در ادامه یادداشت روزنامه ایران به قلم کمیل سوهانی پژوهشگر اجتماعی در نهم دی میخوانیم: در ۱۸ اکتبر وضعیت اعتراضات شدت گرفت و رئیس جمهور شیلی «سباستین پینیهرا» اعلام وضعیت اضطراری کرد و ارتش شیلی را برای برقراری نظم و جلوگیری از تخریب اموال عمومی و سرکوب نیروهای معترض به مناطق مختلف اعزام کرد. این اعتراضات بزرگترین ناآرامیها پس از دوران دیکتاتوری نظامی آگوستو پینوشه از نظر تعداد معترضین، میزان آسیب به زیرساختهای عمومی و مداخلات دولت لقب گرفت. «نئولیبرالیسم از شیلی آغاز شد و در شیلی هم به پایان خواهد رسید»، از جمله شعارهای مردم معترض در اکتبر ۲۰۱۹ بود. اکنون بعد از گذشت دو سال از آن اعتراضات، مردم شیلی در یک فرایند کاملاً دموکراتیک توانستند با انتخاب یک رئیس جمهور معتقد به دولت مداخلهگر، شعار آن روزهای خود را به کرسی بنشانند. با پیروزی «گابریل بوریک» رهبر ۳۵ ساله اپوزیسیون چپگرای شیلی بر رقیب راست افراطی خود در انتخابات اخیر، مردم شیلی پس از ۴۸ سال به سلطه راست و سیاستهای نئولیبرال پایان دادند.
تحولات اساسی اقتصادی در شیلی از سپتامبر ۱۹۷۳ آغاز شد. در این تاریخ آگوستو پینوشه در یک کودتای نظامی، با همکاری سازمان سیا، دولت مردمی سالوادور آلنده را سرنگون کرد. این سرنگونی آغازی بود بر جابهجایی ثروتهای عمومی از مردم به سمت صاحبان سرمایه. آغاز دوران حکومت ابرشرکتها بهجای دولتها.
آغاز دورانی از نظریات اقتصادی که امروزه با عنوان «نئولیبرالیسم» شناخته میشود. شیلی محل تولد و اولین جایی از جهان بود که نئولیبرالیسم در آن به اجرا گذاشته شد. آغاز این ایدئولوژیِ اقتصادی با یک دیکتاتوریِ خشن همراه بود. در زمان حاکمیت پینوشه بیش از ۳ هزار نفر اعدام یا ناپدید شدند و دهها هزار تن دیگر در زندانها زیر شکنجه رفتند. گفته میشود که نزدیک به ۲۰۰ هزار نفر از شهروندان شیلی نیز تبعید شدهاند.
دو سال بعد از کودتا، پینوشه دست به اصلاحات اقتصادی گسترده زد. این اصلاحات توسط یک گروه اقتصادی، معروف به پسران شیکاگو که در امریکا تحت نظر میلتون فریدمن نظریهپرداز نئولیبرالیسم، تحصیل کرده بودند طراحی و اجرا شد. با حاکمیت پسران شیکاگو، شیلی از اقتصادی درونگرا به اقتصادی آزادسازی شده و ادغام شده در اقتصاد جهان تبدیل شد که نیروهای بازار برای هدایت بیشتر تصمیمات اقتصادی، آزاد گذاشته شده بودند. میلتون فریدمن دو سال پس از کودتا در ۱۹۷۵ با پینوشه ملاقات کرد و ژنرال از او خواست در نامهای نظرش را راجع به اقتصاد شیلی بنویسد. فریدمن برای توصیف اقتصاد شیلی در زمان پینوشه از ترکیب «معجزه شیلی» استفاده کرد. در گذر سالها صنایع، بخش درمان، آموزش و تأمین اجتماعی خصوصی شد و قوانین کار از میان رفتند.
شیلی اگرچه در دهههای اخیر یکی از بالاترین رشدهای اقتصادی امریکای جنوبی را داشته اما این رشد اقتصادی به قیمت نابرابری شدید اقتصادی به دست آمد. طبق اعلام منابع رسمی، امروزه شیلی نابرابرترین جامعه جهان به حساب میآید طوری که در آن ثروت میلیاردرها نزدیک به ۲۵ درصد تولید ناخالص ملی است. این رقم در کشورهایی همانند امریکا و مکزیک نصف شیلی و ۱۲ درصد تولید ناخالص ملی است. بوریک که از رهبران سابق جنبش دانشجویی شیلی است، با وعده از میان برداشتن قوانین نئولیبرال، ایجاد سیستم تأمین اجتماعی همگانی، آموزش رایگان، حفاظت از محیط زیست و بازگرداندن صنایع پایهای به مالکیت عمومی، رقیب خود «خوزه آنتونیو کاست» را شکست داد. «کاست» که از یک خانواده مهاجر آلمانی و پدرش از اعضای ارتش آلمان نازی بود و از طرفداران سرسخت پینوشه محسوب میشود، هیچ گاه از عضویت پدرش در حزب نازی برائت نجست.
به نظر میرسد امروز شیلی عریانترین کارزار نظریات اقتصادی با و بدون درنظر گرفتن مسأله عدالت است. این احتمال وجود دارد که با پیروزی بوریک در شیلی، در انتخاباتِ پیشرویِ برزیل با حضور «لوئیس لولا داسیلوا»، رئیس حزب کارگر و همچنین در انتخابات کلمبیا با حضور «گوستاوو پترو» نیز عدالتخواهان به پیروزی رسیده و موجی از عدالتخواهی در امریکای جنوبی برپا شود.