روزنامه ایران یکشنبه ۱۹ دی از نقش روسیه در مذاکرات گزارش میدهد: از آنجایی که روسیه و چین در دور جدید گفتوگوها حمایت جدی تری از مواضع ایران داشتهاند، رسانههای فارسی زبان بیگانه تمرکز ویژه و البته مخربی روی آن نشان دادهاند. این موضوع زمانی جلب توجه میکند که بدانیم گفتوگوهای نماینده دولت ایران و نماینده روسیه در مذاکرات وین از پیش سابقه داشته و موضوع استثنایی نبوده است. رایزنیهای دوجانبه اولیانوف و رابرت مالی و همچنین اولیانوف و عراقچی در شش دور مذاکرات ناکام دولت سابق در وین هم رخداده است. اما این رایزنیهای طبیعی و دیپلماتیک هیچ گاه با برجستهسازی رسانههای معاند همراه نشده بود.
شاید علت این امر را بتوان در ضعف تیم مذاکره کننده سابق کشورمان و اطمینان رسانههای خارجی به عدم دستیابی ایران به هدف اصلی رفع تحریم در مذاکرات پیشین مشاهده کرد.مروری بر نقش روسیه در مذاکرات منتهی به توافقنامه ۲۰۱۵، زمان اجرای برجام و پس از خروج امریکا نشان میدهد برخلاف برساخت رسانههای جریان غربگرا، مسکو نقشی فعال در مسیر مذاکرات داشته است. البته ناگفته پیداست که این کشور نیز مانند هر دولت دیگری منافع خود را پیگیری میکند اما آنچه اهمیت دارد همگرایی تهران و مسکو در جهت تامین منافع کشورمان است. ایجاد زمینههای همکاری و منافع مشترک و استفاده بهنگام و درست از آن، با کشورهایی که کمترین چالش سیاسی با ایران را دارند خود میتواند از رندی و هنرمندی دیپلماتهای کنونی کشورمان حکایت کند.
نقش روسیه در مذاکرات برجامی
روسیه در مذاکرات منتهی به برجام نقشی سازنده داشت. این اتفاق را میتوان از کنشهای این کشور در زمان مذاکرات متوجه شد. با وجود اینکه دولت سابق توجه چندانی به شرکای شرقی نداشت و تلاش میکرد تا صرفاً با کشورهای غربی مذاکرات را جلو ببرد اما گذر زمان نشان داد که اگر از ظرفیتهای روسیه و چین در طول مذاکرات توسط تیم ایرانی بدرستی استفاده میشد منافع بیشتری در مذاکرات برجام برای ایران حاصل میگشت. اختلاف نظر روسیه و چین با امریکا و اروپا همان نقطهای است که تهران را به مسکو و پکن بیشتر نزدیک میکند. غفلت از این اشتراک و عدم استفاده از اختلاف ذاتی قدرتهای جهانی به طرز قابل توجهی در مذاکرات محمد جواد ظریف در سالهای ۹۲ تا ۹۴ مشهود است.
بهعنوان نمونه شرمن مذاکره کننده امریکا بعد از برجام در مصاحبهای با اشاره به برخی نقاط اختلاف تیم مذاکرهکننده امریکا و روسیه در جریان مذاکرات هستهای گفت: «یکی از نقاط واگرایی و اختلاف ما و روسها که البته در اواخر مذاکرات روی میز گذاشته شد، قطعنامه سازمان ملل در خصوص تحریم موشکی و تسلیحاتی بود. روسیه معتقد بود که نباید هیچ محدودیتی روی موشک و تسلیحات باشد. آنها هیچ محدودیتی را روی موشکهای خودشان نمیخواستند و البته فکر میکردند که چنین محدودیتی نباید بر ایرانیان هم اعمال شود. نهایتاً بر سر این موضوع مصالحه کردیم.»
شرمن ادامه داد: «روسیه و چین معتقد بودند که قطعنامه صرفاً باید توافق را تأیید کند و نباید هیچ محدودیتی بر برنامه موشکی و تسلیحاتی ایران باقی بماند. آنها نمیخواستند برنامه موشکی یا ممنوعیت واردات تسلیحاتی ایران پابرجا بماند.»
سرگئی لاوروف وزیر امور خارجه روسیه نیز دو روز پس از انعقاد برجام در تاریخ ۲۵ تیر ۱۳۹۴ اظهار داشت که طرف ایرانی با طرف غربی درباره تحریمهای تسلیحاتی مصالحه کرد! وی این مهم را فاش کرد که: «ما و چین میخواستیم تحریمهای تسلیحاتی لغو شود، اما با وجود حمایت ما، خود تیم ایرانی موافقت کردند که تحریمها تا ۵ سال ادامه یابد.» این تنها یکی از روایتهایی است که نشان میدهد هنر دیپلماسی برای کسب منافع ملی نادیده گرفته شده است.
