ایلام - ایرنا - نمیدانم چقدر به تناسب ارتباطی خورشید و ستارگان دقت کرده‌اید، آن هنگام که خورشید عالم‌افروز بعد از یک روز پرتوافشانی افول و غروب کرده و ستارگان ریز و درشت بر سیاهی شب خودنمایی و دلبری می‌کنند.

به گزارش ایرنا، ستارگان از سالیان دراز تاکنون مسیریاب آدمیان بوده‌اند تا راه را گم نکنند و به بیراهه نروند، ستارگان راهنمایان متواضعی هستند که هیچ ادعایی در برابر خورشید ندارند اما به وقت عمل، راهنمایانی کاربلد و مسیر گشا هستند.

 زمین هم در هیچ برهه‌ای از تاریخ کهن خود تا کنون هیچگاه از ستارگان خالی نبوده است، ستارگانی که دور خورشیدهای خاکی چرخیده‌اند و به منزلتی بزرگ دست یافته‌اند. 

شهید سردار حسین پورجعفری یکی از آن ستارگان بی‌فروغی است که بیش از ۴۰ سال از عمر ۵۶ ساله خود را در خدمت خورشیدی بود که به یقین و معرفت کامل بشری رسیده بود.

پورجعفری هرچند خود می‌توانست به یک خورشید تبدیل شود اما خودخواسته و فروتنانه ستاره بودن در گِرد خورشید قاسم سلیمانی را ترجیح داد و همواره مردی در سایه اما محبوب بود.

شهید پورجعفری را کمتر کسی از عامه مردم قبل از فاجعه ۱۳ دی ماه سال ۹۸ می‌شناخت در حالیکه او سایه و نفس مراد و فرمانده خود حاج قاسم بود و از همان عنفوان جوانی و در بحبوحه جنگ تحمیلی قرین و همرزم سردار بود، همان کسی که سردار در وصیت‌نامه خود به او اشاره کرده بود.

از قدیم گفته‌اند همه چیز نو آن خوب است بجز دوستی که هرچه کهنه‌تر مرغوب‌تر، و این مثال برازنده دوستی جدا نشدنی این ۲ است که هرچند مرگ به ناگزیر جسم آنها را از هم جدا کرد اما یاد، نام، تصاویر و همراهی مونسانه آنها از هم ناگسستنی و جدایی‌ناپذیر است.

نمیدانم چقدر در احوال تصاویر و کلیپ‌های منتشره از سردار سلیمانی دقت کرده‌اید، در عموم این تصاویر و فیلم‌ها از دوران دفاع مقدس تا جبهه‌های محور مقاومت یک مرد همیشه خندان و آرام با چشمانی نافذ پشت سر حاج قاسم حضور دارد، او همان مرد قصه ماست که هیچگاه نه خودی نشان داد و نه از فرمانده‌اش جلو افتاد اما همه جا بود، مَردی برای تمام فصول.

پورجعفری سردار بی مدعا و کاربلد جنگ می‌توانست با استفاده از نام و جایگاه حاج قاسم و به بهانه همراهی دائمی و دور و دراز با فرمانده‌اش خودش را به مردم بشناساند اما خاضعانه و فروتنانه در پشت سر فرمانده و در سایه ماند و تا لحظه شهادت فقط خواص، او را که یار دیرین ارشدترین فرمانده نظامی کشور بود، می‌شناختند.

هیچگاه نخواست دیده و چهره شود و مرعوب هوای سرکش نفس نشد و همین خضوع بی مانندش از وی بعد از شهادت مظلومانه‌اش چهره‌ای بی بدیل و خاص ساخت و نامش به عنوان یار دیرین و همراه همیشگی سردار سلیمانی عجین شد.

وقتی که به علت کسالت و خستگی ناشی از فشار کار و بعد از بیش ۳۰ سال کار و همراهی با سردار در سال ۹۵ به افتخار بازنشستگی رسید برای اولین و البته آخرین بار آنهم به مدت کوتاه یک ماه از فرمانده و رفیق دیرین جدا شد و این دوری برای هردوی آنها سخت و ملالت بار بود.

