در ادامه گزارش ۱۷ آذر ۱۴۰۰ روزنامه ایران آمده است: تهران در روزهای گذشته میزبان «شیخ طحنون بن زاید»، مشاور امنیت ملی امارات متحده عربی بود که بنا به دعوت علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی به کشورمان سفر کرده بود. محور مهم گفتوگوهای او با مقامهای بلندپایه کشورمان از جمله در دیدار با سیدابراهیم رئیسی، رئیس جمهور و دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران تأکید بر اهمیت همکاریهای امنیتی منطقه و لزوم طراحی سازوکاری برای حمایت بازیگران این حوزه از یکدیگر در مواجهه با مخاطرات داخلی و خارجی بود.
سفر این مقام اماراتی به تهران که همزمان با حضور «فیصل مقداد»، وزیر خارجه سوریه به کشورمان صورت گرفت، در امتداد تحولاتی ارزیابی میشود که بر سیاست منطقهای بازیگران عربی منطقه سایه انداخته است.
عملی شدن استراتژی خروج تدریجی امریکا از منطقه که بیتردید بر روابطش با همپیمانان عربیاش اثرگذار خواهد بود، در رأس این تحولات قرار دارد. واقعیتی که این کشورها را به تعدیل مواضع خود در قبال یکی از قدرتهای مهم منطقه همچون ایران ناگزیر نموده است. مقدمات این مهم را میتوان از یکسو در رویکرد قابل اعتنای دولت سیزدهم به تقویت گفتوگوی درون منطقهای و از سوی دیگر عیان شدن پیامد تصمیماتی دانست که خساراتی پرهزینه برای بازیگران عربی خاورمیانه به همراه داشته است.
ضرورت کنار گذاشتن رقابتهای مخرب
رئیسی در گفتوگو با مقام بلندپایه اماراتی، امنیت کشورهای منطقه را بههم گره خورده توصیف کرده و یادآور شده که ایران از امنیت کشورهای حاشیه خلیج فارس حمایت میکند. این موضعگیری رئیس جمهوری متناظر بر رویکردی مطرح شده که دولتش در آغاز کار بر آن تأکید داشته است.
رئیسی در آغاز مسئولیت خود با گفتن این جمله که «برای حل بحرانها و مشکلات منطقه باید گفتوگو کرد و اولویت سیاست خارجی دولت بهبود روابط با همسایگان است»، رسماً شکلگیری نظریهای را رقم زد که برای تبدیل شدن به یک سازوکار در روابط منطقه غرب آسیا راه پر پیچ و خمی پیش رو دارد. اگرچه در آغاز، ایده گفتوگوهای فراگیر منطقهای صرفاً وعدهای روی کاغذ برای همگرایی تلقی میشد اما ماهها بعد تکرار این ایده که در خلال ملاقاتهای پیدرپی مقامهای دیپلماتیک ایرانی با همتایان خود از کشورهای مختلف عربی منطقه صورت گرفت نشان از آن داشت که این دیدگاه به یک تصمیم عملی از سوی دولتمردان جدید تبدیل شده است.
دولت سیزدهم با تأکید بر پیگیری سیاست همکاری میان بازیگران منطقه، از رویکرد گفتوگوی درون منطقهای به عنوان راهکار پیشنهادی برای شکلگیری الگوواره رفتاری جدید در مواجهه با چالشهای امنیتی پیش روی خاورمیانه حمایت میکند.
سفرهای علی باقری، معاون سیاسی وزارت خارجه به قطر، عمان، پاکستان و ترکیه که همزمان با آغاز رایزنیهای دستگاه دیپلماسی با دیپلماتهای غربی پیرامون حل مسأله تحریمها و برجام صورت گرفت، نقطه عزیمت دولت جدید برای پیگیری گفتمان منطقهایاش بود. شفافسازی اهداف مذاکرات ایران و طرفهای برجامیاش، در گفتوگو با متحدان عربی خود یکی از اقداماتی است که نشان از آن دارد دولت رئیسی برای چارهجویی همکاریهای امنیتی در منطقه، گام اول را محکم برداشته است.
