تهران- ایرنا- فرو رفتن در باتلاق یمن، مذاکرات سازنده لغو تحریم‌ها در وین، تغییر دولت در آمریکا و ناامیدی از حمایت متحدان غربی و در آخر، رقابت شدید ژئوپولیتیکی و ژئواکنومیکی بین دول عرب به ویژه عربستان و امارات، چهار دلیل عمده گرایش سعودی‌ها به سمت مذاکره با ایران است.

پس از ۶ سال تیرگی روابط ایران و عربستان، این دو کشور بزرگ جهان اسلام با هدف حل‌وفصل اختلاف‌ها پشت میز مذاکره و ازسرگیری روابط، گفت‌وگوهایی را از سال گذشته آغاز کرده‌اند. در همین چارچوب تا کنون چهار دور مذاکرات بین مقام‌های دو کشور برگزار شده و به نظر می‌رسد هر دو طرف نسبت به روند این مذاکرات امیدوار هستند.

وزیر خارجه عربستان سعودی چندی پیش با تائید برگزاری چهارمین دور از گفت‌وگوهای ایران و عربستان در ۲۱ ماه سپتامبر(۳۱ شهریور)، ابراز امیدواری کرد گفت‌وگوها بتوانند زمینه حل‌وفصل مسائل میان دو کشور را پدید آورند.
همچنین یک منبع دیپلماتیک عراقی مطلع از نشست اخیر میان ایران و عربستان، در گفت‌وگو با «عربی پست» مدعی شد که دور آخر مذاکرات تهران و ریاض در داخل فرودگاه بین‌المللی بغداد برگزار شد و فضای این مذاکرات «بسیار مثبت» بود.

پایگاه خبری «عربی پست» بعد از تائید خبر برگزاری مذاکرات میان ایران و عربستان از سوی دو کشور به نقل از برخی منابع آگاه مدعی شد تهران و ریاض بعد از چهار دور مذاکره به تفاهم‌هایی رسیده‌اند که از مهم‌ترین آن‌ها می‌توان به توقف حمایت‌های عربستان از گروه‌های معارض ایرانی، سرمایه‌گذاری عربستان در عراق و سوریه، ایجاد جاده بین‌المللی میان مشهد _ کربلا _ مکه و همچنین بازگشایی سفارت‌های دو کشور اشاره کرد.

از نگاه ناظران، چهار علت عمده برای گرایش ریاض به مذاکرات وجود دارد:
دلیل نخست به متغیر بین‌المللی و تغییر دولت در آمریکا ارتباط دارد. حکام سعودی همواره به قدرت رسیدن دموکرات‌ها در ایالات متحده را به ضرر خود می‌بینند؛ به زعم آن‌ها دولت‌های دموکرات امکان بازی و کنش بیشتری را برای ایران در سطح منطقه فراهم می‌سازند. دلیل دومِ زمینه‌ساز مذاکرات، احیای توافق برجام در وین است.

دلیل سوم اینکه، سعودی‌ها به این نتیجه رسیدند با وجود هزینه‌های هنگفت همچنان نتوانسته‌اند موفقیتی در پرونده‌های منطقه‌ای کسب کنند که نمونه جاری آن جنگ یمن است. دلیل چهارم نیز به رقابت‌های چندوجهی اعضای شورای همکاری خلیج‌فارس به ویژه بین عربستان سعودی و امارات متحده عربی برمی‌گردد.

تحلیلگران، فشارهای دولت بایدن بر عربستان‌سعودی و طرح بازبینی روابط دو کشور در پویش‌های انتخابات ریاست‌جمهوری ۲۰۲۰ آمریکا توسط تیم دموکراتِ کاخ سفید را اصلی‌ترین متغیر تاثیرگذار بر چرخش ریاض به سمت تنش‌زدایی با بازیگران منطقه‌ای می‌دانند.۱. ورود دموکرات‌ها به کاخ سفید و ناامیدی ریاض از متحدان غربی
با پیروزی «دونالد ترامپ» رئیس‌جمهوری ستیزه‌جوی پیشین آمریکا از طیف جمهوری‌خواه، تنش‌ها در سطح خاورمیانه روندی افزایشی به خود گرفت. وی در صدد آشتی بین کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی برآمد تا با تقویت محور عبری - عربی، ائتلافی علیه جمهوری اسلامی ایران شکل دهد. بنابراین کارزار «فشار حداکثری» ترامپ علیه ایران به مذاق این بازیگران منطقه خوش آمده‌بود.

