روزنامه ایران دوشنبه ۶ دی در گزارشی به کشف نخستین لوح حسابداری ۴۹۰۰ ساله در شهرسوخته پرداخت و نوشت: خوانش الواح عیلامی کشف شده در دشت شوشان(شمال خوزستان) اطلاعات بسیار زیادی را از حسابداری، دفترداری و سرمایهداری به جهان معاصر داده است اما همانطور که «سیدمنصور سجادی»، سرپرست هیأت کاوش شهر سوخته سیستان و بلوچستان میگوید برای نخستین بار است که باستان شناسان در شرقیترین نقطه ایران یعنی در دشت لوت به چنین کشف «منحصر بهفردی» دست مییابند. اهمیت پیدا شدن این لوح در آن است که بجز استثنائاتی، در تمام سرزمینهای شرقی فلات ایران و کشورهای همسایه مانند افغانستان و پاکستان و ترکمنستان تاکنون متون نوشته پیدا نشده و این نخستین مورد پیدا شدن یک لوح مرتبط با حسابداری است. سجادی این کشف را نشانهای از ارتباط جامعه شهر سوخته سیستان و بلوچستان با مردم عیلام نو میداند.
این باستان شناس مهمترین نکته در ساختار این لوح را اثر مُهر استوانهای ارسالکننده روی آن میداند و میگوید: «طبق ساختار این مُهر، کاملاً روشن است که مردم در آن دوره از سیستم حسابداری دهگانی استفاده میکردند، برخلاف سومریها که سیستم حسابداری آنها بر اساس نظام شصتگانی بوده است.» آن چیزی که از عیلام نو در دست پژوهشگران است نشان میدهد که اغلب نوشتههای این دوره مربوط به ساختمانها و کاخهاست. خط و کتاب در این دوره بیشتر در دستگاه پادشاهان و فرمانروایان به نگارش درمی آمد. «حسین عابددوست»، استاد دانشگاه گیلان در تحلیل نشانههای خطی کتیبههای عیلامی و ارتباط آن با خطوط الیقرایی در اسناد دوره اسلامی، اختراع خط در خاور نزدیک قدیم را نتیجه ثبت فعالیتهای اقتصادی میداند.
«فرزین رضاییان» در کتاب خود ۵۰۰۰ سال مهندسی ایران مینویسد: «خط و نوشتار در آغاز برای حسابداری و ثبت محاسبات مالی بهوجود میآمده، یعنی اول حساب و سپس کتاب پدید آمده است. ویژگی بارز نوشتارهای عیلامی نو، استفاده از سیستم دهدهی است که کمک بزرگی به پیشبرد علم حساب و حسابداری کرد.» به گفته فرانسوا دوسه باستان شناس فرانسوی ساکن ایران، الواح عیلام نو درباره سیاست، ادبیات و تاریخ اطلاعاتی به انسان معاصر نمیدهند. اکثر الواح دوره آغاز عیلامی به ما اطلاعات اداری و حسابداری میدهند. الواح ازحساب و کتاب مردم در زمینه خرید و فروش گندم، جو، گوسفند، بز و... حرف میزنند. درباره معامله زمین هم الواحی وجود دارد. این الواح احتمال استفاده از برده بهعنوان کارگر را هم میدهند. باستان شناسان حقوق پایین این افراد را دلیلی بر برده بودن آنها میدانند. ژان پرو باستان شناس فرانسوی خط عیلامی اولیه را یک نوشتار منحصربهفرد میداند و میگوید: «این خط آرامآرام به تکامل رسید و تا سال ۲۷۰۰ ق. م بهکار میرفت. عیلامیها برای حسابداریشان سامانه دهدهی را اختراع کردند. حال آنکه در میانرودان عدد ۱۲ پایه حسابداری بود، نه عدد ده.