یک خطای استراتژیک
تأکید ایران بر شکلگیری امنیت درون منطقهای بر مبنای هم افزایی و با مشارکت همه کشورهای کوچک و بزرگ منطقه در حالی است که طی سالهای اخیر برخی از کشورهای منطقه از جمله عربستان سعودی، ایران را به نقطه هدف در اجرای راهبرد بحرانسازی خود در منطقه تبدیل کرده بود. راهبردی که در مرحله اجرا به همراهی بیچون و چرای معدودی از دولتها از جمله امارات انجامید و با تهدید کردن کشورهایی همچون قطر، عمان و کویت به از دست دادن روابط همکاریشان در صوت عدم پیروی از خواستههای ریاض در قبال ایران همراه شد.
گفتن ندارد که دوره طلایی رابطه این دسته از کشورها به رهبری عربستان با «دونالد ترامپ»، رئیس جمهور سابق امریکا که حضورش در رأس دولت امریکا حاکمان نوخاسته سعودی را از وضعیت انزوا گونهای بیرون برده بود، بر جسارت این صفبندی فاحش در مقابل ایران میافزود. در پی همین همکاریها بود که برخی از این بازیگران عربی درصدد دستیابی عادیسازی رابطه با رژیم صهیونیستی، همپیمان استراتژیک امریکا برآمدند تا برای همکاری پرفراز و نشیب خود با امریکا یک پشتوانه سیاسی قابل اعتنا بیابند. اما روی کار آمدن «جو بایدن»، رئیس جمهور جدید امریکا سبب وقوع تحولاتی شد که با اجرای راهبرد خروج تدریجی این کشور از منطقه رقم خورد. بیرون کشیدن نیروهای نظامی امریکایی از افغانستان نقطه عزیمت اجرای این راهبرد بود که کشورهای عربی را به تجدید نظر در روابط منطقهای خود ناگزیر کرد.
دست کشیدن امارات از همکاری با عربستان در جنگ فرسایشی یمن و تمایل ریاض به آغاز گفتوگو با «ایران» که به گفتوگوهای دنباله دار مقامهای امنیتی دو کشور و رقم خوردن فصل جدیدی از رایزنی مقامهای سیاسی، امنیتی و اقتصادی اعراب با ایران انجامیده است، بیش از همه یادآور این واقعیت است که ایران وزنه مهمی در خاورمیانه است و نمیتوان رابطه با آن را نادیده گرفت.
در این میان شاید نزدیکی شماری از کشورهای عربی به رژیم صهیونیستی چندان برای تأمین منافع امنیتیشان کارگشا نباشد. خاصه که ایران به پشتوانه موفقیت در مواجهه میدانی با تلآویو و ایجاد تزلزل در اقتدار پوشالی این رژیم نشان داده از چنان جایگاهی در منطقه بهرهمند است که اعراب برای نزدیک شدن به رژیم صهیونیستی باید برای هزینههای احتمالی آن هم چاره بیندیشند.
آشکار شدن این هراس از مواجهه با عواقب احتمالی این خطای استراتژیک و ناامیدی از ثمربخشی پیوندهای تاریخی خود با امریکا سبب شده که بازیگران عربی هر یک به نحوی بر ضرورت پیشگیری از این رویارویی از طریق پیگیری رویکرد تعامل در منطقه توجه نمایند. اینچنین است که دعوت دولت سیزدهم به همکاری که با تأکید بر مشارکت و ارتقای همکاری در حوزههای «منافع مشترک» و گفتوگو در حوزههای «اختلاف نظر» است و از «گفتوگو» و «ایجاد اعتماد» به عنوان ابزارهای دست یافتن به این خواست یاد کرده است، با اقبال مخاطبانش در منطقه روبهرو شده است. اما به نظر چرخش از وضعیتی که در آن بازیگران پیگیری خواستههای خود را صرفاً زیر سایه رقابتهای مخرب جستوجو میکردند به شرایطی که به این باور برسند که میتوانند با همکاری یکدیگر امنیت منطقه را تضمین کنند، چندان آسان نمیآید اما این مهم میتواند در صورت تفوق عقلانیت، مبنایی برای بازگشت به آرمان امنیت درونزا در منطقه از مسیر همکاری قدرتهای صاحب نفوذ آن باشد.