تهران- ایرنا- روزنامه ایران در یادداشتی می‌آورد: وضعیت نابسامان مدیریت آب کشور در دهه‌های گذشته، سبب انباشت مسائل و انتقال به بهره‌برداران و در نهایت بروز آنها در قالب مطالبات اجتماعی شد. اولین گروه از ذینفعان که خواسته‌های خود را با اعتراضات میدانی اعلام کردند، کشاورزان بودند.

در ادامه یادداشت روزنامه ایران به قلم عبدالله درزی دانشیار گروه مهندسی آب دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری در چهارم دی ۱۴۰۰ آمده است: از طرف دیگر، دوستداران محیط زیست نیز در این سال‌ها، در جنبش‌های متعددی، مخالفت خود را با بسیاری از برنامه‌های کلان کشور در بخش آب ابراز کرده‌اند و پیش‌بینی می‌شود که با ارتقای دانش زیست محیطی و فراگیر شدن آن در جامعه، مطالبات زیست محیطی تشدید شود. بخش‌های دیگر مانند شرب و صنعت اگرچه در حال حاضر، در آرامش هستند لکن تأکید بر روند فعلی مدیریت آب، می‌تواند وضعیت آنها را نیز متزلزل کند. برای شفاف‌تر شدن برخی از چالش‌های مدیریت آب، در این نوشتار سعی شد وضعیت استان مازندران به‌عنوان یکی از استان‌های پرآب کشور به طور اجمالی مورد بررسی قرار گیرد.

براساس آخرین آمارنامه وزارت جهاد کشاورزی، سطح زیرکشت محصولات زراعی و باغی مازندران به ترتیب حدود ۴۴۳ و ۱۴۳ هزار هکتار است که حدود ۷۷ درصد سطح زیرکشت محصولات زراعی و حدود ۷۴ درصد سطح زیرکشت محصولات باغی، آبی و مابقی دیم است. این استان از منظر سطح زیرکشت محصولات زراعی و باغی به ترتیب دارای رتبه ۱۳ و ۴ کشوری و از نظر تولید این محصولات، به ترتیب رتبه ۱۲ و یک را داراست. حدود ۸۴ و ۸۰ درصد از تولیدات محصولات زراعی و باغی مازندران از اراضی آبی به دست می‌آید. با توجه به غالب بودن کشت آبی، بخش عمده تلاش‌های مدیران آب استان طی سالیان گذشته، معطوف به توسعه زیرساخت‌های آبی برای تأمین آب مورد نیاز کشاورزی شده است.

در این راستا، احداث حدود ۲۰ سد کوچک و بزرگ که حجم مخازن آنها از حدود یک تا ۶۵۰ میلیون متر مکعب (م م م) متغیر است، در دستور کار قرار گرفت که نیمی از آنها به مرحله بهره‌برداری رسید و بقیه در فرایند اجرا یا مطالعه قرار دارند. مجموع حجم مخزن سدهای در دست بهره‌برداری استان حدود ۴۴۰ م م م است. سدهای هراز، زارم رود و سجادرود با مجموع حجم مخزن حدود ۷۷۵ م م م در فرایند اجرا قرار دارند. همچنین، کانال انتقال آب چالوس با هدف انتقال حدود ۳۰۰ م م م آب از غرب به سمت شرق استان نیز در دست اجراست. چند سد دیگر نیز در حال مطالعه هستند که مجموع حجم ذخیره آنها حدود ۱۹۰ م م م است.

موارد مذکور برخی از جهت‌گیری‌های مدیریت‌های کلان آب استان را نمایان می‌سازد. نخست عدم توجه به مدیریت‌های نرم متعددی است که می‌تواند در راستای کاهش مصرف، ارتقای بهره‌وری آب و رفع چالش‌ها با هزینه‌های بسیار کمتر انجام شود. به عبارتی از بخش مصرف به‌طور کامل صرف‌نظر شد و فقط بر تأمین منابع تمرکز شد. این همه هزینه صرف ساخت انواع سدها شده در حالی که با هزینه بسیار کمتر در راستای ترویج فرهنگ مصرف بهینه آب در همه بخش‌ها بویژه بخش کشاورزی، امکان جلوگیری از هدررفت منابع مالی فراهم می‌شد.

