«کریم صفایی» که از پناهندگی قهرمانان و نخبگان ورزشی به عنوان «ترور ورزشکاران» یاد میکند،در گفتوگو با گروه پژوهش ایرنا میگوید موضوع پناهندگی و مهاجرت در همهی کشورها وجود دارد؛ اینطور نیست که بتوانیم به صورت قهری مانع آن شویم؛ مخصوصاً در شرایطی که هرکسی مختار است برای آینده خود تصمیم بگیرد. از نظر او، اگر مسأله فشارهای اقتصادی در یک دهه اخیر را کنار بگذاریم، دلیل دوم در مهاجرت ورزشکاران ما حضور مسئولان ناکارآمد در ورزش است که در ۱۰ سال اخیر تعدادشان بیشتر هم شده است. متاسفانه در این مدت افراد بیخاصیت اما مطیع به بدنه ورزش تزریق شدند که کارشان دلسرد کردن قهرمانان بوده است. علاوه بر این، افراد فاسدی هم به بدنه ورزش نفوذ کردند که در حال تسهیل شرایط پناهندگی ورزشکاران ما هستند و به اصطلاح راه و چاه را به آنان نشان میدهند و از این راه کسب درآمد میکنند. اینها با نفوذ خود، ورزشکاران را با برنامه قبلی وارد تیم ملی میکنند و شرایط و مدارک لازم برای پناهنده شدن را هم فراهم میسازند؛ تنها نامی که میتوان بر روی این کار گذاشت، «خیانت» است».
باید بپذیریم در ۱۰ سال اخیر ورزشکاران خود را به دست افرادی سپردهایم که خط را از کشورهای بیگانه میگیرند. طبیعتاً ورزشکار پناهنده ما هم برای دریافت امکانات از کشور مقصد باید دست به اقدامی خلاف دیدگاه و نظر خود بزند.
رئیس پیشین فدراسیون تیروکمان معتقد است سرنخ دیگر این ماجرا را باید در رقبای سیاسی ایران از جمله دشمنان ایران همچون اسرائیل جستجو کرد: «اسرائیل دانشمندان ما را هدف میگیرد، اما در خصوص ورزشکاران نمیتواند به واسطه علاقه مردمی دست به چنین کاری بزند، چرا که با خشم و انزجار یک ملت روبرو میشود. بنابراین ترور را به روش دیگری اجرا میکند که نامش پناهندگی با چاشنی بدگویی از نظام است».
صفایی میافزاید: «باید بپذیریم در ۱۰ سال اخیر ورزشکاران خود را به دست افرادی سپردهایم که خط را از کشورهای بیگانه میگیرند. طبیعتاً ورزشکار پناهنده ما هم برای دریافت امکانات از کشور مقصد باید دست به اقدامی خلاف دیدگاه و نظر خود بزند و علیه کشور تبلیغ کند. بسیاری از اظهارات سیاسی یا اقدامات نمادین ورزشکاران پناهنده ایرانی از سر ناچاری و به صورت اجبار است».
او تصریح میکند: «بسیاری از ورزشکاران پناهنده پیش از اقدام به پناهندگی، اظهارنامههای جعلی درست میکنند یا دست به مستندسازی علیه نظام میزنند تا وقتی به خارج از کشور رفتند به مسئولان کشور مقصد به عنوان مخالف نظام ارایه دهند و زودتر به شهروندی آن کشور درآیند. به برخی از ورزشکاران ما که در کشورهای غربی مستقر شدهاند، فشار میآورند که بگو در ایران تحت فشار بودهای و از تو خواستهاند که باخت اجباری را بپذیری».
وی در مواجهه با این پرسش که راهکار چیست، میگوید نخست باید مدیران فاسد ورزشی را شناسایی و از ورزش خارج کنیم، هر فردی هم که باشد اگر توان اداره زیرمجموعه خود را ندارد باید کنار برود: «تا سال ۲۰۰۲ میلادی تنها بحث رضایتمندی ورزشکاران و قهرمانان ملی مطرح بود اما از آن سال به بعد، موضوع رعایت هویت اجتماعی قهرمانان هم مطرح شد. مسالهای که اکثر مسئولان ما آن را رعایت نمیکنند و منزلت اجتماعی ورزشکاران خود را در اولویت قرار نمیدهند. ما قهرمانانی داریم که رئیس فدراسیون سه ماه او را در انتظار دریافت یک پاسخ یا دریافت معرفینامه میگذارد حال آنکه هویت اجتماعی و منزلت یک ورزشکار برای او از نان شب واجبتر است».
به گزارش گروه پژوهش ایرنا، از ابتدای انقلاب اسلامی تاکنون ۶۳ ورزشکار که سابقه قهرمانی یا پوشیدن پیراهن تیم ملی ایران یا دیگر کشورها را دارند، از ایران مهاجرت کردهاند یا تابعیت کشور دیگری را برای حضور در میادین بینالمللی در قالب کمیته بینالمللی المپیک یا کشور دیگر پذیرفتهاند و دولت یازدهم و دوازدهم با خروج ۴۴ ورزشکار بیشترین آمار در این رابطه را به خود اختصاص داده است.