روزنامه ایران دوم دی به گفت وگو با استاد حسین علیزاده آهنگساز ونوازنده پرداخت و نوشت: پانزده دوره از جشنواره ملی موسیقی جوان میگذرد، جشنوارهای که با گذشت یک دهه از فعالیتهای خود، ریشه درموسیقیهای ارزشمند گسترانده است. این جشنواره از آغاز برپایی آن که به سال ۷۸ برمیگردد تا به امروز با حمایت و پشتیبانی داوران خود که هریک از استادان برجسته موسیقی ایران هستند، توانسته در تربیت نسل جوان و نوجوان موسیقی کشورمان، نقش بسیار اثرگذاری ایفا کند.
عرصهای برای خودآزمایی و آزمون و خطای جوانان ایران زمین تا اندیشه موسیقایی فردای ایران را به گوش تاریخ برسانند. استاد حسین علیزاده نوازنده و آهنگساز پیشکسوت موسیقی ایران از جمله داوران و البته بهتراست بگوییم حامیان این جشنواره است و از سال ۹۲ و تقریباً بعد از یک وقفه ۶ساله که این جشنواره مدتی تعطیل شد بهصورت جدی این جشنواره را حمایت کرده و البته حضور چنین بزرگانی خود ایجاد انگیزه و ترغیب و تشویقی برای شرکت کنندگان است.
حسین علیزاده طی سالها فعالیت هنریاش درعرصه موسیقی، تأکید بسیاری بر آهنگسازی داشته، نکته مهمی که امروز از جوانان انتظار دارد تا بهدرستی این بخش را بیاموزند و دراین زمینه فعالیت کنند. گفتوگو با حسین علیزاده مشاور، دبیر و داور بخش تار، سه تار، آفرینش در تکنوازی و آهنگسازی پانزدهمین جشنواره ملی موسیقی جوان را در ادامه میخوانید.
یکی از اتفاقات مهم جشنواره موسیقی جوان در پانزدهمین دوره خود، افزوده شدن بخش آهنگسازی است این انتخاب بر چه اساسی شکل گرفته است؟
شاید یک دلیل آن این باشد که با موضوعات تعریف شده و محدود یک مقداراستعدادها را محدود کرده بودیم و بهعقیده من بهطورکلی این مسأله در آموزش موسیقی در ایران وجود دارد و اگر به همه چیز نگاه تخصصی داشته باشیم قطعاً گرایشهای متنوعی بهوجود میآید. بهعنوان مثال لازم به بررسی است که یک نوازنده از ابتدای جوانیاش در انتخاب سازش بهدنبال چه گرایشی بوده! چرا که گاه یک نفر شیفته ردیف است و ردیف نواز میشود، اما مسیر این فرد با نوازندهای که میخواهد بداهه نوازی کند متفاوت است البته نه بدان معنا که اگر کسی ردیف نواز بوده، نمیتواند بداهه نواز باشد یا برعکس.
جالب است بدانید طی بررسیهای متعدد در نیم قرن اخیر این نتیجه حاصل شده، کسانی که برآموختن ردیف پافشاری داشتند و افراط کردهاند، بداهه نوازی در ذهن آنها فراموش شده است. البته یکی از تخصصهای بداهه نوازی دانستن ردیف است اما نگاه تخصصیتر این است که دراین زمینه چگونه آموزش ببیند که از ردیف نوازی به بداهه نوازی برسد!
براین اساس جشنواره یکی ازستونهای مهم آموزشی کشوراست و باید گسترش بسیاری پیدا کند و میبایست در آموزش موسیقی چه در موسیقی کلاسیک و چه درموسیقی ایرانی یا نواحی تنوع ایجاد شود. البته دربخش موسیقی نواحی بهدلیل جنبه فردی آن، این نگاه کمی متفاوت است و چون این جشنواره مستقل و آزاد است و به دور از یکسری محدودیتهای بوروکراتیک، میتواند ابتکار عمل داشته و الگوی دیگر جشنوارها باشد و با گرایشهای تخصصی و مختلف که در موسیقی وجود دارد به این نتیجه رسیدیم هرتعداد نوازنده و ارکستر داشته باشیم باز هم حضور یک آهنگساز ضرورت دارد.