با شکست ترامپ در انتخابات ۲۰۲۰ آمریکا و تکیه «جو بایدن» بر کرسی ریاست‌جمهوری، ورق برگشت. عمده تحلیلگران، فشارهای دولت بایدن بر عربستان‌سعودی و طرح بازبینی روابط دو کشور در پویش‌های انتخابات ریاست‌جمهوری ۲۰۲۰ آمریکا توسط تیم دموکرات کاخ سفید را اصلی‌ترین متغیر تاثیرگذار بر چرخش ریاض به سمت تنش‌زدایی با بازیگران منطقه‌ای می‌دانند.

این مساله ابتدا خود را در موضوع‌هایی مانند تعلیق فروش تسلیحات به ریاض، به جریان انداختن پرونده قتل جمال خاشقجی، پرونده ۱۱ سپتامبر و قطع ارتباط مستقیم بایدن با «محمد بن سلمان» نشان داد. این وضعیت در آستانه روی کار آمدن دولت دموکرات آمریکا، باعث حرکت عربستان به سمت تنش‌زدایی با قطر، ترکیه و ایران شد و خود را در آمادگی ریاض برای پایان دادن به جنگ یمن آشکار ساخت.

در واقع راهبرد «دنباله‌روی سخت» عربستان از آمریکا در دوره ترامپ نقش بسیار مهمی در افزایش سطح تنش با ایران داشت. چنین تحولی برای عربستان را می‌توان در دوره بایدن در چارچوب گذار از راهبرد «دنباله‌روی سخت» به سمت راهبرد «موازنه نرم» صورت‌بندی کرد و انتظار داشت با کاهش حمایت‌های سطح سیستمی از عربستان در سطح منطقه‌ای، زمینه برای گذار ریاض از رویکرد تهاجمی فراهم شود.

«احمد دستمالچیان» کاردار پیشین ایران در عربستان  معتقد است در حال حاضر عربستان با توجه به تجربه‌های سالیان اخیر به نوعی در برابر واقعیت‌های موجود منطقه قرار گرفته و به این نتیجه رسیده که نمی‌تواند تخم‌مرغ‌هایش را در سبد یک کشور خارجی فرامنطقه قرار دهد و اعتماد یک‌طرفه به قدرت‌های بزرگ سرنوشت خوبی ندارد.

از نگاه این دیپلمات سابق، عربستان در تحولات لبنان، سوریه، قطر و یمن با شکست روبرو شد و اکنون نیز شاهد این است که دیگر همچون گذشته آمریکا از او در مباحثی چون موضوع جنگ یمن حمایت نمی‌کند. بنابراین با توجه به این واقعیت ها تصمیم گرفته که رویکرد جدیدی اتخاذ کند.

۲. روند مثبت مذاکرات لغو تحریم
عربستان یکی از کشورهایی بود که پیش از توافق هسته‌ای در تیرماه ۱۳۹۴ به‌شدت با آن مخالفت می‌کرد. ارتقای جایگاه ایران در صحنه جهانی موضوعی نبود که ریاض و دیگر بازیگران عرب منطقه به‌راحتی با آن کنار بیایند. هم پادشاهی عربستان و هم دیگر کشورهای منطقه معتقد بودند اگر بحران فعالیت‌های هسته‌ای ایران حل شود و رابطه آن با کشورهای دنیا به سمت عادی‌شدن حرکت کند، آنها در تنگنا و انزوا قرار خواهند گرفت.

با وجود کارشکنی‌های محور عبری - عربی، توافق هسته‌ای تولد یافت. ارتقا جایگاه منطقه‌ای ایران و عادی‌سازی روابط تهران با جهان در فضای پسابرجام سبب شد رهبران عربستان به این درک برسند که قدرت و نفوذ منطقه‌ای ایران افزایش یافته و توازن قدرت منطقه‌ای در حال تغییر به نفع ایران است.
بعد از شکست سیاست فشارحداکثری ترامپ، عربستان و دیگر رقبای منطقه‌ای ایران به این درک رسیدند که با گفت‌وگو و تداوم مذاکرات هسته‌ای می‌توان نظارت و کنترل بیشتری بر فعالیت‌های هسته‌ای داشت. در این میان، بعد از رد درخواست عربستان سعودی برای عضویت در دوره جدید مذاکرات هسته‌ای، حکام این کشور با هدف عقب نماندن از مذاکرات وین قصد خود را برای مذاکره با ایران مطرح کردند.

۳. سعودی‌ها در باتلاق یمن
عربستان با همراهی برخی کشورها همچون امارات، بحرین، سودان و آمریکا در ششم فروردین سال ۱۳۹۴ (۲۶ مارس ۲۰۱۵) با تشکیل به اصطلاح ائتلاف عربی - آمریکایی، تجاوز به کشور یمن را در عملیاتی با عنوان «طوفان قاطعیت» آغاز کرد اما در سال‌های گذشته برخی همپیمانان سعودی از این ائتلاف خارج شدند و ابوظبی نیز اکنون از یک همپیمان قدیمی به یک رقیب رو در روی ریاض در جنوب یمن تبدیل شده‌است.