چه زیبا سردار سلیمانی در یک نامه سوزناک بعد از یکماه جدایی تاب نمی‌آورد و دلتنگیش برای یار همیشگی را بیان می‌کند و می‌نویسد: "عزیز برادرم حسین، پس از سی سال خصوصاً در این بیست سال که نفس تو پیوسته تنفسم بود، اولین سفر را بدون تو درحال انجام هستم. در طول سفر بارها بر حسب عادت صدایت کردم. همه تعجب کردند، در هواپیما، ماشین و.. بارها نگاه کردم، جایت خالی بود، معلوم شد خیلی دوستت داشته‌ام".

:حسین؛ بارها که با هم به خطوط مقدم می‌رفتیم، من سعی می‌کردم تو با من نیایی و تو را عقب نگهدارم... همیشه جلو که می‌رفتم نگران پشت سرم بودم که نکند گلوله‌ای بخورد و تو شهید شوی، به این دلیل خوشحال هستم که از من جدا شدی، حداقل من دیگر داغدار تو نمی‌شوم و تو زنده از من جدا شدی که خداوند را سپاسگزارم".

"تو بی‌نظیری در وفا، صداقت، اخلاص وکتمان سر. حسین! پسرم، عزیزم، برادرم، دوستم، ... به تو قول می‌دهم که اگر رفتم و آبرو داشتم، بدون تو وارد بهشت نشوم".

سردار آن هنگام که سال ۷۶ از فرماندهی سپاه ثارالله کرمان فرمانده سپاه قدس شد پورجعفری را نیز به همراه خود آورد چرا که تاب دوری از انیس و مونس خود را نداشت و این احوالات و آن نامه نازکشانه بیانگر عمق محبت فرمانده به سرباز محبوبش است و همین نامه دلبرانه کار خود را می‌کند و دل شیدا و بی قرار پورجعفری را به تلاطم وا می‌دارد و آرامش را با وجود خستگی و کسالت فقط در کنار محبوب و فرمانده‌اش می‌یابد و دوباره عزم کوی دوست می‌کند.

همرزمان سردار شهید حسین پورجعفری از او به عنوان مخزن اسرار  و محرم‌ترین فرد به سردار سلیمانی یاد می‌کنند تا جایی که تلفن‌های خاص و قرار ملاقات و برنامه‌های ویژه فرمانده را نیز شهید پورجعفری هماهنگ می‌کرد.

و زینب فرزند سردار هم چه خوب در روز مشایعت و بدرقه اجساد مطهر شهیدان سلیمانی و پورجعفری حق مطلب را ادا کرد و در آن روز در جمع خیل عظیم تشییع کنندگان گفت: "پدرم یک همراه دیگری هم داشت که همراهش بود، آقای پورجعفری، باید از ایشان بگویم چون بدون پدرم آب نمی‌خورد بدون پدرم غذا نمی‌خورد بدون پدرم نمی‌خوابید ایشان نماد یک مجاهد صادق بود که آخر هم در کنار پدرم به آرامش رسید".

زینب سلیمانی در مورد همراه همیشگی پدرش متنی را در صفحه مجازی خود منتشر کرده و خطاب به شهید پور جعفری می‌نویسد: "نمی‌توانم از حسین پورجعفری نام نبرم، از برادر نزدیک‌تر از پدر دلسوزتر، حسین آقای پورجعفری، کسی که بابا هر وقت می خواست وصفش را برای ما بکند یک جمله می گفت: مثل پروانه دور من می گردد، مگر می‌شود تو را از یاد ببریم وقتی ما نبودیم کنار بابا، شما به قول خود بابا همانطور که پدر دور فرزندش می‌گردد حسین پور جعفری دور من می گردد".

نفیسه پورجعفری دختر شهید هم در یک برنامه تلویزیونی ویژه ماه رمضان گفت: نزدیکی ارتباط شهید پورجعفری با حاج قاسم سلیمانی به حدی بود که وقتی پدر بیمار می‌شد، وی هم تحت تاثیر کسالت پدر دچار ناراحتی می‌شدند.

