به گزارش روز جمعه ایرنا از روابط عمومی فیلم مستند «آن شب»، پس از اکران دو فیلم مستند «هیچکس منتظرت نیست» به کارگردانی «محسن اسلامزاده» و «آن شب» ساخته مینا «قاسمی زواره»، معاون دادستان تهران مجددا از شهرداری تهران خواست که مرکز نگهداری زنان کارتن خواب در میدان شوش تهران تعطیل نشود.
پس از اکران دو فیلم مستند «آن شب» به کارگردانی و تهیهکنندگی مینا قاسمی زواره و فیلم مستند «هیچکس منتظرت نیست» به کارگردانی محسن اسلامزاده در پانزدهمین جشنواره بینالمللی سینماحقیقت که هر دو فیلم به موضوع مرکز نگهداری زنان کارتنخواب در میدان شوش تهران میپرداختند، معاون دادستان از زاکانی، شهردار تهران خواست که این مرکز تعطیل نشود و وی را از نتیجه اقدامات مطلع سازند.
بر این اساس، اواسط آذر ماه ۱۴۰۰ و در خلال برگزاری جشنواره «سینما حقیقت»، از سوی شهرداری منطقه ۱۲ تهران به دادسرای ۳۷ مکاتبه شده است تا برای مرکز نگهداری زنان بی سرپناه «نور سپید هدایت» در میدان شوش تهران حکم تخلیه صادر شود. اما اکران این دو فیلم مستند در جشنواره «سینما حقیقت» و همچنین صحبتهای محسن اسلامزاده، مینا قاسمی زواره و سپیده علیزاده مدیر این مرکز در زمان مراسم اختتامیه جشنواره سینما حقیقت، دادستانی تهران را بر آن داشت تا نسبت به تعطیلی این مرکز واکنش نشان دهند.
در نامهای که معاون دادستان تهران خطاب به علیرضا زاکانی شهردار تهران نوشته است، حمایت قاطع از فعالیتهای مرکز جامع کاهش آسیب بانوان و توصیه به حفظ آن محور اصلی بحث است. سعید عمرانی همچنین از شهردار تهران در خواست کرده تا در پی انعقاد تفاهم نامهای طولانی مدت برای همکاری با مرکز کاهش آسیب بانوان باشد و حتی تاکید کرده که مشکلات نگهداشت و امکانات ساختمان محل استقرار این مرکز هم رفع شود.
مستند «آن شب» که به موضوع خرید و فروش نوزاد میپردازد و به صورت موبایلی فیلمبرداری شده است، روایتی از ورود ناگهانی یک مادر با نوزادش به مددسرای بانوان است که مدیر مرکز برای جلوگیری از فروش نوزاد به وسیله مادر تلاش میکند او را به شیرخوارگاه تحویل دهد است اما با چالشهای بسیاری روبه رو میشود.
فیلم مستند «هیچکس منتظرت نیست» نیز روایتی از مرکز نگهداری زنان کارتن خواب در میدان شوش تهران است. در معرفی این مستند آمده است: «سپیده علیزاده چند سالی است که مسوول مرکز نگهداری زنان کارتنخواب در میدان شوش تهران است. زنانی که به این مرکز مراجعه میکنند اکثرا دچار آسیبهای اجتماعی، از قبیل اعتیاد و روسپیگری شدهاند و خانواده آنان را طرد کرده اند. مونا یکی از همین زنهاست که ۲۸ سال قبل، از خانه فراری و معتاد و خلافکار شده است. اما چهار سال قبل با سپیده علیزاده آشنا میشود و بعد از ترک اعتیاد، معاون سپیده در مرکز نگهداری زنان میشود. حالا، اما مونا دچار چالش شده است. او دوست دارد پس از ۲۸ سال به کمک سپیده به سراغ دو فرزندش برود، ولی هیچ رد و نشانی از آنها ندارد...».