متأسفانه آهنگسازان بسیار اندکی آموزش و تربیت شدهاند و البته فرصت برای ارائه اثر و حضور در میدان به آنها داده نشد و امروز در جشنواره جوان بههمان میزان که از تکنیک یک نوازنده حیرت زده و متعجب میشویم، این اطمینان را دارم که از ذوق و سلیقه آهنگسازی این عزیزان هم متعجب خواهیم شد به این دلیل که طی این یکی دوسال بازخوردهای بسیار خوبی دریافت کردهایم و امسال هم نگاه جدی تری به این موضوع داشتیم و بر اساس چهارچوب تعیین شده، کارهای بسیار خوبی به دست ما رسیده و بهطور یقین دراین رشته هم شرکت کنندگان خلاقی خواهیم داشت و به نظرم توجه به این موضوع یک نیاز مبرم است.
براین اساس آیا این جشنواره میتواند به آهنگسازهای جوان ما اعتبار و وجهه بدهد؟
بله صددرصد. البته به نگاه افراد هم بستگی دارد و بهنظرم تفکر و اندیشه هنرمندان که داوران این جشنواره هستند، باید به روز و دموکراتیک باشد و کمتر نگاه سنتی و متعصبانه داشته باشند و معتقدم جشنوارجوان، میتواند این تحول را ایجاد کند و متفاوت با فضاهای آموزشی است و مانند دانشگاهها یا هنرستان درگیر مسائل بوروکراتیک نیست. به باور من محیطهای آموزشی مانند دانشگاهها و هنرستانها باید بهگونهای تعریف شوند که آزادی فکر وعقیده در موسیقی هم درآن بهوجود آید و شاهد تغییر و تحولات مثبتی باشیم.
موسیقی ما مشکلات بسیاری دارد و نباید بگذاریم خسته شود و براین اساس موسیقی ما بوسیله جوانها زنده نگاه داشته میشود همانطور که خود ما جوانی مان را برسر این موسیقی گذاشتیم و جوان هم ماندیم. توصیه من به جوانان این است هرچقدر که به هنر نزدیک ترشوند و وجودشان سرشار از موسیقی شود گویا عمر جاودانهای خواهند داشت و بهلحاظ ذهنی و روحی هرگز پیر نمیشوند.
بهعنوان مثال حس و عشق من در موسیقی مانند همان بیست سال گذشته بوده و این معجزه موسیقی است و همچنان شوق کودکی را دارم که میخواهم اولین ملودی را بنویسم. در واقع اگر زایش داشته باشید و خلاق باشید زنده هستید و زندگی میکنید، بخصوص در شرایط امروز و اگر این مونس که نامش موسیقی است و این خلاقیت در وجود ما نبود روزگار بسیار آزاردهنده میشد و این چاشنی امید همان اصوات و نغمههای موسیقی است که در دل آرام میگیرد و ازاینکه چنین هدیه زیبایی را دریافت کردهام بسیار سپاسگزارم و باید به جوانان هدیه کرد و آنها هم به جامعه هدیه کنند و اگرنگاه مثبتی به این موضوع دارم و دائماً از امید سخن میگویم به این دلیل است که صحبت از جشنواره جوان، سمبل امید است و گواه این حرف چهره پدر و مادر این جوانان است که با شوق و اشتیاق فرزندان خود را تشویق میکنند.
البته ممکن است بخش رقابتی آن برای بعضی افراد تلخ باشد اما توصیه من به جوانان این است که این جشنواره تنها بهانهای است که شرکت کنید و هنر خود را ارائه دهید و به رقابت پرداختن شما نشان از شجاعت است چرا که خود من درهمین سن و سال هیچ علاقهای به مسابقه نداشتم و شاید شجاعت این کار نبود و باید بگویم برنده شدن یک امتیاز خاص نیست و شرکت در این رقابتها نشان از کیفیت بالای هنر شما است که میخواهید خود را محک بزنید.
