به گزارش ایرنا از نورنیوز، شکلگیری توافق برجام در سال ۲۰۱۵ حاصل فراز و نشیبهای زیادی بود که از یک سو ریشه در برآورد طرفین نسبت به قصد طرف مقابل از ورود به توافق داشت و از سوی دیگر به شرایط خاص زمان گفت و گوها و رویکرد دولتهای مستقر در سال ۲۰۱۵ در ایران و آمریکا مرتبط بود.
گذشت زمان و اجرای ناقص برجام ضمن آنکه ابعاد راهبردهای طرفین نسبت به یکدیگر را با وضوح بیشتری مشخص کرد، میزان واقعی بودن نتایج گفت و گوها در مرحله عملی را هم تعیین نمود.
اکنون و در روزهای پایانی سال ۲۰۲۱ و با گذشت بیش از ۶ سال از زمان امضای برجام و با تصمیمی که طرفین برای ادامه گفت و گوها به منظور احیای توافقات قبلی گرفتهاند، تحولات بسیار گسترده و عمیقی در حوزههای مختلف رخ داده که به طور قطع تاثیر خود را بر شکلگیری توافق احتمالی جدید خواهد گذاشت.
اگر بپذیریم که توافق برجام دارای دو رکن اصلی شامل «رفع نگرانی اروپا و آمریکا نسبت به فعالیتهای هستهای ایران» و «لغو تحریمهای اقتصادی علیه کشورمان» بوده است، ارزیابی شرایط فعلی حاکم بر دو محور ذکر شده به پیشبینی چشمانداز پیشِرو در مذاکرات جاری کمک شایانی خواهد کرد.
برجام و افزایش قابل ملاحظه اقدامات نظارتی آژانس نسبت به فعالیتهای هستهای ایران، کمک بسیار موثری به غرب کرد که از این طریق با ابعاد فعالیتهای هستهای صلحآمیز ایران آشنا شود و به این باور برسد که ایران با وجود پیشرفت سریع در این بخش، هیچ ارادهای برای ساخت سلاح هستهای ندارد.
بیرغبتی و حتی کارشکنی اروپا در مسیر شکلگیری توافق در مذاکرات جاری وین نیز بیشتر ناشی از اطمینان نسبت به عدم انحراف برنامه هستهای ایران به سمت ساخت سلاح است. چرا که تا پیش از این و در سال ۲۰۱۵ اروپا بدلیل اینکه به اصطلاح تهدید هستهای ایران را از نقطه نظر جغرافیایی به خود نزدیکتر میدید تلاش بسیار زیادی داشت که با دستیابی به توافق با ایران ضمن افزایش نظارتهای آژانس، برنامههای هستهای ایران نیز کاملا محدود شود.
در موضوع لغو تحریمها نیز دو رخداد بسیار مهم موجب شده که طرفین توافق برجام به صورت دیگری به نقش و کارکرد تحریمها توجه کنند.
جمهوری اسلامی ایران پس از اجرای برجام مطمئن شد که طرفهای غربی به هیچ وجه ارادهای برای کنار گذاشتن ساختار تحریمها ندارند و میان آنچه که در کاغذ برجام نگاشته شده با اقدام عملی متعهدین به لغو تحریمها، فاصله بسیار زیادی وجود دارد.
علاوه بر این بر خلاف دیدگاه سادهانگارانه مسئولین سابق دستگاه سیاست خارجی کشورمان که معتقد بودند تضامین کافی از آمریکا و اروپا برای متعهد ماندن به برجام اخذ شده و آنها به هیچ وجه نمیتوانند به تعهداتشان پشت پا بزنند، مشخص شد که هم میشود به راحتی از برجام خارج شد و هم میشود ضمن حضور در برجام با بهانهتراشیهای مضحک از اجرای تعهدات سر باز زد.
دستیابی به این تجربیات موجب شد که جمهوری اسلامی از پایان سال ۹۷ با مبنا قرار دادن سیاست «مقاومت فعال»، همه ظرفیتهای داخلی و خارجی خود را در مسیر دور زدن تحریمها و بیاثر کردن آثار آن بر اقتصاد کشور بکار بگیرد و شرایطی را رقم بزند که ابزار تحریمها از دایره کارآمدی مورد ادعای آمریکا و اروپا خارج شده و ارزش آن برای استفاده در توافق جدید به شدت کاهش یابد.
در چنین شرایطی مولفههای سیاسی متعددی چون استقرار دولت جدید در ایران و آمریکا، نزاع چین و روسیه با آمریکا در موضوع سیاستهای تحریمی این کشور، خروج انگلیس از اتحادیه اروپا و آثار آن بر سیاستهای داخلی و خارجی اتحادیه، تغییر اولویتهای سیاست خارجی آمریکا و کاهش حضور در خاورمیانه و تلاش برای مهار چین و همچنین راهبردهای جدید فرانسه برای جایگزین شدن به جای آمریکا در خاورمیانه، موجب شده که مولفههای سیاسی اصلی تاثیرگذار بر مذاکرات وین نیز دستخوش تغییرات ماهوی شود.
از مجموع تحولات ذکر شده و همچنین رفتاری که بازیگران اصلی مذاکرات وین تاکنون داشتهاند میشود اینگونه نتیجه گرفت که:
نخست؛ ایران بدلیل نداشتن هیچگونه برنامهای برای گریز هستهای، تمایل دارد در قالب دستیابی به «توافق خوب» از ظرفیت رفع تحریمها برای توسعه سریعتر اقتصاد خود بهرهبرداری کند.
دوم؛ آمریکا در تلاش است با حفظ ساختار تحریمها و تداوم فشار به ایران به توافقی برسد که ستاندهاش بیشتر از برجام و دادهاش کمتر از آن باشد.
سوم؛ اروپا بدلیل رفع نگرانیاش در مورد فعالیتهای هستهای ایران بیشتر تمایل دارد،هیچگونه منافع اقتصادی متوجه ایران نشود و انتقام رفتار تحقیرآمیز ترامپ با اروپا را در موضوع خروج از برجام با کارشکنی در مذاکرات وین از بایدن بگیرد.
چهارم؛ روسیه و چین در تلاش هستند که ضمن پاسخگویی مناسب به رویکرد دولت سیزدهم در حوزه همکاری راهبردی با شرق، شکست سیاستهای تحریمی آمریکا را که متوجه خود آنها نیز هست با شکلگیری توافق جدید، اثبات کنند.
بررسی پیچیدگیهای حاکم بر مذاکرات در شرایط جدید، موید این واقعیت است که اصرار طرفهای غربی بر محدود بودن زمان، تلاشی هدفمند برای بر هم زدن آرامش و تمرکز تیم مذاکره کننده ایرانی برای حصول دو دستاورد مورد نظر اروپا و آمریکا است: «عدم توافق با مقصرنمایی ایران و یا توافق بد»
حجم انبوه تولیدات رسانهای از سوی ضلع غربی مذاکرات و تکرار کلیدواژههای انحرافی، نشاندهنده این واقعیت است که طرفهای غربی گفتگوکننده در وین بیش از آنکه به دنبال تحقق اهداف خود از طریق مذاکره باشند تلاش میکنند تا با وارونهنمائی واقعیتها از طریق فضاسازیهای جعلی، اتمسفر حاکم بر مذاکرات را مسموم سازند و عملیات روانی را جایگزین دیپلماسی و گفتوگو نمایند.