تهران- ایرنا- چند دور مذاکره میان مقام‌های ایران و عربستان بارقه‌های امید را برای کشورهای منطقه و جهان ایجاد کرده ‌است تا شاید تعامل مستقیم دو قدرت خاورمیانه برای رفع مشکلات، بتواند تاحدودی از تنش‌ها در این منطقه پرآشوب بکاهد.

چندین دهه است که جمهوری اسلامی‌ ایران و عربستان به عنوان دو قدرت منطقه‌ای در خاورمیانه مطرح هستند. با این‌حال تضاد رویکردهای سیاسی، منافع متفاوت و اتحادها و تعهدات و دیدگاه‌های متعارض به مسائل بین‌المللی این دو کشور را از همان سال‌های ابتدایی پس از انقلاب اسلامی در ‌بیشتر اوقات به عنوان دو رقیب رو در روی یکدیگر قرار داد. رویکردهای ضد امپریالیستی ایران در کنار مذهب متفاوت با اعتقادات دینی حکام سعودی در طول دهه‌های گذشته روابط پرتنشی را بین دو کشور موجب شد  تا اینکه وقایع در سال ۱۳۹۴ به قطع رسمی‌ روابط دو کشور منجر شد.

 شکست ریاض در مناقشات خاورمیانه از جمله سوریه، عراق و حتی در لبنان به ویژه ناتوانی سعودی از کسب پیروزی در یمن، تنش را وارد مرحله تازه‌ای کرد. حضور «دونالد ترامپ» در کاخ سفید و اتخاذ رویکرد فشار حداکثری علیه ایران و همراهی بن سلمان با وی اوضاع را بدتر کرد و جنگ غیرمستقیم نفتکش‌ها را رقم زد.

تحلیلگران عرب اعتقاد دارند اگرچه ایران و عربستان هیچ رویارویی مستقیم یا مناقشه ارضی با یکدیگر ندارند اما از نظر سیاسی و رویکردی با هم مخالف هستند و رفع این تعارض می تواند در تنشزدایی موثر باشد. نگرانی اصلی عربستان سعودی، راهبردهای تهران است و ایران نیز نسبت به همکاری ریاض با کاخ سفید معترض است و دست‌های ریاض را در بسیاری از دسیسه‌های داخلی و منطقه‌ای علیه خود دخیل می‌بیند.

آغاز مذاکرات در نبود آمریکا

از ابتدای سال ۲۰۲۱ ایران و عربستان سعودی چند دور مذاکره را این بار بدون دخالت ایالات متحده برگزار کردند. گذشته از دلایل این رویداد، مذاکرات فوق نشانه‌ای از کاهش نفوذ آمریکا همزمان با تصمیم بایدن برای خروج از منطقه می‌تواند باشد. اندیشکده آمریکایی «کوئینسی» اعتقاد دارد عوامل زیادی به برقراری مجدد روابط دیپلماتیک بین ایران و عربستان کمک کرد اما خروج «دونالد ترامپ» رئیس جمهوری پیشین ایالات‌متحده از مقام خود یکی از عوامل بسیار مهم در این زمینه است. به‌رغم تعهدات ترامپ مبنی بر «در اولویت قرار دادن منافع آمریکا» اما سیاست‌خارجی وی در خاورمیانه منافع رژیم‌هایی مانند عربستان‌سعودی، ترکیه و اسرائیل را در اولویت قرار می‌داد. این کشورها به آنچه می‌خواستند رسیدند یعنی «دریافت یک چک سفید برای اعمال سیاست‌ خارجی خود که عمدتاً بر اساس تجاوزگری بنا شده بود». دیدگاه تازه بایدن به منطقه و عربستان، به همراه خروج ایالات‌متحده از خاورمیانه به عنوان یک بازیگر مسلط نظامی، امکان ایجاد نظمی‌ پایدار را فراهم می‌کند که کشورها به طور مستقل مذاکره کنند.

در ادامه این گزارش آمده است که با شکست ترامپ و عقب‌نشینی ایالات‌متحده از منطقه، نشانه‌های بهبود اوضاع نمایان شد. باوجود آنکه تاکنون تنها مقامات امنیتی تهران و ریاض با یکدیگر دیدار کردند اما گفته می‌شود رایزنی‌های محرمانه‌ بین مقامات اطلاعاتی عربستان و ایران به نتیجه رسیده‌ است و حتی دو طرف برای بازگشایی کنسولگری توافقاتی را انجام دادند.

تحلیلگر کوئینسی معتقد است درحالی که چک سفید ترامپ به متحدانش در خاورمیانه، کشورها را از انجام دیپلماسی لازم برای حل مشکلات خود منصرف می‌کرد، حال دیدگاه تازه بایدن به منطقه و عربستان، به همراه خروج ایالات‌متحده از خاورمیانه به عنوان یک بازیگر مسلط نظامی، امکان ایجاد نظمی‌ پایدار را فراهم می‌کند که کشورها به طور مستقل مذاکره کنند.