بدینترتیب سامانه دهدهی در عیلام اختراع شد و به همه فلات ایران گسترش یافت.» پژوهشگران الواح عیلام نو معتقدند برخلاف تصـور فعلـی کـه ظهـور علـم حسابداری را مربوط به دوره صنعتی شدن میدانند از دوران باستان استفاده از روشهای کنتـرل مالی متداول بوده است. به اعتقاد آنها حسابداری دولتی، حسابرسی، نمونه گیـری، ارائـه گـزارشهای مـالی و شبه صورتهای مالی، نمونههایی از واقعیتهای تاریخی این علم هستند. باستان شناسان حتی نام قدیمیترین حسابدار ایرانی که برای داریوش هخامنشی کار کرده را هم یافتهاند؛ «ایرکامکاَ». خوانش الواح نشان میدهد که سیستم حسابداری هخامنشی برپایه معادلهایی تنظیم بوده که مشابه معادلـه اساسـی حسابداری نوین است. معادله الواح، ۲۰۰۰ سال قبل از لوکیا پاچیولی(پدر علم حسابداری نوین) و ۲۵۲۲ سال قبل از امـروز، در سطح وسیعی نیز به کار رفته است و چیزی نیست، مگر معادله حسـابداری کنـونی کـه در آن داراییها با بدهیها و سرمایه برابر است.
زهرا میراشه متخصص باستان شناسی در پایان نامه خود نقش بنگاههای اقتصادی در آغاز عیلامی برای گسترش اقتصاد سرمایهداری در دشت شوشان را با بررسی الواح کشف شده نشان میدهد. به گفته او موضوع تعداد زیادی از متون محاسباتی و اداری آغاز عیلامی، کنترل و مدیریت نیروی کار موردنیاز در مناسبات اقتصادی نظیر تولید و توزیع محصولات کشاورزی و دامی و به احتمال کارگاههای تخصصی است که بیانگر وجود سازمانهای متمرکز و نظام یافته اقتصادی است. بهنظر میرسد در این دوره نهادهای اقتصادی (خصوصی یا دولتی) بخش بزرگی از جمعیت، زمین، فعالیتهای عمرانی، کشاورزی و شاید تجاری دشت شوشان را مدیریت میکردهاند.
دشت شوشان با وجود رودهای پرآب و خاک آبرفتی حاصلخیز بستر مناسبی برای کشاورزی و دامپروری است که هر دو از ارکان اقتصاد معیشتی در خاور نزدیک بهشمار میآیند. زمین مناسب و آب فراوان دو عامل اصلی ثروت و مؤثر در انباشت سرمایه است و کسانی که توانایی مدیریت و حق تملک بر آنها را داشتند بهراحتی قادر بودند سرمایه مناسب برای تولید ثروت و در نتیجه کنترل بازار برای تخصیص منابع و کسب درآمد بیشتر را به دست آورند.
باستان شناسان و پژوهشگران پاسخی برای این سؤال که چه میزان از سازوکار فعالیتهای اقتصادی دوره آغاز عیلامی زیر نظر مستقیم دولت یا معابد و یا بخش خصوصی بوده با اسناد موجود، ندارند اما وجود نوعی انحصار در فعالیتهای اقتصادی را قبول دارند. آنها تأکید میکنند بخش خصوصی بخشی از امور اقتصادی را در کنار دولت یا معابد را در دست داشته است.
کاوشها و پژوهشها در لوحهای حسابداری بجا مانده از عیلامیها مالکیت خصوصی، انحصارطلبی و بهرهگیری از منابع انسانی توسط بنگاههای اقتصادی خصوصی را تأکید میکند.
باستان شناسان همچنین رقابت بنگاههای اقتصادی را براساس این الواح تأکید و آن را نشانههایی از اقتصاد سرمایهداری در دوره آغاز عیلامی میدانند. این الواح تجارت برون منطقهای را هم تأیید میکند. تجارت توسط دولت مرکزی انجام میگرفته اما نشانهایی وجود دارد که بخش خصوصی با نظارت دولت مرکزی در این دوره وارد تجارت منطقهای شده است. باستان شناسان تصویر کاملی برای بازسازی اقتصادی عیلام نو ندارند و بازخوانی آن را منوط به ادامه کاوشها میدانند. همین مسأله شاید یکی از دلایل اهمیت کشف لوح حسابداری در شهرسوخته را گوشزد میکند.