چرا باید هر روز خبر هجوم آتش در عرصه های جنگلی کشورمان تیتر رسانه ها بشود؟ آیا سوگواری بعد از وفات جنگل این میراث طبیعی مانده از ادوار تاریخ به حق است؟ چرا در عصر آگاهی بشر خاطرات جنگل پر از قصه های تهدید آتش است که انسان مسبب آن است؟ آیا آیندگان از بی توجهی به این میراث بر مدیریت اکنون ما خرده نمی گیرند؟
آیا نمی شود برای حفاظت و حراست از جنگلها و مراتع به معنای واقعی فرهنگ سازی کرد؟ آیا نمی شود همه نهادهای اجرایی کشور برای حل این مشکل فراگیر متمرکز شوند؟
آیا علوم امروز واقعا نمی تواند برای حفاظت از این میراث طبیعی پاسخ قانع کننده ای بدهد؟ آیا رواست جنگل این ریه های زمین مقابل چشمانمان چند روزی بسوزد و خبر آغاز و اطفای آن را بشنویم؟ آیا می دانیم که برای نابودی هر درخت و خاک جنگل سالها زمان می برد تا آن را باز احیا کنیم.
این آتش سوزی های مستمر سالانه در عرصه های طبیعی میلیاردها تومان بر اقتصاد ملی کشورها خسارت وارد می کند که ضروری است چنین اعتباری را برای آموزش و آگاهی بخشی و فرهنگ سازی و پیشگیری از چنین حوادثی هزینه کرد. آیا در همه بخش های اجرایی و امورات زندگی مان پیشگیری را جدی گرفته ایم؟ آیا پیشگیری بهتر از درمان نیست؟
وقوع بیش از ۲۷۰ فقره حریق در جنگل های گلستان در سال جاری و سوختن بیش از ۷۰۰ هکتار از فسیل های چندمیلیون ساله هیرکانی بیانگر آن است که روایت خودخواهی بشر در عصر دانایی و مدرنیته همچنان ادامه داشته و اشرف مخلوقات عالم برای تحقق امیال خود از هیچ جنایتی فروگذار نیستند.
در آخرین این موارد غم انگیز ، شعله های آتش از چهارشنبه هفته گذشته دامن جنگلهای شرق استان گلستان را گرفت و تلاشهای نیروهای مردمی و امدادی برای خاموش کردن آن ادامه دارد.
به گزارش ایرنا، شاید بر اساس علم اقتصاد جنگل بتوان برای برخی از خدمات جنگل های گلستان مانند تولید اکسیژن، تلطیف هوا، حفظ و تولید خاک و خلق چشم اندازهای بدیع بصری مبلغی را محاسبه و بیان کرد اما تعیین ارزش واقعی این فسیل های زنده غیرممکن به نظر می رسد.
یکی از تهدیدات فراروی این رویشگاه های بی نظیر مقوله حریق است که در سالهای مختلف و بر اساس تغییرات اقلیمی تاثیرات مخرب آن افزایش یا کاهش می یابد، توقف پیاده سازی طرح های جنگلداری در کشور و گلستان به سبب قانون مصوب مجلس شورای اسلامی سبب انباشت انواع گراس ها و گونه های علف های خشک در کف جنگل ، تنه افتاده و شاخه های خشکیده و درختان سرپا خشک شده و پتانسیل حریق در جنگل های کشور را افزایش داده است.
در کنار این مباحث، کاهش بارش و افزایش فراوانی ماههای خشک و خشکسالی موجب افزایش تبخیر و کاهش رطوبت کف جنگل ها شده و زمینه برای شروع آتش سوزیها را مهیاتر کرده است و سبب شده تا با ایجاد رعد و برق یا هر خطای عمدی و سهوی انسانی شاهد آتش سوزی ها پی در پی در این استان سر سبز شمال ایران باشیم.