سه ضلع قدرت در خاورمیانه

بسیاری از تحلیلگران اکنون مهمترین دلیل بی‌ثباتی در خاورمیانه را تنش یا به عبارتی جنگ سرد موجود میان تهران و ریاض می‌دانند و مدعی هستند اگر دو کشور مشکلات را کنار بگذارند، می‌توانند با همکاری یکدیگر امنیت و آرامش را به منطقه باز گردانند.

چند سال قبل هنگامی که تنش‌ها در اوج بود، میانجی‌گیری کشورهای گوناگون همچون پاکستان، عمان، کویت و ... کارساز نیفتاد. با شکست ترامپ در انتخابات آمریکا اما ورق در منطقه تاحدودزیادی برگشت و تلاش‌های ‌نخست وزیر عراق این بار نتیجه داد و دولت عراق توانست نظر مساعد دو طرف برای مذاکره رو در رو را جلب کند. از ابتدای سال ۲۰۲۱ نمایندگان تهران و ریاض در چند مرحله با یکدیگر دیدار و مذاکره داشتند و در آخرین مرحله گویا به توافقات غیررسمی ‌نیز دست پیدا کردند. امروزه در بین سه بازیگر اصلی خلیج فارس، عراق می‌خواهد جایگاه موازنه‌دهنده خلیج فارس را که قبلاً در دست عربستان سعودی بود بدست بیاورد.

«کاترین‌هاروی» و «بروس ریدل» تحلیلگران مؤسسه بروکینگز در زمینه میانجیگری عراق بین ایران و عربستان اعتقاد دارند درگذشته عربستان سعودی جایگاه موازنه‌دهنده را داشت و معمولاً بین دو همسایه قدرتمندتر خود در خلیج فارس یعنی تهران و بغداد تعادل ایجاد می‌کرد اما این امتیاز اکنون به عراق تعلق گرفته ‌است. در واقع عراق که بر اثر چند دهه جنگ فلج شده ‌است، امروز بین سه بازیگر اصلی خلیج فارس ضعیف‌ترین آنها به شمار می‌رود. این موقعیت موجب شده که عراق جایگاه موازنه‌دهنده خلیج فارس را که قبلاً در دست عربستان سعودی بود بدست بیاورد.

طبق این تحلیل، ترتیبات امنیتی در منطقه خلیج‌فارس دوقطبی نیست و مثلثی بوده‌است و همیشه یک قطب نقش موازنه‌دهنده را ایفا می‌کند.

اهداف متفاوت ایران و عربستان از مذاکره 

تحلیلگران دلایل گوناگونی را برای تمایل مذاکره از سوی دو کشور برمی‌شمرند و اعتقاد دارند در نگاه اول رسیدن به برخی اهداف ملی و تاکتیکی دلیل تداوم مذاکرات است. به طور قطع هدف ایران، استفاده از فرصت‌های اقتصادی ریاض و کاهش تنش داخلی و خارجی آن است اما ریاض طیف وسیعی از اهداف را در این چارچوب دنبال می‌کند. بدون تردید ایران به دنبال مزایای اقتصادی این روابط و دفع توطئه‌های سیاسی، تروریستی و جدایی‌طلبانه‌ای است که از سوی ریاض حمایت می‌شود.

تحلیلگر اندیشکده «گروه بین‌المللی بحران» در پاسخ به این پرسش که چرا ایران و عربستان مذاکره می‌کنند؟ آورده است: «با آغاز مذاکرات در بغداد سه موضوع در وضعیت جنگ سردی ایران و عربستان که به خلیج فارس شکل می‌داد، مشهود شد. نخست آنکه ریاست جمهوری بایدن و تغییر رویکردش نسبت به ایران، ریاض را متقاعد ساخت تا سیاست‌های خود در قبال تهران را مورد بررسی دوباره قرار دهد. حکام سعودی اعتقاد دارند مذاکره بهتر از تقابل می‌تواند اهداف ریاض را تامین کند».عربستان سعودی اکنون بر این باور است که تا زمان مشخص شدن نتیجه مذاکرات هسته‌ای، بهترین گزینه این است که با ایران خوب باشد.

طبق تحلیل اندیشکده فوق، سعودی‌ها ایران را یک قدرت تهاجمی‌ می‌بینند که تلاش دارد اسلام سیاسی شیعه خود را به سرتاسر جهان عرب صادر و رژیم‌های عرب را تضعیف کند. آن‌ها سیاست ایران را بلندپروازانه می‌دانند. در مقابل ایران، عربستان سعودی را مزدور کم‌توان ایالات متحده می‌داند که بخشی از استراتژی چهار دهه‌ای آمریکا برای محاصره ایران و خنثی کردن انقلاب را تکمیل کرده‌است.

حال با افول ایالات متحده در منطقه، عربستان سعودی و دیگر بازیگران خلیج فارس یاد گرفتند که نباید به حامی ‌قدرتمند خود به طور کامل اعتماد کنند. با این‌حال به باور برخی تحلیلگران، عربستان سعودی اکنون بر این باور است که تا زمان مشخص شدن نتیجه مذاکرات هسته‌ای، بهترین گزینه این است که با ایران خوب باشد.