روسیه و چین در پسابرجام
با وجود اینکه روسیه و چین در شرایط تحریم بیشترین همکاری با ایران را داشتند و زمینههای همکاری راهبردی بین دو کشور وجود داشت، در دوران پسابرجام به انتهای صف فرستاده شدند. این واقعیت بعدها توسط محمدجواد ظریف هم فاش شد. وی در آخرین گزارش سه ماهه وزارت امور خارجه در خصوص برجام از کلمه «خوش خیالی» برای توصیف سیاست خارجی پسابرجامی استفاده میکند و میگوید اگر «دوستان دوران سختی را در سراب طمع سرازیر شدن شرکتهای غربی از خود نرنجانده بودیم دوستانمان سرخورده نمیشدند و در دوران سختی رهایمان نمیکردند». با وجود رفتار غیرحرفهای و خلاف منافع ملی دولت قبل، کشورهای شرقی به تعهدات برجامی خود با ایران پایبند بودند.
واکنش به خروج امریکا از برجام
در زمان خروج امریکا از برجام نیز چین و روسیه مکرر اقدام واشنگتن را محکوم کردند. حتی در شرایط فشار حداکثری امریکا، چین علاوه بر خرید نفت ایران، با تهران سند همکاری ۲۵ ساله امضا کرد. همچنین در همین دوران تحریم شرایط برای امضای توافق بلند مدت با روسیه و عضویت در شانگهای آماده شد. این دو کشور بارها عامل اصلی مشکلات را امریکا معرفی و از لزوم رفع تحریم ایران حمایت کردند. محمدجواد ظریف چند ماه قبل در نامهای به دبیرکل سازمان ملل ماجرای همراهی چین و روسیه را روایت کرد. او که نامه خود را «اسناد شش سال بدعهدی غرب در اجرای برجام» نامگذاری و آن را بهصورت کتاب منتشر کرده، اعلام داشت خواستههای قانونی ایران در طول این مدت «اغلب توسط روسیه و چین پشتیبانی میشده» است. وزیر امورخارجه سابق گفته است حتی رئیس جمهور اوباما هم برجام را «حداقلی و بیرمق» اجرا میکرده و بعدها ترامپ و سه کشور اروپایی به طور کامل آن را نقض کردهاند.
رأی منفی روسیه و چین به طرح ضدایرانی امریکا
«تخیلی»، «پوچ و بیمعنی»، «کاملاً غیرمنطقی»، «نمایش سیاسی» و «ماجراجویی خطرناک» تنها چند نمونه از مواضع روسیه و چین در ارتباط با طرح ضدایرانی امریکا برای فعال کردن مکانیزم ماشه بوده است. امریکا سال گذشته با وجود اینکه از برجام خارج شده بود سعی داشت با سوءاستفاده از یکی از ایرادات ساختاری این توافق تمام قطعنامههای تعلیق شده را دوباره علیه ایران فعال کند که با مخالفت جدی روسیه و چین رو به رو شد. روایت این اقدامات گرچه توسط برخی جریانهای سیاسیکار با عنوان تمجید از روسیه و چین معرفی میشود، اما نشان دهنده منافع مشترک تهران با مسکو و پکن در مقابله با یکجانبهگرایی امریکاست. روسیه و چین بهعنوان یکی از اعضای توافق هستهای تلاش دارند مقابل «یکجانبهگرایی امریکا» و تلقی این کشور از نظام چند قطبی به نظام تک قطبی بایستند.
آنها درصددند تا این واقعیت را که دوران هژمونی ایالات متحده گذشته و نظم جهانی در حال تغییر است به ساکنان کاخ سفید یادآوری کنند و در این مسیر دیپلماتهای کنونی کشورمان منافع مشترکی را حول این نگاه آنها تعریف کردهاند.بنابراین اگر تیم مذاکره کننده ایران بتواند از ظرفیت های روسیه و چین و اختلاف این کشورها در جهت منافع کشور استفاده کند اقدامی در جهت حفظ منافع ملی ایران انجام داده اند. به بیان دیگر تعریف «حوزه مشترک منافع» در دیپلماسی و طراحی بازی برد-برد به منظور کسب امتیاز بیشتر در نهایت موجب تقویت موضع ایران می شود، اقدامی که برخلاف دوره پیش، مورد توجه تیم مذاکره کننده قرار دارد.