یکی از استادان منابع طبیعی و محیط زیست در این ارتباط به ایرنا گفت: در سال های اخیر متداول است که حریق های زمستانه یا پاییزی را حریق های کفبرگی معرفی می کنند یعنی برگ های خزان شده جنگل در اثر آتش سوزیها به خاکستر تبدیل می شود و بنا به گزارش مدیران متولی آسیب چندانی به درختان سبز و برافراشته نمی رسد.
محمدرضا ملاعباسی افزود : شاید یکی از موضوعاتی که سبب کاهش حساسیت همگانی به آتش سوزیهای جنگلی شده است ، برداشت اشتباه عوام از حریق باشد و مردم تصور کنند که فقط مقداری برگ به خاکستر تبدیل می شود.
زادآوری جنگل به مخاطره می افتد
ملاعباسی یادآور شد: اما حقیقت این است که بر اثر سوختن این برگ ها به طور معمول نهال های تازه روییده که مهمترین اصل پایداری و مانایی جنگل هستند بر اثر حرارت و شعله ناشی از سوختن برگ ها از بین می رود و به زبان ساده تر آنکه زادآوری جنگل به مخاطره می افتد .
این استاد منابع طبیعی تصریح کرد: در اثر این آتش سوزیها ، بافت خاک بسیار آسیب می بیند و پیوستگی بافت خاک متزلزل و در نخستین بارش حجم بالایی از خاک جنگل های دچار حریق شسته شده و به سوی سد ها و تاسیسات آّبی استان در فرودست جنگل ها سرازیر می شوند.
وی اضافه کرد: فارغ از شسته شدن خاک کف جنگل، بافت خاک جنگل به سبب خاکستر ناشی از حریق حالت قلیایی به خود می گیرد و جوانه زنی بذور را با چالش جدی روبرو می کند و این امر در جنگل های دانه زاد مانند بلوط ، تکثیر طبیعی جنگل را ابتر می سازد.
وی تاکید کرد: با مسائل مطرح شده باید پذیرفت که آتش سوزی از نوع کف برگ ها چنان که مردم تصور می کنند بی خطر نیست، فارغ از آنکه آتش سوزی در کف جنگل و زیر اشکوب بسیاری از زیستمندان جنگل را هم نابود می کند، زیستمندانی از خانواده حشرات ، پرندگان و خزندگان به طور جدی در این حریق ها آسیب می بینند.
ملاعباسی ادامه داد: یکی از موضوعاتی که به طور غیر مستقیم از این حریق ها تاثیر می پذیرد، زادآوری گونه های مختلفی از حیات وحش، به ویژه گربه سانان مانند پلنگ است که به علت تحمیل مهاجرت های منطقه ای، جفت گیری و زادآوری این گونه های ارزشمند را با اختلال روبرو می کنند.
نابودی محیط زیست فرجام تلخ آتش سوزی جنگل
یکی از اعضای سمن های حامی طبیعت به خبرنگار ایرنا گفت : آتش سوزی در جنگل ها و منابع طبیعی از بزرگترین دغدغه های دوستداران طبیعت است و هرچند این آتش سوزی ها در نهایت با تلاش ماموران و مردم مهار می شود اما بی تردید فرجام تلخ آن نابودی محیط زیست و منابع طبیعی کشور است.
مجتبی علمشاهی گفت: طبیعت برای تک تک گونه های گیاهی و جانوری سالها و قرن ها زحمت کشیده است که با هر بار آتش سوزی تمام و یا بیشتر آنها هدر می رود که ضروری است برای این اکوسیستم تدابیر ویژه ای اتخاذ شود.
علمشاهی بیان کرد : اعزام جزیرهای نیرو توسط نهادهای مختلف از جمله هلال احمر، محیط زیست، دهیاریها و منابع طبیعی و موازیکاری نیروها در برخی کانونهای آتش و نبود نیرو در دیگر مناطق گرفتار آتش، مستقر نبودن پایگاه سیار مدیریت آتش در ارتفاعات بالادست جنگل، کافی نبودن جیره غذایی و تجهیزات، کم توجهی به اشتیاق بومیان منطقه برای مشارکت در عملیات مهارآتش، ناهماهنگی بین دستگاهی و حضور نداشتن مدیران شهرستانی مسوول در منطقه وقوع آتش و اتکا به مدیریت از راه دور و باد خیز و یا صخرهای بودن منطقه و دشواری در دسترسی و کمبود تجهیزات از دلایل طولانی شدن مهار حریق است.
