در ادامه این یادداشت که ۱۹ دی منتشر شده است، میخوانیم: براساس آنچه مقامات اروپایی میگویند، پیشرفتهای فنی در دور گذشته مذاکرات حاصل شده و طرفها اکنون باید روی موضوعات کلیدی باقیمانده، بویژه هستهای و تحریمها تمرکز کنند. در نقد مواضع طرف اروپایی نکاتی وجود دارد که نمیتوان بهسادگی از کنار آنها گذشت. نخست اینکه تروییکای اروپایی همچنان اصرار دارند خود را در کسوت «واسطهگر» و نه «مذاکرهکننده» قلمداد کرده و بر همین اساس، نتیجه مذاکرات (آن هم در صورتی که به سود غرب تمام شود) را بر فرایند مذاکرات مسلط سازند. در مقابل، جمهوری اسلامی ایران با مطالبات حقوقی و فنی شفافی پای میز مذاکره حاضر شده است. در این معادله تروییکای اروپایی «طرف متعهد» هستند، یعنی امضای وزرای امور خارجه آنها پای سند برجام موجود بوده و از سوی دیگر، بیتعهدی آنها در قبال تأمین منافع اقتصادی کشورمان پس از خروج امریکا از توافق هستهای محرز است.
نکته اصلی اینجاست که تروییکای اروپایی تلاش دارند تعریف ماهوی متفاوتی را از خود در صحنه مذاکرات نشان دهند. در هر حال تیم مذاکرهکننده هستهای کشورمان بارها به نمایندگان فرانسه، انگلیس و آلمان در مذاکرات وین یادآور شده است تا صرفاً روی «تعهدات فراموش شده» خود تمرکز کنند تا مؤلفهها و فاکتورهای انحرافی. نکته دوم به چرایی تمرکز اروپاییان بر مؤلفه «زمان» بازمیگردد. اروپاییان روی سرعت و زمان رسیدن به توافق تأکید دارند، زیرا معتقدند تنها راه جلوگیری از طرح هوشمندانه و کامل مطالبات برحق جمهوری اسلامی ایران پای میز مذاکرات همین مسأله (فدا کردن یک توافق خوب به پای سرعت و زمان) است. به عبارت بهتر، اروپاییان اصرار دارند «میز مذکرات» را قربانی «محیط بیرونی مذاکرات» کنند.
بازیگران غربی آگاهند که به دلیل خروج یکجانبه امریکا و بیتعهدی محض تروییکا و اتحادیه اروپایی، کمترین قدرت مانوری به لحاظ حقوقی و حتی فنی در پروسه احیای برجام ندارند. نکته سوم به اصل «مذاکره در شرایط برابر» بازمیگردد. مقامات اروپایی همگام با واشنگتن تلاش میکنند تا مختصات زمین مذاکرات وین را به گونهای ترسیم کنند که گویا اساساً اتفاقی به نام «خروج یکجانبه امریکا از برجام» و «شکست طرحهای جایگزین اقتصادی اروپا» برای تأمین نیازهای اقتصادی ایران رخ نداده و طرفین دقیقاً مذاکرات را از «نقطه صفر» آغاز کردهاند! بدون شک در این آوردگاه، «نقطه صفر» معنایی ندارد و شرایط طرفین نیز برابر نیست. تأکید میشود که امریکا و تروییکای اروپایی در این معادله طرف «متهم و بدهکار» و ایران طرف «شاکی و طلبکار» است.
بدیهی است که در چنین شرایطی «متهم» نمیتواند قواعد بازی را تعیین کند. نکته چهارم اینکه بر خلاف آنچه مقامات اروپایی سعی در القای آن دارند، روند رفع واقعی تحریمهای ضد ایرانی و پروسه احیای برجام کاملاً مشخص است. بنابراین اگر نمایندگان تروییکای اروپایی و مقامات کاخ سفید واقعاً نگران سپری شدن زمان در مذاکرات هستند، بهتر است این نگرانی را با تن دادن به مسیر صحیح و حقوقی بازگشت به برجام رفع کنند. بدون شک راه حل این نگرانی، در گرو عدول ایران از خطوط قرمز و مطالبات حقوقی شفاف و منطقی خود نخواهد بود!
صورتبندی مذاکرات وین شفاف تر از آن چیزی است که تصور میشود.
طرف مقابل جهت احیای توافق هستهای چارهای جز تن دادن به واقعیات و جبران مافات حقوقی ناشی از خروج خود از برجام ندارد. بهتر است بازیگران غربی به دنبال راهکارهای دیگری بجز این مسیر نگردند. زیرا به قول خود آنها زمان بشدت محدود است!