با وجود بارشهای شدید بهار ۹۸، با تشدید خشکسالی و تهدید منابع آبی کشور، تابستان امسال در خوزستان و در هفتههای اخیر در اصفهان و در چهارمحال و بختیاری بسیاری از مردم و بخصوص کشاورزانی که آب با زندگی و کسب و کار آنها مرتبط بود، به خیابانها آمدند. البته بحران آب به تازگی به وجود نیامده و بهتدریج به وضعیت فعلی رسیدهایم.
از همین رو دفتر پژوهش ایرنا تلاش کرده در میزگردی با عنوان «بحران آب در ایران عوامل، پیامدها و راه حلها» با حضور دکتر «محسن ناصری» عضو هیئت علمی دانشکده عمران دانشگاه تهران و پژوهشگر اقلیم و محیط زیست و «امیرحسین غلامزاده نطنزی» پژوهشگر اجتماعی ، مساله بحران آب را هم از منظر فنی و هم منظر اجتماعی بررسی کند.
ایرنا: با توجه به ویژگیهای اقلیمی ایران، منابع آب کشور چه روندی دارد و وضعیت امروز منابع آب، چه از نظر سفرههای زیر زمینی و چه رودخانهها و دیگر منابع و وضعیت فعلی، نتیجه و محصول چه فرآیندی است؟
موضوعات آب امروز، عمدتاً غیرفنی است
ناصری: در کشور حداقل دما و حداکثر دما به شدت افزایش پیدا کرده و این بسیار نگران کننده است. در خیلی از مناطق ۱۵-۲۰ سال پیش در زمستان، ابتدای بهار و انتهای پاییز ذخایر برفی داشتیم، اما امروز با بررسی عکسهای ماهوارهای در مناطق مرتفع زاگرس یا البرز، دیگر آن ذخایر برفی را نمیبینیم
دکتر محسن ناصری: موضوعات آب کشور، امروزه عمدتاً غیرفنی است، یعنی غیرمهندسی است و بیشتر زمینهسازها و پیشرانهایی که شاخصههای فنی و انتظارات ما را از منابع آب شکل داده، باید در خارج از مجموعههای مهندسی، طرحهای مهندسی و برنامه ریزیهای مهندسی دید. به نظر میآید در موضوع آب هم همان شکاف سنت و مدرنیته در عمق زمینهسازی میکند و تظاهر این شکاف، یعنی ناسازگاری ریشهای ما با شرایط روز، منجر به بحران آب شده است. مصداق همین شکاف را در مباحث انرژی هم پیدا میکنید که اگر فرصتی شد در آن زمینه هم میشود ریشهیابی کرد و این ریشهیابی مسیر را برای آینده روشن میکند. اما به طور مشخص در مورد این سوال که وضعیت چیست و ما از کجا به این شرایط رسیدیم، من با چند عدد و رقم درباره منابع آب، شرایطی وخیمی را که الان در آن قرار داریم ،تصویر میکنم.
۲۰ سال پیش وقتی درباره میزان آب تجدیدپذیر صحبت میشد، صحبت از ۱۳۰ میلیارد مترمکعب آب تجدیدپذیر در کل کشور بود. البته میزان بارشها در حدود ۴۵۰ میلیارد مترمکعب بود که متخصصین با توجه به عدم قطعیتی که در ذات این تخمینها و تکنیکهای محاسبه وجود دارد، حتی عدد ۴۲۵ میلیارد مترمکعب و ۴۲۰ میلیارد مترمکعب را هم میگفتند. وقتی تبخیر و موارد خارج از دسترس را از آن حجم کلان کم کنیم، عدد ۱۳۰ میلیارد مترمکعب را در اختیار برنامهریزان منابع آب کشور قرار میداد تا تخصیصهایی برای توسعه صنعتی، توسعه کشاورزی، شرب و موضوع مهم حق آبههای محیط زیستی صادر کنند.