ضرورت پاسداری از میراث طبیعی با تزریق اعتبار و نیروی کافی
مدیرکل منابع طبیعی گلستان در گفت و گو با ایرنا افزود: ثبت بخش های از جنگل های گلستان در زمره جنگل های هیرکانی ضرورت پاسداری از این میراث طبیعی جهانی را دو چندان کرده است و باید با تزریق اعتبارات و نیروی کافی برای مدیریت بهینه این جنگل ها و کاهش حریق تلاش کنیم.
عبدالرحیم لطفی گفت : تا زمانی که موضوع کمبود نیروها برطرف نشود در نظر داریم تا با همکاری جوامع محلی و همکاری بسیج اهالی ۱۰۰ روستا برای مقابله با حریق آموزش ببیند که تا کنون در ۴۰ روستا آموزش ارایه شده و ر ۲۰ روستا هم گروه های اطفای حریق ۲۲ نفره ایجاد شده است و تجهیزات حفاظتی و حریق را در اختیار آنان قرار داده ایم.
لزوم فرهنگ سازی
وی افزود : فرهنگسازی مولفه اصلی در پیشگیری از وقوع آتش سوزی جنگلها بوده و نقش آموزش و فرهنگ سازی و توانمندسازی جوامع بومی و محلی در پیشگیری از آتش سوزی جنگل ها و مراتع بسیار موثر است که باید با تمرکز بیشتری به آن پرداخته شود.
استان گلستان ۴۵۳ هزار هکتار انواع جنگل دستکاشت یا طبیعی از سوزنی برگان گرفته تا درختان پهن برگ را در خود جای داده است که به سبب برخورداری از برخی ویژگی های منحصر بفرد چهار منطقه حفاظت شده جهان نما، پارک ملی گلستان، ابر و افراتخته گلستان به عنوان بخشی از جنگلهای هیرکانی یا جنگلهای شمال تحت نام میراث طبیعی ایران با تأیید اتحادیه بینالمللی حفاظت از طبیعت(IUCN)، در فهرست میراث جهانی قرار گرفتند.
وابستگی معیشتی جنگلنشینان به فعالیتهای ناسازگار با حفاظت جنگل همانند دامداری، زراعت، تأمین سوخت و تغییرکاربری در کنار دغدغه های دیگری همچون نارسایی قوانین و مقررات مربوط و نبود ضمانت اجرایی قوانین موجود، نبود توجه به پیامدهای محیط زیستی و ناهماهنگی در اجرای طرحهای توسعهای در عرصههای جنگلی گلستان از جمله متغیرهایی هستند که به عنوان یک چالش پیش روی این گنج های ارزشمند قرار دارند.
این امر بیانگر عمق ارزش جنگل های گلستان است اما ویژگی های جنگل های گلستان به همین موضوع خلاصه نمی شود، وجود چشم اندازهای بدیع مانند جوش و خروش ابرهای مواج در ارتفاعات مناطق جنگلی و خلق اقیانوسی از تودههای مه بعنوان یکی از بکر و کم نظیرترین چشماندازهای طبیعی ایران، عشوه و زیبایی های پاییزی درختان انجیلی در سپر ورودی به تفرجگاه ها و پارک های استان بخشی دیگر از مواهب و ویژگی های منحصر به فرد جنگل های استان است.
اراضی زیر پوشش اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری گلستان افزون بر یک میلیون و ۳۹۷ هزار و ۲۴۴ هکتار بوده که شامل ۴۵۲ هزار هکتار جنگل، ۸۶۲ هزار هکتار مرتع (شمال استان)، ۲۰ هزار هکتار اراضی ساحلی و اراضی مستثنیات و ۶۲ هزار و ۴۲۰ هکتار اراضی موات است.