به گزارش ایرنا، ورزش ایران در سالیان گذشته درگیر مشکلات زیادی بوده و هر روز خطرات زیادی را به دلیل بیتدبیری برخی مدیران به ویژه در فوتبال تجربه کرده است تا جایی که دولت سیزدهم در شش ماهه نخست کاری خود با بحرانهایی در ورزش روبرو شده که فوتبال را به عنوان محبوبترین ورزش کشور در آستانه محرومیت قرار داده است.
امضای وزیر تضمین نبود
برای بازخوانی بحرانهای کنونی فوتبال ایران لازم است نگاهی گذرا به برخی اتفاقات چند سال اخیر فوتبال ایران داشته باشیم؛ فوتبالی که سال ۲۰۲۰ شاهد امضای یکی از بدترین قراردادهای بینالمللی بود. قراردادی که بنا به اسناد موجود با سفارش وزیر ورزش وقت و امضا وی زیر نامه یک موسسه فرهنگی برای انتخاب مارک ویلموتس بود. ویلموتسی که قرار بود جانشین کیروش شود اما به سنگینترین بدهی تاریخ فوتبال ایران تبدیل شد.
داستان اخراج کیروش از فوتبال ایران نیز به دخالتهایی بر میگردد که برخی مدیران پیشین این وزارتخانه در کار تیم ملی و فوتبال ایران داشتند. این مدیران بارها با اعلام نظرات خود در فضای مجازی حاشیه را وارد تیم ملی کردند.
فوتبال ایران مستاجر شد
سفارش وزیر برای استخدام مارک ویلموتس برای تیم ملی در کمتر از ۶ ماه به بحران ملی ورزش تبدیل و پرداخت دستمزد کلان او به یکی از معضلات فوتبال تبدیل شد، معضلی که دولت گذشته برای پوشاندن آن اقدام به تشکیل جلسه کرد و در نهایت تصمیم بر آن شد تا بخشی از بدهی این سرمربی بلژیکی از شرکتهای زیر مجموعه تامین اجتماعی پرداخت شود.
پرداخت بدهی ویلموتس از شستا با ضمانت ساختمانهای فدراسیون فوتبال و باشگاه پرسپولیس در نهایت فوتبال ایران و مجموعه باشگاهی آن را مستاجر سازمان تامین اجتماعی کرد سازمانی که در نهایت با حکم قوه قضاییه این ساختمانها را برای مدتی به نام خود کرد تا سئول نشینان به خاطر قراداد ویلموتس مدتی اجارهنشین شوند.
شعار به نام خصوصیسازی
البته شاهکار مدیران پیشین تنها در انعقاد قرارداد ویلموتس و مستاجر کردن فوتبال ایران نبود، بلکه شعار خصوصیسازی برای آنان به یکی از ابزارهای سرگرمی تبدیل شده بود. شعار خصوصیسازی سرخآبیها در دولت گذشته در حالی به یکی از کلید واژههای پرتکرار ورزش تبدیل شد و در نهایت هیچکدام از معاونین وزارتخانه و شخص وزیر دلیل خاصی برای عملی شدن این شعار به رسانهها اعلام نکردند.
وعده پوچ خصوصیسازی موجب شد تا هواداران سرخآبیها بعد از حدود پنج سال وعده در نهایت چشم به اقدامات دولت سیزدهم در این زمینه داشته باشند.
ساختاری که اصلاح نشد
شعار خصوصیسازی ۲ باشگاه بزرگ ایران در حالی وعدهای پوچ لقب گرفت که این روزها بحث مالی و ساختار حرفهای این ۲ باشگاه برای فوتبال ایران به بحرانی خطرناک تبدیل شده است. بحران کنونی باشگاههای ایران را در مسیر حذف از لیگ قهرمانان آسیا قرار داده است.
اما واقعیت این بحران چیست و برخی به دنبال آن هستند که این بحران را به دولت سیزدهم نسبت دهند؟ واقعیت این بحران به ساختار فوتبال ایران و مدیرت سرخآبیها بر میگردد، ساختاری که با وجود شعارهای فراوان در دولت گذشته هیچگاه اصلاح نشد بلکه هر ساله و پس از ایرادات کنفدراسیون فوتبال آسیا برخی از مدیران منتخب این وزارتخانه در ۲ باشگاه بزرگ ایران با روشی نادرست اقدام به دور زدن مشکلات کردند تا AFC نسبت به ساختار فوتبال ایران حساس شود و اکنون تذکرها به تهدید تبدیل و تیمهای ایرانی در آستانه کنار گذاشتن از لیگ قهرمانان قرار گرفتند.
منع استخدام بازیکن خارجی؛ خلع سلاح تیمهای ایرانی
هر چند که برخی باور دارند، حضور در این لیگ و حذف در مراحل مختلف آن سودی برای نمایندگان ایران نخواهد داشت اما هواداران فوتبال ایران فراموش نخواهند کرد که مدیران پیشین با حمایت از دستورالعمل منع به کارگیری بازیکنان و مربیان خارجی چه خسارتی را نصیب نمایندگان ایران کردند. با این دستورالعمل بود که تیمهای قدرتمند ایرانی برابر نمایندگان غرب آسیا به رقیبان معمولی تبدیل و در نهایت حذف شدند. دستورالعملی که فدراسیون فوتبال تصویب و وزارت ورزش در دولت گذشته پشت آن قرار گرفت که هیچ مبنای قانونی نداشت و حتی با اصول حرفهای دنیای فوتبال در تضاد بود.
باختهای متوالی سرخآبیها به نماینده عربستان در فصل جدید لیگ قهرمانان و پایکوبی الهلال عربستان با ستارههای خارجی خود نشان از آن داشت که محصور کردن فوتبال باشگاهی در مرزهای جغرافیایی تصمیمی بود که از خیابان سئول به فوتبال ایران تحمیل و در نهایت موجب شد تا تیمهای ایرانی در رقابت با مدعیان اول قاره کهن حرفی برای گفتن نداشته باشند.
چشمپوشی از حق رای؛ فشار فیفا یا مرام وزیر
دخالت برخی از مدیران دولتی در فوتبال و عزل و نصبها در نهایت خشم فدراسیون جهانی فوتبال را برانگیخت و فیفا با تهدید به تعلیق فوتبال ایران اساسنامه فدراسیون را زیر سوال برد تا فدراسیون فوتبال ایران یک سال تمام با سرپرست اداره شود. هر چند که بعد از این انتخابات مدیران دولتی با شعار چشمپوشی از حق رای خود در مجمع، آن را یک دستاورد قلمداد کردند اما واقعیت این بود که دخالت در تمام امور فوتبال موجب فشار فیفا بر فدراسیون ایران شد و تهدید به تعلیق موجب چشمپوشی وزیر از حق رای خود شد.