شوک وزیر وقت نیرو درباره منابع آب
سال ۹۵ وزیر وقت نیرو، آقای مهندس چیتچیان با یک شجاعت مثالزدنی عدد آب تجدیدپذیر کشور را که همان آب قابل برنامهریزی است، عدد ۷/۸۱ میلیارد متر مکعب اعلام کرد. یعنی ۶۰ درصد عددی که به طور سنتی وزارت نیرو در گزارشهایش حتی تا سال قبل از آن اعلام میکرد. بعد از آن، بعضی محققین در این عدد شبهه وارد کردند، نتایج منطقهای در کل کشور احصاء دقیق نشده و در گزارش آخر منابع آب کشور، جمع بندی نهایی ارائه نشده است یا به زودی ارائه میشود و با این عدد فاصله دارد. ولی به هر حال این اعلام و این شوک، یک تکانه جدی در سطح برنامهریزی در کشور بود. شاید یکی دو سال قبل در جلساتی که با دوستان وزارت نیرو داشتیم، حتی روی عدد ۱۰۰ میلیارد مترمکعب هم نمیتوانستیم با آنها صحبت کنیم و شبهه وارد کنیم و کسی حاضر نبود صحبت کند و این نشان دهنده تلاطم جدی در برنامه ریزی است. برنامهریزی و تخصیص آب در کشور، مبتنی بر ۱۲۰ یا ۱۳۰ میلیارد مترمکعب آب تجدیدپذیر است.
۱۰۰ میلیارد مترمکعب کسری مخزن داریم
نکته دوم بحث کسری مخازن است. اکنون حدود ۱۰۰ میلیارد مترمکعب کسری مخزن داریم. در مورد منابع آب زیرزمینی کشور نمیتوانیم یک عدد دقیق مطرح کنیم، چون تعیین حجم آب زیر زمینی پیچیدگیهای بسیار دارد. اما در مورد کسری و کم شدنش با توجه به کاهش تراز آبخوانها، میتوانیم اظهارنظر کنیم و این نکته خیلی مهم است. وقتی در مورد آب زیرزمینی و سفرههای زیرزمینی صحبت میکنیم، در مورد دو حجم آب صحبت میکنیم که یکی حجم دینامیک و یکی حجم استاتیک است. حجم دینامیک حجمی است که با خشکسالیها و تواتر فصول کم و زیاد میشود. آبخوان هم توان و ظرفیت این را دارد که وقتی منابع جدید دریافت میکند، حجم خود را افزایش دهد و متورم شود و ذخیره بیشتری را در درون خود نگه دارد . متخصصین آب زیرزمینی با احتیاط در مورد حجم آب استاتیک صحبت میکنند. آبی که در عمق آبخوان وجود دارد و منطقاً نباید آن حجم دستخوش تغییرات شود. الان ما در بسیاری از سفرههای آب زیرزمینی حجم دینامیک را از دست داده و وارد حجم استاتیک شدهایم. البته حجم قابل ملاحظهای از ذخایر استاتیک هم برداشت شده است.
اثرگذاری روشن تغییر اقلیم بر منابع آب کشور
ناصری: با افزایش ۱ درجهای میانگین دمای سطح کشور، ذخایر سطحی ما به دلیل شدت تبخیر، حدود ۲۰ درصد آب خود را از دست میدهند. به نظر میآید ما این یک درجه را به طور متوسط داریم و در حال رد کردن آن هستیم و از منظر تلفات هم ما وضعیت بدتری را نسبت به گذشته تجربه میکنیم
اما جنبه دیگری که روی منابع آب کشور اثرگذاری روشنی دارد، تغییر اقلیم است. البته برخی از آن به عنوان خشکسالیهای بلند مدت یاد میکنند، ولی ذات خشکسالی یک فرایند سینوسی است. یعنی بعد از مدتی شرایط خشکسالی میگذرد و آن منطقه بطور منطقی باید در وضعیت ترسالی قرار گیرد. به نظر میآید تغییر اقلیم در کشور روی کلان میزان بارش اثر جدی نگذاشته است، هر چند در برخی مناطق از میزان بارش کاسته شده و این درست است؛ ولی روی میانگین کل بارش کشور اثر جدی نگذاشته و آنچه بیشتر نقشآفرینی میکند، افزایش تلفات است. در کشور حداقل دما و حداکثر دما به شدت افزایش پیدا کرده و این بسیار نگران کننده است. در خیلی از مناطقی که ۱۵-۲۰ سال پیش در زمستان ، ابتدای بهار و انتهای پاییز ذخایر برفی داشتیم و کلا مناطق برفگیر بودند، امروزه با بررسی عکسهای ماهوارهای در مناطق مرتفع زاگرس یا البرز، دیگر آن ذخایر برفی را نمیبینیم. دلیلش عمدتاً همین است. گرچه در آن مناطق بالاخره بارش وجود دارد و این پدیده کاملاً جهانی است، اما پدیده جهانی اثراتش در مناطق مختلف فرق میکند. در برخی مناطق اثر تغییر اقلیم با افزایش شدت بارش و سیلابها و در بعضی مناطق هم با تشدید خشکسالیها خودش را نشان میدهد.
