در ادامه یادداشت ۱۴ دی روزنامه جامجم به قلم عباس سلیمینمین مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران میخوانیم: سپهبد شهید سردار قاسم سلیمانی در زندگی شخصی و سیاسی خود انسانی چندوجهی و بینظیر بود. بهطور کلی کسانی که سالها در جبهه مبارزه فیزیکی کار کردند از خصوصیاتی برخوردارند که شاید بعد رأفت و عطوفتهای انسانی در آنها کمی کمرنگ باشد اما شهیدسلیمانی در این وادی ضمن داشتن ویژگیهای برجسته به عنوان یک فرمانده و استراتژیست بزرگ نظامی بهشدت آدم رئوفی بود و در مواجهه با اقشار مختلف جامعه رفتار لطیفی داشت.
او از یک طرف عارف و مریدی برجسته بود و از سویی دیگر به لحاظ سیاسی اگرچه از گرایشهایی برخوردار بود اما در عین حال فکر خود را در برابر اندیشههای مختلف، مطلق قرار نمیداد تا بتواند ارتباطات و تعاملات لازم را با جریانهای فکری مختلف و متفاوت درون انقلاب حفظ کند.
متاسفانه رفتار برخی سیاسیون ما بهگونهای است که بعد از رشد کردن در برخی عرصهها نسبت به اندیشهها و افکارشان دچار جزمیت میشوند و هیچگونه پیوندی بین خود و کسانی که مثل آنها نمیاندیشند، برقرار نمیکنند اما رفتار شهیدسلیمانی اینگونه نبود، بلکه در این حوزه بسیار انعطاف از خود نشان میداد و خود را از منیتهای اینچنینی رها کرده بود و بهواسطه این رفتار هم بود که توانست با سلایق مختلف درون انقلاب ارتباطات سازنده داشته باشد. بدون تردید یکی از ویژگیهای برجسته این سردار بزرگ، عدالتمحوری است.
او، هم در عرصه داخلی بهخوبی پیگیر اجرایی کردن عدالت بود و هم در عرصه بینالمللی. بهطور کلی شخصیتهایی که با زیادهخواهان جهانی در تقابل هستند بزرگترین اسوههای عدالتمحوریاند. به عبارت دیگر، او حاضر بود برای تحقق عدالت میان مردم، خود را فدا کند.
نکته دیگر بعد سیاستورزی شهیدسلیمانی است. به اعتقاد من در شرایط کنونی ما بیش از هر زمان دیگر به سیاستپیشگی و مشی حکمرانی این سردار شهید نیاز داریم. شهیدسلیمانی نشان داد که میشود شخصیتی ملی بود. رفتار او در جایگاههای مختلف صرفا براساس پیگیری و تحقق مصالح ملی بود. از سویی دیگر، رویه او در عرصه سیاسی بهگونهای بود که همواره رای اکثریث را محترم میشمرد. متاسفانه وقتی بسیاری از سیاسیون در اقلیت قرار میگیرند اعتنا و توجهی به رای اکثریت ندارند و در مشی سیاسی خود بهگونهای رفتار میکنند تا به مردم ثابت کنند ناکامیهای موجود ناشی از اعتماد به جریانی است که بهواسطه رای مردم در جایگاه اکثریت قرار گرفته است. بدون تردید این تفکر نمیتواند منافع ملی را رقم بزند.
نوع رفتار شهیدسلیمانی اما به هیچوجه اینگونه نبود. او برای حقوق اساسی مردم احترام قائل بود و سعی میکرد از طریق تعامل با اکثریت، راهی پیدا کند تا آنها به توفیق نزدیکتر شوند. از جمله اقدامات شایسته شهیدسلیمانی نگارش نامهای خطاب به آقای روحانی، رئیسجمهور پیشین بود. او در این نامه از یکی از اقدامات خوب آقای روحانی تقدیر کرد. با این وصف به دلیل ضعفهای متعددی که رئیس دولتهای یازدهم و دوازدهم داشت، این رفتار شهیدسلیمانی برای بسیاری از سیاسیون قابل هضم نبود. طبعا چنین منشی صرفا از شخصیتی مثل این سردار بزرگ برمیآید. مردی که حاضر است خود را برای مصالح مردم فدا کند تا یک کار خوب و ارزنده دولت تشویق و ترویج شود.