سعودی‌ها به این نتیجه رسیدند که با وجود هزینه‌های هنگفت همچنان نتوانسته‌اند موفقیتی در پرونده‌های منطقه‌ای کسب کنند که نمونه جاری آن جنگ یمن است. تحولات میدانی یمن نیز همواره به نفع نیروهای مقاومت مردمی در جریان است. نیروهای ائتلاف سعودی-اماراتی به‌تازگی از ده‌ها موضع خود در جنوب و شرق استان الحدیده در غرب یمن خارج شده‌ و تا شهر «الخوخه» در این استان عقب‌نشینی کردند.

از سوی دیگر نیروهای تیپ ۸۰۸ ائتلاف سعودی که از سال ۲۰۱۸ در «سقطری» یمن مستقر بودند نیز به‌تازگی از این جزیره عقب‌نشینی کردند. وضعیت مأرب نیز به‌گونه‌ای است که نیروهای ارتش و کمیته‌های مردمی یمن از سه جهت به دروازه مارب رسیده و در شرق آن هم اشراف کامل بر جاده حضرموت پیدا کرده‌اند که در عمل می‌شود گفت محاصره این شهر کامل شده و از لحاظ نظامی نیز سقوط کرده‌است.

از طرفی با فرسایشی‌شدن بحران یمن، اختلاف بین ائتلاف عربی بیش از پیش آشکار شده‌است. به‌ عنوان نمونه، یمن نقطه آغاز همگرایی اتحاد دو کشور عربستان و امارات در سال‌های آغاز اتحادشان به شمار می‌رفت و در ابتدای همکاری میان ریاض و ابوظبی، خبری از راه دوگانه متحدان عربی در این منطقه نبود اما به سرعت نیات دو طرف از درگیری در یمن منجر به جداشدن و حتی تقابل آنها با یکدیگر شد.

در پی خروج از افغانستان و کمرنگ شدن حضور آمریکا در منطقه، ریاض به‌عنوان مهمترین هم‌پیمان عربی کاخ سفید در منطقه به‌شکل جدی شروع به تلاش برای حل‌وفصل پرونده‌های حساس خود از جمله جنگ یمن و خروج از باتلاق این جنگ کرد. بنابراین آل سعود به دنبال بهانه‌ای برای بهبود روابط با تهران و خروج از باتلاق یمن برآمد.موضوع مهم دیگر به خروج غیرمسئولانه آمریکا از افغانستان و تاثیر آن بر رفتار سعودی‌ها برمی‌گردد. ایالات متحده با بیش از ۲ تریلیون دلار هزینه در افغانستان و بیش از ۲۴۰۰ کشته از نظامیانش، با تحقیر از خاک این کشور اخراج شد.

همچنین بر اساس توافق بغداد _ واشنگتن، همه نظامیان آمریکایی باید در آینده‌ای نزدیک خاک عراق را ترک کنند. در واقع با اخراج آمریکایی‌ها از منطقه غرب آسیا، سعودی‌ها بیش از پیش منفعل و منزوی می‌شوند.
از این رو عربستان سعودی به‌عنوان مهمترین هم‌پیمان عربی آمریکا در منطقه شروع به تلاش برای حل‌وفصل پرونده‌های حساس خود از جمله جنگ یمن و خروج از باتلاق این جنگ کرده؛ بنابراین ریاض به دنبال فرصت مناسب و بهانه‌ای برای بهبود رابطه و خروج از باتلاق یمن است.

عربستان در نخستین اقدام خود برای حل‌وفصل پرونده جنگ یمن و کاهش خسارت‌های خود در این جنگ، باب ارتباط با جمهوری اسلامی ایران را گشود. منابع مختلف گزارش می‌دهند جنگ یمن از جمله موضوع‌هایی بود که در دور اول مذاکرات میان ریاض و تهران مورد بررسی قرار گرفت.


۴. کودتا در ائتلاف عربی
هرچند عربستان سعودی به لطف ذخایر زیرزمینی بزرگترین اقتصاد جهان عرب است؛ با این حال امارات متحده عربی در سال‌های اخیر با جذب سرمایه خارجی، واردات کالا و خدمات فناورانه درحال پیش گرفتن از عربستان سعودی است. این دو کشور عربی حوزه خلیجفارس رقابت شدیدی را بر سر نفوذ در منطقه غرب آسیا و سایر مناطق جهان آغاز کرده‌اند؛ رقابتی که از شرق آسیا تا قاره آفریقا گستره آن است.

