوان دستگاه‌ها شده‌اند و این یکی از مسائل جدی سازمان‌های و نهادهای فرهنگی بوده است.

موضوع دیگر این است که در فرهنگ، هنر و رسانه تعدد بازیگران وجود دارد و این تعدد منجر به انسجام نمی شود. از سوی دیگر مدیریت فرهنگی دو فشار دارد: فشاری از سوی نهادهای بالادستی (ارزشی  و هنجاری) و فشار دیگری از مطالبات اقشار اجتماعی و افکار عمومی و مردمی. در تلاش برای رفع فشار نهادهای بالادستی نهادهای فرهنگی هرچه بیشتر از مردم فاصله می‌گیرند این موضوع توسط محققان دیگر هم تایید شده است

حاجیانی در توضیح یکی دیگر از نقاط ضعف نهادهای فرهنگی، خاطرنشان کرد: تعدد دستگاه‌های دولتی باعث تضعیف بخش غیررسمی فرهنگ و نهادهای خصوصی شده است؛ این موضوع که بخش دولتی فرهنگ اهمیتی روزافزون یافته فعالیت‌های غیردولتی فرهنگی را به حاشیه رانده است. از سوی دیگر عدم شایسته گزینی در نهادهای دولتی فرهنگی وجود داشته که کیفیت و خروجی فرهنگی را متاثر ساخته است.

مولف کتاب رصد سازمان‌های فرهنگی ایران بیان کرد: داده های کارآمدی و اثربخشی علمکردها و خروجی های از خوداظهاری (همه موارد روبه مثبت بوده است) خود دستگاه ها به دست آمده است و براین اساس به دلیل رسمی بودن این آمار و ارقام احتمالا باید موثق باشند. البته که در این گونه موارد ما باید از صحت و دقت آمارها اطمینان داشته باشیم.

وی ادامه داد: یکی دیگر از نقاط ضعفی که در این گزارش به آن رسیدیم این بود که تعارض دستگاه های دولتی فرهنگی موجب عدم تعادل شده است و تشتتت، تداخل و تعارض در میان این دستگاه ها را می بینیم.

این نویسنده گفت: در نهایت باید گفت که طبیعی است در خروجی سازمان های فرهنگی هماهنگی نداشته باشیم چرا که سازوکارش را نداریم و مطالعات و تجربه زیسته و ظرفیت و توان دستگاه های فرهنگی و غیرفرهنگی موید این نکته است. البته در سالهای اخیر برای پیوست سازوکارهایی تعریف شده که هنوز اجرا نشده و مسئله پیوست هنوز به جایی نرسیده است

حاجیانی در انتها و در پاسخ به این پرسش که چه پیشنهادی از دل این پژوهش میتوان ارائه داد گفت: گزارش های رصدی چون بررسی وضعیت موجود هستند لزوما پیشنهاد دهنده نیستند اما به عنوان پیشنهاد کلیدی در این گزارش می توان گفت که تغییر اساسی در سازوگارهای نهادهای رسمی و غیررسمی فرهنگی می تواند راهگشا باشد.

تعدد نهادهای فرهنگی داریم اما تنوع نداریم

پس از آن خسرو طالب‌زاده (معاون اسناد ملی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران)، به ارائه سخن پرداخت و در مورد این کتاب یادآور شد: در حوزه رصد نهادهای فرهنگی کار پژوهشی و ادبیات غنی نداریم؛؛ در حقیقت مطالعات بسیاری وجود ندارد و اینها قدم های اولی است و باید این ها ادامه پیدا کنند و  موضوع بیش از این رصد شود.

وی ادامه داد: کلمه فرهنگ کلمه ای معاصر است و بیش از یک صد سال سابقه ندارد؛ البته این بدان معنا نیست که ما سیاست فرهنگی نداشتیم بلکه باید گفت مطالعات فرهنگی در کشور ما جوان است.

طالب‌زاده تاکید کرد: در اینجا باید ببینیم منظور از رصد چیست؟ و نکته این است که در رصد عملکرد نهادهای فرهنگی دولتی دسترسی به اطلاعات محدود است مگر بر اساس داده های خودمان قضاوت و داوری کنید که این علمی و قابل اتکار نیست و تنها به عنوان یک قدم در بررسی این موارد قابل اکتفا است اما این که این روش به شناخت عمیق و دقیق نهاهای فرهنگی می رسد، نکته ای دیگر است. آمار خود پدیده ای است که باید به صورت مجزا بررسی شود که آیا فریبنده هستند یا راهگشا؟

در یک رصد فرهنگی صحیح به جای این که ببینیم مدیران درباره یک عملکرد چه میگویند باید ببینیم مردم چه می گویند و باید داده های خود  را در جامعه و در مقایسه با بازخوردهای مردمی اندازه گیری کنیم

معاون اسناد ملی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران گفت: مسله نهادهای فرهنگی پدیده جدیدی است اما نه معاصر؛ در این مفهوم نهادهای فرهنگی در دوره پهلوی به صورت جدی برجسته شد و دوره پهلوی دوم دوره نهادسازی نهادهای فرهنگی (تاسیس جشنواره ها، فرهنگستان ها، بنیادها و...) است. در حقیقت دغدغه دوره پهلوی دوم تاسیس نهادهای فرهنگی عامرانه و خودساخته و تاسیس یک شبه مدرنیزاسیون فرهنگی برای رفع عقب ماندگی ملحوظ نظر ایشان است.