به فضای آموزشی اشاره کردید، آموزشی که در جشنواره ارائه میشود با آموزش در هنرستان و دانشگاهها متفاوت است؟
به لحاظ روحی خیر. اگرچه خود جشنواره هم نواقصی دارد که باید برطرف شود. نکته دیگر اینکه جشنواره موسیقی جوان در مقایسه با فضاهای آموزشی چون دانشگاه انعطافپذیری بیشتری دارد، اگرچه این جشنواره پایه آموزشی ندارد و زمانی میتواند ایدهآل باشد که فضای آموزشی برای شرکت کنندگان ایجاد شود و نکته مهم اینکه آینده کاری آنها را هم تأمین کنند. وقتی هدف از یک جشنواره کشف استعداد و خلاقیت است باید زمینه ادامه حیات هنر شرکت کنندگان هم فراهم شود.
موضوعی که در اغلب کشورها مورد توجه است مانند آموزش دروس تخصصی یا ایجاد ارکستر برای آنها و...که چندان کار مشکلی نیست اما برای بهدست آوردن آن در کشورمان باید جنگید تا شاید اندکی از این خواسته را بهدست بیاوریم و امیدوارم روزی فرا برسد که این جنگ خانگی نسبت به موسیقی کنار زده شود و مجبور نباشیم یک دستمان ساز و یک دستمان سپر باشد. ای کاش که همه قلب و وجودمان ساز باشد به این دلیل که سالهایی که گذشت میتوانست روزهای بسیار تلخی برای موسیقی باشد اما مردم عزیز ایران و خانوادهها بهلحاظ مادی و معنوی زحمت بسیاری کشیدند و از نان شب خود زدند تا امروز فرزندان شان آموزش ببینند و به این جایگاه برسند و این تلاش ملت ما بوده که پای حق و حقوق شان ایستادگی کردند.
بخش تار و سه تار که داوری آن را برعهده دارید و نسبت به دیگر سازها مخاطب بیشتری هم دارد، از دیدگاه شما آیا توانسته به کشف استعدادها کمک بیشتری داشته باشد؟
بله. قطعاً و از نگاه من یکی از بخشهای موفق جشنواره تار است و بعد آن سه تار و جالب است بدانید حضور شرکت کنندگانی با سن و سال بسیار کم که بسیار زیبا هم مینوازند باعث شکسته شدن مرزها شده، جوانانی که از تکنیک بالایی برخوردار هستند و درکنار آن آشنا به ردیف موسیقی، البته این تعریفها به این دلیل نیست که یکی از مسئولان این بخش هستم، بلکه بهگفته آقای هومان اسعدی (دبیر پانزدهمین جشنواره ملی موسیقی جوان) بخش تار یکی از رشتههایی است که هم هیأت داوری بسیار خوب و با شوق و علاقه دارد و هم در دورههای مختلف شرکت کننده های بسیار خوب داشته که خوش درخشیدند.
نکته دیگر اینکه ساز تار بهلحاظ آموزشی و تاریخی رپرتوار وسیعی دارد. البته نمیتوانم بگویم رضایت صددرصدی دارم چرا که هر سال انتظار ما از این جوانان بیشتر است بخصوص در شرایط حاضر که بهصورت غیرحضوری بوده و با حال کج دار و مریز ادامه حیات داده و امیدوارم روزی این مسائل حل شود. اما باید بگویم چهرههایی دراین جشنواره شرکت کردند که وقتی میخواستیم داوری کنیم از ذوق این استعدادها صورتم از اشک خیس شده بود وجای امیدواری است که میانگین سنی بسیار پایین آمده است.