با وجود شرایط وخیم، دنبال حفظ تخصیصهای آبی هستیم
ما به لحاظ جغرافیایی در مناطقی هستیم که معروف به کمربند خشکی زمین است. یعنی مدار راس السرطان که حدود ۳۰ و ۳۵ درجه است و از آریزونا و تگزاس آمریکا میآید و وارد صحرای آفریقا و مناطق شمالی آفریقا میشود که خشک است. این کمربند وارد عربستان، عراق و ایران میشود حتی مناطق صحرای چین هم روی همین کمربند قرار دارد و در همین کمربند تغییر اقلیم بیشتر به شکل خشکسالیها و تشدید خشکسالیها خودش را نشان میدهد و این هم یک فاکتور بسیار مهم است. به نظر میآید با افزایش ۱ درجهای میانگین دمای سطح کشور، ذخایر سطحی ما به دلیل شدت تبخیر، حدود ۲۰ درصد آب خودشان را از دست میدهند. به نظر میآید ما این یک درجه را به طور متوسط داریم و در حال رد کردن آن هستیم و از منظر تلفات هم ما وضعیت بدتری را نسبت به گذشته تجربه میکنیم. همه این موارد، نشان دهنده یک شرایط بسیار وخیم در کشور است؛ با این حال سیاستگذار سعی میکند تخصیصهای خودش را حفظ کند.
به نظرم هیچ تخصیصی نباید به شکل قاطع و دائمی داده میشد که متاسفانه چنین رویهای در کشور وجود نداشته و تخصیصها تبدیل به حقوق قانونی و اجتماعی مناطق مختلف شده است و این عمق مساله را در کشور ما تشدید میکند و اگر هشیارانه نگاه کنیم، اجتماعشان آینده بسیار وخیمی را برای کشور ما ترسیم میکند.
ایرنا: از نظر شما زمینهها و عوامل تداوم تشدید بحران آب چیست؟
تاثیرات اجتماعی تغییر در محیط زیست، بیشتر از نتایج زیستی
امیرحسین غلامزاده نطنزی: تاکید من بخصوص در حوضه آبی استان اصفهان است و مطالبم را با دو رویکرد شروع میکنم: یکی اینکه ریشه مشکلات از کجا شروع شده و اینکه با چه راهکارهایی میشود با آن مقابله کرد. بحث من در رابطه با مسائل فنی نیست و فقط در رابطه با مسائل اجتماعی است. در رابطه با تغییراتی که در جامعه اتفاق میافتد، گیدنز، یکی از جامعهشناسان معاصر صحبت جالبی دارد. او میگوید تغییراتی که در ۱۰۰ سال اخیر در دنیا اتفاق افتاده، با ۳ هزار سال تاریخ بشر برابری میکند. گیدنز این را ناشی از مدرنیته میداند که دکتر ناصری هم به آن اشاره کردند؛ مدرنیته و سرمایهداری که در جامعه بوجود آمده و لازمهاش این است که از منابع، حداکثر استفاده را بکنیم و این تغییرات را نیز به همراه میآورد. هر تغییری که در محیط زیست ایجاد شود، تاثیرات اجتماعی آن از نتایج زیستیاش بیشتر خواهد بود. برای مثال وقتی روی یک رودخانه سدی زده میشود، پشت سد آباد میشود و به جلو نابود میشود.