تحلیل این اندیشکده آمریکایی تصریح دارد عربستان سعودی که به صورت آشکار سیاست‌های خود را بر مبنای فشار حداکثری ترامپ تنظیم کرده بود، حال فهمیده در محدود کردن ایران شکست خورده است، و احساس می‌کند بهترین گزینه این است تا زمانی که مذاکرات هسته‌ای پیشرفت می‌کند، با ایران خوب باشد. عربستان به طور فزاینده‌ای مورد حمله حوثی‌ها در یمن قرار دارد و متحدان یمنی ریاض را به لبه شکست نظامی‌کشانده‌اند. ریاض تلاش دارد خود را از این جنگ دور کند، اما بدون کمک ایران نمی‌تواند این کار را انجام دهد. طرف ایرانی هم در مذاکره با عربستان، به دنبال پذیرش احیای توافق هسته‌ای از سوی ریاض و اعطای نقش سیاسی معنادار به حوثی‌ها (انصارالله) در یمن پس از جنگ است.

خواسته‌های حداکثری عربستان از ایران و انصارالله

مهمترین خواسته و نیاز عربستان سعودی، پایان درگیری در یمن است، جنگی که میلیاردها دلار برای این کشور هزینه داشته ‌است. «علی شیحابی» از مشاوران دولت عربستان سعودی در خصوص گفت‌وگوهای دو طرف می‌گوید: «فضای مذاکرات مثبت بود اما تهران باید قبل از موافقت ریاض با اقداماتی همچون بازگشایی سفارتخانه‌ها، اقدامات اساسی به ویژه در خصوص موضوع یمن انجام دهد. تهران باید قدم‌های واقعی بردارد نه اینکه تنها در گفت‌وگوهای زیبا شرکت کند».

«یاسمین فاروق» از بنیاد کارنگی برای صلح بین‌المللی هم اعتقاد دارد عربستان سعودی خواهان توقف حملات علیه این کشور است. چرا که این کشور در پی کاهش وابستگی اقتصاد به نفت است؛ ریاض می‌خواهد به جای جنگ با یمن، میلیاردها دلار را در پروژه‌های بزرگ جاه‌طلبانه  جذب گردشگران و سرمایه‌گذاران هزینه کند.برخی کارشناسان تاکید دارند بن‌سلمان به صورت تاکتیکی و به علت آنکه حامی و قدرت چندانی برایش باقی نمانده است، رویکرد خود را تغییر داده تا در کوتاه مدت بحران‌ها را خاموش کند.

با این‌حال اظهارات و بیانیه‌های عربستان حکایت از خواسته‌های حداکثری آن‌ها از ایران و انصارالله یمن دارد تا پرونده یمن را به نفع ریاض حل‌وفصل کند. این درحالی است که نیروهای انصارالله اکنون دست برتر را در جنگ دارند و درآینده نزدیک با آزادسازی شهر راهبردی  مأرب تقریباً پیروزی خود را تکمیل می‌کنند.

بررسی روند تاریخی نشان می دهد درعمل خواسته‌های بن سلمان از زمان آغاز جنگ یمن تاکنون هیچ تغییری نداشته ‌است. آشکار است که عربستان پس از شکست ترامپ در انتخابات آمریکا و همچنین بعد از شکست ‌های پی در پی در جنگ یمن و افزایش توانمندی‌های محور مقاومت، مواضعش را نسبت به کشورهای منطقه و ایران تغییر داده است اما برخی کارشناسان تاکید دارند بن‌سلمان به صورت تاکتیکی و به علت آنکه حامی و قدرت چندانی برایش باقی نمانده است، رویکرد خود را تغییر داده تا در کوتاه مدت بحران‌ها را خاموش کند.

تحلیلگران مسائل خاورمیانه تصریح می‌کنند اگر عربستان تاکتیک خود را تغییر دهد و اصولی رفتار کند، این مذاکرات می‌تواند پیشرفت کند؛ اما اگر در پی فریب و پنهان کردن مشکلات عربستان و سرپوش گذاشتن بر اشتباهات خود باشد، مناصبات دوکشور نمی‌تواند گسترش یابد.

اندیشکده آمریکایی بروکینگز نیز در گزارشی به صورت تلویحی تنها هدف ریاض از مذاکره با ایران را استفاده از اهرم نفوذ تهران برای برون‌رفت محترمانه از بحران یمن عنوان کرد. طبق این گزارش سعودی‌ها در یمن در باتلاقی فرو رفته‌اند که برای آنها هزینه‌های زیادی به دنبال دارد. ایران از حوثی ها حمایت می‌کند و حکام سعودی اعتقاد دارند برای متقاعدکردن حوثی‌ها به پایان دادن جنگی که در آن پیروز شده‌اند و شهرهای سعودی مدام در معرض تهدید حملات موشکی و هواپیماهای بدون سرنشین قرار دارند، به ایران احتیاج دارد. اگر مذاکرات تهان و ریاض با میانجیگری عراق باعث آتش‌بس شود، این یک پیشرفت عمده در کاهش تنش‌های منطقه‌ای خواهد بود و به کاهش بدترین فاجعه انسانی جهان کمک می‌کند.