دوم آنکه برخلاف اظهارات مدیران ادوار آب استان که هدف از احداث سدهای متعدد را تأمین آب کشاورزی و توسعه مازندران اعلام کردند، در حال حاضر به‌دلیل دست‌اندازی‌های متعدد در مسیر رودخانه‌های منتهی به این سدها و افزایش نیازهای کاذب در بالادست و کاهش بارندگی‌ها، میزان آبگیری سدهای استان بسیار کم بوده و عموماً کمتر از ظرفیت ذخیره خود عمل می‌کنند. به عبارت دیگر، بخش زیادی از هزینه‌های انجام شده برای این سازه‌های عظیم و حتی شبکه‌های آبیاری و زهکشی پایین دست را می‌توان صرفاً اتلاف بیت‌المال قلمداد کرد. از سوی دیگر، احداث سدهای بزرگ با توجه به تغییرات غیرقابل بازگشتی که در بسیاری از فرایندهای طبیعی ایجاد می‌کنند به هیچ عنوان، فعالیتی توسعه‌ای محسوب نمی‌شوند چرا که توسعه دلالت بر پایداری سرزمین دارد و فقط به ساخت و ساز اطلاق نمی‌شود.

مسأله دیگر این است که راهکارهای سازه‌ای کم هزینه دیگری که قابلیت استفاده در این استان را دارند، هیچ وقت توجه مدیران سازه محور را جلب ننموده است. آب بندان‌ها از مخازن مهم ذخیره آب‌های سطحی در استان‌های شمالی کشور، سازه‌های بومی کاملاً سازگار با ساختار اجتماعی، فرهنگی و زیست‌محیطی منطقه است که در مجاورت محل مصرف واقع هستند. آمارهای متعدد حاکی از وجود ۸۵۹ تا ۹۳۱ قطعه آب بندان با حجم آبگیری حدود ۳۷۰ تا ۴۰۰ م م م در مازندران است. از طرف دیگر، پیش‌بینی شده است که حجم ذخیره آب این مخازن از طریق عملیات‌های بهسازی تا ۷۴۰ میلیون مترمکعب قابل افزایش هست.

طی سال‌های اخیر، میزان آبگیری آب بندان‌ها از ۸۰ تا ۱۰۰ درصد متغیر بود. این آمارها به وضوح نشان می‌دهد که بهسازی این سازه‌ها و آبگیری کامل آنها، می‌تواند بدون صرف هزینه‌های معتنابه اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی، به اندازه ظرفیت ذخیره سدهای موجود به منابع آب استان اضافه کند. برخلاف سدها که آب ذخیره شده در آنها باید با احداث انواع کانال‌ها و ابنیه‌ها به محل مصرف منتقل شود، آب‌بندان‌ها نیازمند چنین تأسیساتی نیستند و به راحتی توسط زارعان قابل مدیریت هستند.

از سوی دیگر، این مخازن بومی می‌توانند سبب بهبود تغذیه آب‌های زیرزمینی شوند. مسأله مهم دیگر آن است که قیمت واحد آب استحصالی از طریق آب بندان به طور قابل توجهی کمتر از آب سد است که این موضوع در صورت لحاظ قیمت واقعی آب در بخش‌های مختلف، اهمیت استفاده از آب بندان‌ها را بیشتر نمایان می‌سازد. هزینه‌های تأمین حجم مشخصی از آب از طریق سدها بسیار زیادتر از میزان آن توسط آب بندان‌ها است.

از لحاظ زیست محیطی، سدها با تغییر ساختار طبیعی منطقه، اختلالات شدید و جبران‌ناپذیری را ایجاد می‌کنند حال آنکه آب بندان‌ها کاملاً دوستدار محیط‌زیست و به عبارتی جزئی از ساختار محیط طبیعی محسوب می‌شوند. بر مبنای این موارد و مزایای اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی دیگر، می‌توان نتیجه گرفت که مهم‌ترین گزینه برای استحصال بهینه از منابع آب سطحی و تأمین نیاز آب کشاورزی در بخش وسیعی از استان‌های شمالی، احداث یا مرمت و بهسازی آب‌بندان‌های موجود است.

منبع: روزنامه ایران