عمق علاقه شهید سلیمانی به سردار پورجعفری را می‌توان در کلیپ های به یادگار مانده از آنها مشاهده کرد که شهید سلیمانی بعد از هر چند قدمی که بر می‌دارد پشت سرش را نظاره می‌کند تا از بودن و سلامت پورجعفری مطمئن و آسوده خاطر شود.

دوستی این ۲ به مانند یک روح در ۲ بدن بود که در هوای هم نفس می‌کشیدند و تاب دوری از یکدیگر را نداشتند تا سرانجام مرگی زیبا و باشکوه آنها را همسایه ابدی و جدایی‌ناپذیر کرد و جالب اینکه شهید پورجعفری در سفر ابدی و آرامگاه همیشگی‌اش باز هم پشت سر فرمانده قرار گرفته است.

نفیسه پورجعفری در مصاحبه با روزنامه جوان ادامه می دهد:"دوست بابا می‌گفت: یک روز با پورجعفری در گلزار شهدای کرمان روی نیمکتی نشسته بودیم که ایشان به من گفت: «حاج‌قاسم که جایش را مشخص کرده است؛ من را هم زیر پایش بگذارید.» دوستش می‌گوید: «تو که اینجا جا نمی‌شوی؟» بابا می‌گوید: «چرا من جا می‌شوم.»  الان قبر پدرم به فاصله دو آجر زیر پای قبر حاج‌قاسم قرار دارد. آنجا نمی‌شود یک پیکر کامل را دفن کرد، ولی پیکر سوخته پدرم جا شد".

به گزارش ایرنا، شهید حسین پورجعفری متولد سال ۱۳۴۵ در کرمان است. این شهید بزرگوار از دوران دفاع مقدس همراه سردار سلیمانی بوده است و در سال ۷۶ با سردار سلیمانی وارد نیروی قدس سپاه شد و در سال‌های اخیر نیز دستیار ویژه شهید سلیمانی بوده است. از شهید پورجعفری دو دختر و دو پسر به‌یادگار مانده است.

نفیسه پورجعفری، دختر شهید حسین پور جعفری، از صفات مختلف پدرش که به طنز و جدی میان دوستانش مصطلح بود تعریف می کند: «مخزن الاسرار حاج قاسم»، «جعبه سیاه حاج قاسم»، «یار همیشگی» و ... اما او معتقد است حاج قاسم، بابا حسینش را برادر می‌دانست و همیشه می‌گفت: «حسین مثل پروانه دور من می‌چرخد.»

ساعت یک و ۲۰ دقیقه بامداد تاریخ ۱۳ دی ماه ۱۳۹۸ پهپادهای رژیم تروریستی آمریکا در فرودگاه بغداد ماشین حامل سردار سلیمانی را به دستور ترامپ رییس جمهور آمریکا مورد هدف قرار دادند و در این حادثه تلخ تروریستی علاوه بر سردار قاسم سلیمانی، شهیدان سردار سرتیپ پاسدار حسین پورجعفری (جعفری نیا)، سرهنگ پاسدار شهرود مظفری نیا، سرگرد پاسدار هادی طارمی و سروان پاسدار وحید زمانی نیا از ایران و جمال جعفر محمد علی آل إبراهیم مشهور به ابومهدی المهندس جانشین فرمانده حشد شعبی عراق، سامر عبدالله، داماد شهید عماد مغنیه، محمد رضا جابری، مسوول تشریفات الحشد الشعبی، حسن عبدالهادی، محمد الشیبانی، حیدر علی و محمدرضا کاظم از نیروهای حشدالشعبی عراق مبارزان و مدافعان حرم و محور مقاومت به شهادت رسیدند.

و چه زیبا سروده است سعدی شاعر پرآوازه و نیکو قلم ایرانی که؛ صبر بسیار بباید پدر پیر فلک را تا دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید.