در ادامه یادداشت هفتم دی روزنامه اعتماد به قلم حمیدرضا شکوهی میخوانیم: در آخرین روز آذرماه، بالاترین رکورد تولید گاز از میدان گازی پارس جنوبی ثبت شد: ۷۰۵ میلیون متر مکعب! تولید روزانه گاز کشور کمتر از ۹۰۰ میلیون مترمکعب در روز است. ایران درسال ۲۰۱۹ پس از امریکا و روسیه سومین تولیدکننده گاز جهان بود. تولید گاز طبیعی ایران در یک دهه، از سال ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۹، دو برابر شده اما با این وجود، در بازار گاز جهان، هیچ جایگاهی ندارد. چرا؟ چون مصرف گاز در کشور بالاست. در همان سال ۲۰۱۹ که ایران سومین تولیدکننده گاز جهان بود، پس از امریکا، روسیه و چین، چهارمین مصرفکننده گاز جهان هم بودیم. در مهمترین منبع گازی ایران، یعنی پارس جنوبی، فقط دو فاز توسعهنیافته داریم و این یعنی دیگر امید چندانی به افزایش آنچنانی ظرفیت تولید در کشور - آنگونه که در یک دهه اخیر شاهد بودیم - نخواهیم داشت. علاوه بر آن، از سال ۱۴۰۴ سالانه تولید یک فاز پارس جنوبی را به خاطر افت فشار، از دست میدهیم. در چنین شرایطی، تنها راهکار، کنترل مصرف است.
در چنین مواقعی انگشت اتهام به سمت مردم نشانه میرود که چرا درست مصرف نمیکنند. اما واقعیت این است که حکمرانی ما در حوزه تولید، توزیع و مصرف انرژی در سه دهه اخیر مشکل داشته و هیچگاه گام جدی برای رفع این مشکل برداشته نشده است.در اینکه فرهنگسازی مناسبی برای بهینهسازی مصرف انرژی در کشور صورت نگرفته و اغلب مردم، الگوی صحیح مصرف را رعایت نمیکنند، تردیدی نیست اما این رفتار نیز علاوه بر آنکه حاصل عدم فرهنگسازی صحیح از سوی مسوولان است، ناشی از برخی سیاستگذاریهای غلط و نیز بر زمین ماندن قوانین مصوب است. مهمترین سیاستگذاری غلط در کشور ما، تعریف گاز به عنوان نماد رفاه برای کلیه مردم ایران بود. گازرسانی گسترده به مناطق مختلف کشور در سه دهه اخیر، به عنوان یک دستاورد مطرح شده، اما در نیمی از مساحت کشور میشد با هزینههای کمتر، از انرژیهای جایگزین همچون انرژی خورشیدی استفاده کرد.
درحالی که هیچگاه هزینه - فایده این موضوع بررسی نشده که اگر در برخی استانهایی که در بیش از سیصد روز در سال از نور خورشید برخوردارند از انرژی خورشیدی به جای گاز استفاده میشد، چه میزان سود از محل صادرات همان گاز مازاد یا تخصیص آن به مجتمعهای پتروشیمی، عاید کشور میشد. این فقط یک نمونه از سیاستگذاریهای نادرست است که موجب شده گاز در ایران منبع اصلی انرژی باشد درحالی که میشد سبدی از منابع انرژی را برای کشور تعریف کرد.در حوزه عدم اجرای قوانین مصوب هم مثال فراوان است. به عنوان نمونه، مبحث ۱۹ مقررات ملی ساختمان مبنی بر بهینهسازی مصرف سوخت که سه دهه پیش تصویب و چند بار بازنگری شده، بهطور کامل اجرا نشده است.
شرکت بهینهسازی مصرف سوخت در مقطعی، ماده ۱۲ قانون رفع موانع تولید رقابتپذیر و ارتقای نظام مالی کشور را که به عنوان جایگزین دایمی برای بند ق تبصره ۲ بودجه سال ۱۳۹۳ در اجرای طرحهای صرفهجویی و افزایش راندمان مطرح شده بود پیگیری کرد اما به دلیل کمبود اعتبار، به نتیجه نرسید. در واقع سرمایهگذاری در حوزه بهینهسازی مصرف انرژی و استفاده از فناوریهای نوین، هیچگاه بهطور جدی در دستور کار قرار نگرفته است.در حوزه تولید وسایل گرمایشی، بهرهوری انرژی رعایت نشده و مافیای تولید در این حوزه، مانع ایجاد اصلاحات گسترده است. اغلب بخاریهای گازی در کشور ما دارای برچسب انرژی D یا پایینتر هستند که نشانه بهرهوری بسیار پایین است.
طرح تولید بخاری گازی با راندمان بالا در راستای بهینهسازی مصرف انرژی و بر اساس بند «ق» تبصره ٢ قانون بودجه سال ۹۳ مطرح شد اما اجرا نشد. آن زمان اعلام شد درصورت جایگزینی یک میلیون بخاری گازی با برچسب «A» به جای «G» سالانه ۲.۲ میلیارد متر مکعب گاز صرفهجویی میشود.
با توجه به وجود نزدیک به ۲۵ میلیون بخاری گازسوز در کشور، اگر برچسب انرژی تعداد بیشتری از بخاریها ارتقا یابد میزان صرفهجویی بسیار چشمگیرتر خواهد بود اما هیچ گام جدی و اثربخشی در این حوزه برداشته نشده است. یا در نمونهای دیگر، بیش از ۲ میلیون موتورخانه در کشور وجود دارد که گازسوز هستند که با برآوردهای صورت گرفته اعلام شده بود میتوان با تغییراتی، مصرف انرژی آنها را تا ۳۰ درصد کاهش داد. اما هیچکدام از این اقدامات بهطور جدی پیگیری نشد.
بنابراین، کاهش مصرف گاز و بهینهسازی انرژی، در یک ساختار منسجم و همهجانبه قابلیت تحقق دارد و دعوت مردم به صرفهجویی، اگرچه اقدامی صحیح و ضروری است، اما ایستگاه نهایی این ساختار است که نقش مکمل اقدامات قبلی را ایفا میکند.