البته در دوره بعد از انقلاب با روندی وارنه سروکار داریم و نهادهای فرهنگی و نهادهای دینی و اسلامی که در این کتاب به آنها توجه شده است هدفها و آرمان های دینی دارند و در این روند پس از انقلاب نوعی گسست داریم و که گسست تاریخی و جغرافیایی بوده است.

وی افزود: ما در ایران سنتی دیرپا در نهادهای فرهنگی خودجوش بیرون از نهاهای دولتی داریم که مثال آن هییات و حتی آیین های عرفانی است و از سوی دیگر از لحاظ جغرافیایی در کشور تنوع و تکثر زیادی داشته ایم؛ اینها زمانی دچار نقصان شدند که بحث آمارها برای مدیران فرهنگی بسیار مهم شده بود.

طالب‌زاده تصریح کرد: نهادهای فرهنگی ما زمانی بامردم و برای مردم بود اما از زمانی دیگر آنان به موسسات بروکرات دولتی یا شبه دولتی که با مردم برای دولت کار میکردند بدل شدند و در این میان ما نقاط قوت تاریخی را از دست دادیم و از لحاظ جغرافیایی هم، همه چیز تهرانی و در تهران متمرکز شد؛ یعنی نهادها شبیه هم شدند. بر این اساس امروز تعدد نهادهای فرهنگی داریم اما تنوع نداریم.

معاون اسناد ملی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران در انتها تاکید کرد: نهادهای فرهنگی را باید در دل دوگانه دولت-ملت، در یک زمینه تاریخی و با استفاده از نظریه نهادهادگرایی بررسی کرد. مباحث زمینه ای و تاریخی هم در این بررسی اثرگزارند و باید بیش و پیش از بررسی صرف سازمان های فرهنگی، در ریشه یابی وضعیت فرهنگی موردتوجه باشند.

لغزندگی مفهوم فرهنگ کارهای پژوهشی را دشوار می‌سازد

ابراهیم غلامپور آهنگر (دکتری سیاستگذاری فرهنگی)، آخرین سخنور این نشست بود و در تحلیل محتوای این کتاب خاطرنشان کرد:  باید تاکید کنیم که آثار سیاستگذاری فرهنگی به این شکل در ادبیات آماری ما بسیار کم و به چنین پژوهش هایی نیاز است.

وی ادامه داد: باید خاطرنشان کنیم که نقد ما به معنای ایراد این کتاب نیست چرا که این کتاب در نوع خودش کتابی پایه گذار است.

او تصریح کرد: یکی از مشکلات در چنین بررسی هایی از خود مفهوم فرهنگ نشئت می گیرد و لغزندگی مفهوم فرهنگ که به همه چیز سرک می کشد و توانایی ورود به بسیاری از حوزه ها را دارد، می تواند در ملاحظات روش شناسی مورد توجه باشد.

غلامپور آهنگر گفت: یکی از ایرادات این کتاب این است که تلقی آن از وضعیت فرهنگی ما، وضعیت مطلوب است؛ در صورتی که نسبت بین وضعیت فرهنگی جامعه و اسناد بالادستی مشخص نیست.

بسیاری از دستگاه های فرهنگی در این رصد نادیده گرفته شدند؛ شهرداری ها، مساجد، تشکل های عقیدتی مانند بسیج و هیئت ها و سازمان ها مردم نهاد و... بر مسائل فرهنگی کشور اثر گذارند که در صورت بررسی نهادهای فرهنگی و نه صرف سازمان های دولتی فرهنگی باید درنظر گرفته شوند

این دکتری سیاستگذاری فرهنگی توضیح داد: در بحث عملکرد، عمده آمارهای این گزارش صرفا آمارهای سینمایی است و ما دائما آمارهای سینمایی را می بینیم و شاید دلیل آن ضعف آمار در سایر حوزه های هنری است.

وی افزود: یکی دیگر از ایرادات در این گزارش این است که شاخص های مناسبی را در این بررسی نمی بینیم و با توجه به اهمیت و تاثیری که شاخص ها در یک رصد جامع و درست دارند نباید از اهمیت آنان غافل شد.

نقد کتاب رصد سازمان‌های فرهنگی ایران با حضور خسرو طالب‌زاده (معاون اسناد ملی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران)، ابراهیم غلامپور آهنگر (دکتری سیاستگذاری فرهنگی)، و ابراهیم حاجیانی (نویسنده کتاب) و به دبیری مصطفی اسدزاده (عضو پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات) به همت پژوهشگاه فرهن، هنر و ارتباطات برگزار شد.

کتاب رصد سازمان‌های فرهنگی ایران به تعبیر نویسنده این اثر، نخستین پژوهش رصدی در حوزه سازمان ها و نهادهای فرهنگی ایران است.

در این کتاب پس از مرور سنخ‌شناسی طیف وسیع نهادهای فرهنگی فعال کشور، چارچوبی جامع برای رصد این سازمان ها طراحی شده و سپس بر مبنای این چارچوب، توصیف جامعی از وضعیت کنونی سازمان های فرهنگی کشور ارائه شده است.

در پایان برخی راهبردها و توصیه ها برای ارتقای خط مشی‌ها و سیاست‌های فرهنگی برای اجرای نقشه جامعه مهندسی فرهنگی کشور ذکر شده است.