تهران- ایرنا- ماهر اونسال اریش در رمان «دیگران» ضمن پرداختن به موضوعات سیاسی و اجتماعی دهه ۱۹۶۰ در ترکیه، به داستان کوچ‌های اجباری تحمیل شده به اعضای خرده فرهنگ‌ها و حس بیگانگی و عدم تعلق ناشی از آن می‌پردازد.

روزها به همین ترتیب گذشت. کم مانده بود فوزیه دیوانه شود. هر شب جیره پادشاه جن‌ها را می‌داد. پیش از گذشتن از درها می‌گفت: «با اجازه.» پیش از تاریکی هوا موهای بافته را باز می‌کرد. شال آبی نمی‌پوشید. اول از هر کار بسم‌الله می‌‎گفت. حتی پلک زدنش را می‌شمرد مبادا بیش از هفت بار شود. اما شگفتی‌های خانه تمامی نداشت. وسایل و خوراکی‌ها غیب می‌شدند. از جاهایی که هزار بار تمیز کرده بود باز هم تعویذ، تاج خروس، پای خرگوش یا دسته‌های مو پیدا می‌شد (ص. ۶۲)

آن‌چه خواندید بخشی از رمان دیگران نوشته ماهر اونسال اریش، نویسنده توانای ترک،‌ است. اریش در این رمان ضمن روایت اتفاقات ترسناکی که در خانه شماره ۵۷ محله آرناووت کوی استانبول روی می‌دهد، خواننده را با حال و هوای سیاسی و اجتماعی دهه ۱۹۶۰ در ترکیه و طرز تفکر مردمان آن دوران آشنا می‌کند.

رمان دیگران که در سال ۲۰۱۷ توسط انتشارات کلاغ سیاه (Kara Karga Yayinlari) در ترکیه به چاپ رسید، داستان خانواده پنج نفره آقا فخرالدین را بازگو می‌کند که به خواست یکی از نمایندگان مجلس ترکیه مجبور می‌شوند خانه و کاشانه خود را در شهر کوچک نیده رها کرده و به استانبول مهاجرت کنند. ترتیبی اتخاذ شده تا این خانواده پس از رسیدن به استانبول در یک خانه مبله اسکان داده شوند اما ورود به این خانه همانا و آغاز مصیبت و وحشت اعضای خانواده همانا.

همانطور که از نام رمان پیداست، داستان بیش از همه چیز حول محور خرافات می‌گردد، اما هدفی والاتر دارد و یک داستان ترسناک صرف نیست. رمان دیگران یک رمان انتقادی است. انتقاد از کوچ‌های اجباری که برای خانواده داستان همچون آن است که «بالش گرمش را از زیر سرش برداشته‌ باشند» (ص.۱۸) و «حال و روزش به درختی می‌ماند که از ریشه جدا شده باشد» (ص. ۳۳).

در جایی از رمان دیگران در این باره می‌خوانیم: به نظر فوزیه خودش و بچه‌ها نیازی به دوا و دکتر نداشتند. آن خانه مصیبت‌بار بود و باید هرچه زودتر از شرش خلاص می‌شدند. رها کردن خانه و خانواده و زندگی‌شان خطای بزرگی بود. بیخود نیست که می‌گویند گل روی شاخه‌اش زیباست. از وقتی پایشان به آن خانه ملعون رسیده بود همه‌شان مثل گیاه بی‌ریشه پژمرده بودند. (ص. ۶۳)

در بخش دیگری از رمان نیز اینطور آمده است: البته زندگی در آن شهر برایش جالب و حتی جذاب بود. شهری که در آن هنرپیشه‌ها و خواننده‌های سیاه و سفید توی مجلات رنگی بودند. هنرمندانی در خیابان‌هایش قدم می‌زدند که صدایشان را در رادیو شنیده و چهره‌شان را در روزنامه‌ها دیده بود. اما آیا این چیزها آنقدر ارزش داشت که به خاطرش زندگی ساده و راحت، نظم و نظام خانه، همسایه‌ها، کوچه‌های کودکی، بازار و خیابان‌های آشنا را رها کنند؟ (ص. ۳۲)

اریش در رمان دیگران بیگانگی و حس عدم تعلق این خانواده غریب را به هیولایی تشبیه می‌کند که در پستوی خانه آن‌ها پنهان شده و زندگیشان را به آشفتگی می‌کشاند.  

البته کوچ اجباری، غربت و بیگانگی تنها درون‌مایه‌های این داستان جذاب نیستند. نویسنده در این رمان به مسائل مختلف از جمله فضای سیاسی دوران نخست وزیری عدنان مندرس و احزاب گوناگون آن دوران و کوچ اجباری یونانیان مقیم ترکیه نیز می‌پردازد.

ماهر اونال اریش نویسنده و مترجم سرشناس ترک است که در سال ۱۹۸۰ در شهر چناق‌قلعه ترکیه متولد شد. وی از سن کم کار ترجمه را آغاز کرد و کتاب‌ها، مقالات و داستان‌های متعددی را از زبان‌های مختلف به ترکی برگرداند. از این نویسنده چند داستان کوتاه و دو رمان هم منتشر شده است.

رمان دیگران با ترجمه مژده الفت و در شمارگان ۱۱۰۰ نسخه توسط انتشارات فرهنگ نشر نو چاپ و روانه بازار کتاب شده است.