سدی که بافت یک شهر را دگرگون کرد
خوب است به نمونهای که خودم تجربه داشتم، اشاره کنم. سال ۸۲ بانک جهانی میخواست وامی را به سد البرز در استان مازندران، شهرستان بابل بدهد. تغییرات اجتماعی آن پیوستی نیاز داشت که دانشگاه مازندران متولی آن شد و بخشهای اجتماعی را ما به عنوان پرسشگر انجام میدادیم. حین پرکردن پرسشنامهها متوجه شدیم در مخزن سد البرز چند روستا وجود دارد که این روستاها قدمتی ۴۰۰۰-۵۰۰۰ ساله داشتند. سال ۸۶ که قرار شد سد را بسازند و آبگیری شود، بسیاری از اهالی از این روستا رفتند. آنها به شهرهای اطراف مثل سوادکوه و قائمشهر که یکی از صنعتیترین شهرهای استان است، مهاجرت کردند. این افراد وقتی به آنجا رفتند هیچ ذهنیتی از آن شهر نداشتند، یعنی شغلی متناسب با آنها برایشان وجود نداشت.بهترین شغل فراهم برای آنها دستفروشی بود که این موضوع بر چهره شهر تاثیر گذاشت.
غلامزاده: این افراد وقتی به دلیل احداث سد مجبور به مهاجرت به شهر دیگر شدند،ذهنیتی از آن شهر نداشتند و شغلی متناسب با آنها برایشان در نظر گرفته نشده بود. بهترین شغلی که برای آنها فراهم بود دستفروشی بود و این شغل در کل شهر رواج پیدا کرد
قائمشهر یک شهر صنعتی بود و وضعیت رفاهی متوسطی داشت، اما از سال ۸۶ تا الان یعنی حدود ۱۶-۱۵ سال گذشته میبیند که وضعیت بافت اجتماعی آن تغییر کرده است. این تغییرات به همین جا ختم نمیشود، یعنی افراد از یک منطقه قدیمی به منطقهای که هیچ سنخیتی با آن ندارند، رفتند و احتمالا در یک توالی نسل از وضعیت اجتماعی و فرهنگی خودشان که هزاران سال سابقه داشته ندارند و چون پدر و مادرشان دستفروش بوده خودشان هم همین کار را انجام میدهند یا وارد کارهای غیرمولد میشوند و از این طریق تغییرات اجتماعی و فرهنگی در یک منطقه و حتی در یک استان ایجاد شد.
حالا اگر شما به مسائلی که در استان اصفهان بوجود آمده نگاهی بیندازید، میبینید تغییراتی که ایجاد شده، چه اثراتی دارد. در دهه ۳۰ تونل کوهرنگ به عنوان اولین تونل بعد از زمان صفویه راه اندازی شد. سد زاینده رود و ایجاد ذوب آهن در دهه ۴۰ شکل میگیرد. در دهه ۶۰ هم شرکت فولاد مبارکه که ابتدا قرار بود در بندرعباس در کنار ساحل ساخته شود، به سمت اصفهان آمد. تغییرات اجتماعی خیلی جالبی در طی این دوره رخ داد. در دهه ۶۵ تا ۷۵ اصفهان رتبه اول مهاجرپذیری از استانهای همجوار را داشته است، بیشترین میزان مهاجرتی که صورت گرفته از استانهای خوزستان، چهارمحال و بختیاری، لرستان و استانهای همجوار بوده است. ۵۹۱ هزار نفر در فاصله سال ۶۵ تا ۷۵ داخل استان اصفهان جابهجا شدند، ۴۰ درصد مهاجرتها از خارج استان بوده و ۷۵ درصد آن مهاجرتهای روستا به شهر بوده است؛ یعنی طبق آمار ثبت احوال، طی این ۱۰ سال، بیش از ۵۰۰ هزار نفر از جاهای دیگر به استان اصفهان آمدهاند. یعنی طی این ۱۰ سال، هر سال به اندازه جمعیت یک شهر نسبتاً کوچک مثل اردستان و نطنز، به اصفهان اضافه شده است. بخشی از آن به خاطر آب است و صنایع زیادی که درآنجا وجود دارد.
ادامه دارد...