به آینده جوانان شرکت کننده دراین جشنواره اشاره کردید. بهعنوان یک استاد موسیقی و یک مشاور دلسوز که تا به امروز درکنار جشنواره حضور داشته اید برای به سرانجام رسیدن آینده موسیقی جوان چه پیشنهادی دارید؟ چه کارهایی باید انجام شود تا این جوانان به حال خود رها نشوند؟
اقدام نخست بودجه مناسب وخوب است و نکته دیگر کادر دلسوز و متعهد. قطعاً هنرمندان با ارگانهایی که نگاه تخصصی و دلسوزانه دارند همکاری خوبی خواهند داشت مانند جشنواره موسیقی جوان. نکته دیگر اینکه ما پشتیبان معنوی این جشنواره هستیم و نیاز است پشتیبانی اقتصادی هم داشته باشد و بدون تعارف کادر اداری فقط باید خدمت کند و خدمتش فراهم کردن امکانات برای جشنواره است و نیازی به آزمون و خطا در آن نیست چرا که بازدهی بسیار خوبی داشته و با وجود کمبودهای بسیار میتواند با تمامی جشنوارههای بینالمللی مقایسه شود تا آنجا که برخی از این شرکت کنندگان چه در سازهای کلاسیک و چه ایرانی میتوانند در جشنوارههای خارجی هم شرکت کنند اما متأسفانه صدایشان به جایی نمیرسد.
این افراد بهدلیل امکانات بسیار محدود، حتی نمیتوانند از شهرخود خارج شوند و بار دیگر تأکید میکنم بودجه و کارشناس خوب مهمترین اولویت این جشنواره است. براین اساس فردی که بهعنوان مسئول فرهنگی انتخاب میشود اگر نداند موسیقی و هنر چیست وجودش تنها ضرر است.
بخش «آفرینش در تکنوازی» که بهنوعی هنر بداهه نوازی را احیا میکند از موضوعات مورد تأیید شما بوده که در جدول جشنواره قرار دارد. بهنظر شما آیا این بخش توانسته در هنر بداهه نوازی اثرگذار باشد؟
بداهه نوازی جدا از خلاقیت نیست. در آموزش موسیقی سنتی یا کلاسیک ایرانی بار سنگینی روی دوش شرکت کنندگان گذاشته میشود بدون آنکه استاد یا معلم درک درستی از موضوع داشته باشند. در آموزش درست و اصولی آن هنرجو باید با طبیعت خود رشد کند و نباید تئوری خشک در ذهنش پرورش دهیم بلکه باید در کنار الگوبرداری ایده نو خلق کند و برای بهوجود آمدن خلاقیت محیطی آزاد بهوجود آورد اگر ما سراین مسائل چانه بسیار میزنیم به این دلیل است که حتی در آزادیهای کوچک هم فقیر هستیم و امیدوارم که حداقل جشنواره موسیقی جوان به این سو حرکت کند.
جشنواره زمانی کامل است که امکانات و زمینه رشد جوانان را فراهم کند و ای کاش یک روزجشنواره به این درک برسد و این امکانات در اختیارشان باشد در غیر این صورت خاصیت عمیق و ماندنی نخواهد داشت.
بهعنوان سؤال پایانی برگزار کردن جشنواره بهصورت آنلاین چه نکات مثبت و منفی داشته است؟
از نگاه من این اتفاق نقص بزرگی است اما چارهای نیست و سلامتی شرکت کنندگان در اولویت است و جالب است با وجود این شرایط همچنان بچهها ذوق شرکت داشتند اما این نوع برگزاری ایده آل نبوده و نمیتواند آن حس خوب را بین شرکت کننده و داور ایجاد کند و نکته دیگر اینکه بهدلیل امکانات ضعیف اینترنتی و کیفیت نامطلوب تصاویر واضح نیست و به جرأت میگویم در بسیاری از مواقع حق بچهها ضایع میشود اما چارهای نیست و برای اینکه جشنواره باقی بماند مجبور بودیم بههر شکلی این راه را ادامه دهیم.