استفاده از ابزارهای متعدد برای توسعه نفوذ منطقه‌ای باعث شده تا هریک از آن‌ها راهبردهای متفاوتی را در مدیریت مطلوب نظم منطقه‌ای، اتخاذ کنند. از یک سو ریاض با ایدئولوژی وهابیت و از سوی دیگر ابوظبی با ابزار توسعه و نفوذ اقتصادی، رقابت منطقه‌ای را افزایش داده‌اند؛ رقابت‌هایی که به اختلافات پنهانی و عمیق زیر لایه نازکی از اتحاد و ائتلاف دامن زده‌است. رقابت‌های بین ابوظبی و ریاض در ابعاد متفاوت ژئوپولیتیکی، ژئوکالچری و ژئواکنومیکی وجود دارد.
 


آذرماه امسال بعد از انتشار خبر سفر شیخ «طحنون بن زاید» مشاور امنیت ملی امارات متحده عربی به ایران، رسانه‌های منطقه به‌ویژه رسانه‌های عربی به تحلیل و بررسی این سفر و چرخش رویکرد کشورهای عربی به‌سمت ایران پرداختند.
«عبدالباری عطوان» تحلیلگر شناخته‌شده جهان عرب و سردبیر روزنامه «رأی‌الیوم» در مقاله‌ای در این زمینه نوشت: «درحالی که کشورهای عربی مرکزی در وضعیت انفعال و درگیری دیپلماتیک و تنش‌های داخلی و خارجی به‌سر می‌برند، کشورهای منطقه خلیج‌فارس این روزها شاهد تحرکاتی بی‌سابقه برای بازگشت به‌سمت ایران هستند.»

«عبدالباری عطوان» سردبیر روزنامه «رأی‌الیوم»: «درحالی که کشورهای عربی مرکزی در وضعیت انفعال و درگیری دیپلماتیک و تنش‌های داخلی و خارجی به‌سر می‌برند، کشورهای منطقه خلیج فارس این روزها شاهد تحرکاتی بی‌سابقه برای بازگشت به‌سمت ایران هستند.»بایسته‌های ایجاد تحول در روابط تهران و ریاض
دشواری‌های چندبُعدی روابط ایران و عربستان که امروزه در پرونده‌های متعدد منطقه‌ای آنها را رویاروی یکدیگر قرار داده به‌سادگی قابل حل نیستند. با این‌ وجود اما می‌توان امیدوار بود با تنش‌زدایی و استمرار مذاکرات سیاسی بین دو کشور، مسائل گام‌به‌گام حل شوند.
بنابراین اگرچه نباید خوشبین بود که اختلاف‌های منطقه‌ای آنها به‌زودی حل وفصل شود اما حداقل می‌توان انتظار داشت بحران‌های دوجانبه، کنترل‌شده و کاهش یابد و متعاقب آن زمینه برای همکاری برای کاهش بحران‌های منطقه‌ای بین دو کشور فراهم شود.

آنچه در حال‌ حاضر می‌تواند تحولی در افق روابط دو کشور ایجاد کند، «اعتمادسازی متقابل» است. دو کشور باید در راستای کنترل بحران‌ها در خاورمیانه و رفع هرگونه رقابت حاصل از این بحران‌ها تعامل کرده و قطار روابط و تفاهم دوجانبه را روی ریل بگذارند.

در این راستا گذار تهران و ریاض از بی‌اعتمادی متقابل و آغاز تعامل سازنده، می‌تواند به عنوان نقطه شروع تنش‌زدایی در نظر گرفته شود؛ به‌گونه‌ای که با دیدگاه‌های سازنده و روش گفت‌وگو محور، این دو کشور مهم منطقه و جهان اسلام در چارچوب منافع مشترک برای نیل به صلح و ثبات و توسعه درون منطقه‌ای با هم همکاری کرده و با پشت سر گذاشتن اختلاف‌ها، وارد فصل تازه‌ای از تعامل شوند.

از نگاه ناظران، در این مسیر اقدام‌هایی همچون تلاش برای رویارویی با افراط‌گرایی در منطقه و تشریک مساعی در این زمینه، بر پایه اشتراک منافعی که دارند، خود گام مهمی است که می‌تواند در کوتاه‌مدت مورد توجه دو کشور قرار گیرد.
تشکیل یک چارچوب جدید چندجانبه امنیتی منطقه‌ای با محوریت ایران و عربستان و به دور از دخالت‌های کشورهای مداخله‌گر فرامنطقه‌ای، ضرورتی اجتناب‌ناپذیر و انکارناپذیر برای کاهش تنش و حل‌وفصل بحران‌های منطقه‌ای است. بدون شک چنین چارچوبی ضامن ارتقا، تعمیق و تحکیم روابط سیاسی دو کشور، عامل ثبات در منطقه حساس و استراتژیک خاورمیانه خواهد بود.