کرمان- ایرنا- زندگی معمول مثل بیشتر انسان‌ها را نفی نمی‌کنند اما شیوه متفاوتی را در پیش گرفته‌اند، آن هم در حدود پنج مترمربع داخل ون. حس رضایتشان از زندگی ولی خیلی بیشتر از خیلی‌هاست.

هرروز به شهر و دیاری سفر می‌کنند و از اینکه در فرهنگ‌های متفاوت انسان‌های مختلفی را می‌بینند خوشحالند؛ به قول خودشان هر انسان یک کتاب جدید است و ارتباط با هر انسان، انگار مطالعه‌ کتابی جدید با لذتی وصف نشدنی.

کاروان هایس‌سواران یا کمپرها (کاروان مسافرتی) پس از هفته ها سفر، چندی پیش به کرمان رسیدند و بعضی‌هایشان که نخستین‌بار بود به دیار کریمان می‌آمدند تاکید بسیار داشتند که بگویند اولین جاذبه کرمان، مردم مهمان نوازش است.

زندگی برایشان تعریف دیگری دارد انگار؛ البته نه چیزی دور از دسترس اما خب متفاوت. کل خانه برایشان خلاصه می شود در یک کابین چهارچرخ پنج متری که آن هم همواره در حرکت و سفر است. واقعا هم کار هر کسی نیست؛ باید این کاره باشید تا بتوانید آشپزخانه، حمام و اتاق خواب را اینطور در این فضا تجربه کنید.

این گروه به اصطلاح «هایس سوار» همدیگر را از جای جای ایران پیدا کرده اند و هرکدام که وقتش اقتضا کند در هر سفری با بقیه همراه می شود و هربار در سفری چندماهه به جایی از ایران می روند؛ ایران را می بینند، با مردم فرهنگ های مختلف ارتباط می گیرند و اینطور لذت این نعمت حیات را می برند.

برخی افراد گروه مجرد هستند اما بعضی هایشان هم با خانواده دل به این نوع زندگی و سفر می سپارند.

یک یا دو ماه و گاهی سال ها در جست و جوی خود در سفر هستند و می گویند اینگونه سفر به اصطلاح کمپری تفریح نیست بلکه یک سبک زندگی برایشان محسوب می شود. 

وقتی پای صحبتشان می نشینیم جالب است، خیلی حرف ها دارند برای گفتن. می گویند تنها برای تفریح سفر نمی کنند، این سبک زندگی را انتخاب کرده اند و لذت می برند. همانگونه که برخی دوست دارند یکجانشین باشند این افراد همانند پرنده مهاجری از شهری به شهر دیگر کوچ می‌کنند و برخی‌هایشان بی‌سرزمین‌تر از باد هستند؛ بیشترشان خانه هایشان را یا فروخته اند یا اجاره داده اند چون اصلا خانه نمی روند و خانه‌شان همین ون است.

ماشین هایشان در پارکینگ پارک قلعه دختر شهر کرمان واقع در خیابان ۱۷ شهریور پارک بود که قبلا هم کمپرهای خارجی و ایرانی آنجا کمپ زده بودند. ابتدا نمی دانستم که ایرانی هستند یا خارجی، با تردید به یکی از ماشین ها نزدیک شدم و گفتم سلام؛ آقایی نسبتا جوان پاسخ داد سلام و مطمئن شدم ایرانی هستند.

ماشین هایشان در رنگ های مختلف بود، سفید، سبز، آبی و نارنجی؛ امکانات هر کدام هم فرق می کرد، برخی امکانات بیشتر و برخی کمتر داشتند اما تقریبا همه برای سفر و زندگی مناسب بودند، می شد در این ماشین ها روزها در سفر بود، غذا درست کرد و خوابید.

به سراغ ماشینی رفتم که نقلی تر بود و سبز رنگ؛ صاحب خودرو با لهجه زیبای شیرازی اش گفت: باید برای ماشین از جان مایه بگذاریم، ماشینی که علاوه بر خودرو بودن، خانه هم هست.

گلدان های زیبا را داخل ون مورد اشاره قرار داد و با لبخندی گفت: این گل ها هم همه جای ایران رفته اند؛ در برخی سفرها گوسفندان آنها را هرس کرده اند و مقداری از شاخ و برگ هایشان را خورده اند اما مجدد رشد می کنند، سرحال هستند و آماده به سفر.

افزود: علاوه بر کارهای روتین در سرویس خودروهای معمولی، در خودرو های کمپ، مخزن آب، فاضلاب، یخچال و ... نیز باید کنترل شود.

یکی دیگر از آنان شبیه کوبوی های وسترن یک موتورکراس پشت ماشینش گذاشته بود و می گفت وقتی به منطقه ای می رسد، ون را پارک می کند و با موتور کل شهر و طبیعت اطراف را دور می زند.

برخی دیگر هایس سواران هم دوچرخه همراه داشتند؛ به قول خودشان ماشین را می کارند و ماشین را در شهر زیاد جابه جا نمی کنند.

کاووس شکوهی یکی از هایس سواران در مصاحبه با خبرنگار ایرنا تاکید داشت خطاب به جوانان بنویسم «در جوانی خوب کار کنند و پول در بیاورند، بعد سرمایه ای برای بازنشستگی بگذارند تا هر چه دوست دارند به سفر بروند و میانسالی خوبی برای خودشان رقم بزنند».

اولین بارش بود که به کرمان می آمد و چقدر مهمان نوازی کرمانی ها نظرش را جلب کرده بود.

او از نورپردازی گرم باغ فتح آباد در شب گفت، از اینکه چقدر زیبا و باغی اصیل بوده. وی همچنین از طبیعت کرمان به عنوان طبیعت زیبا و بکر یاد کرد و گفت: کشیت و کلوت های شهداد از محل هایی بودند که بسیار دوست داشتم.

مسعود مشکی می گوید سرگروه و موسس گروه هایس سواران ایران است. اعضای گروه را شناسایی و دور هم جمع کرده است و برنامه های سفر در شهرهای مختلف و جاهای مختلف را می چیند.

«تقریبا همه جای ایران را گشته ایم، تعدادمان در سفرهای مختلف متغیر است، مثلا برای آمدن به کرمان برخی بچه ها در سفرهای دیگری بودند اما وقتی گفتیم می خواهیم بیاییم کرمان، خودشان را به ما رساندند و شب و روزهای زیبایی را در کرمان و کویر شهداد گذراندیم.

گفت: طبیعت کرمان زیباست و برای دیدن کرمان حتما باید وقت گذاشت. البته تفاوت آب و هوا در جاهای مختلف کرمان نیز خودش جالب و از زیبایی های این استان است.

دیار کریمان برازنده کرمانی هاست

حسین مسروح، دیگر عضو گروه است که سه ماه در سفر بوده و کرمان تنها یکی از مقصدهایش. می گفت ۱۰ روز در کرمان بوده، شهداد، گلباف، سیرچ، ماهان، جوپار و کوهپایه را دیده است. از خونگرمی مردم سخن گفت و اینکه اولین جاذبه کرمان مردم مهربان و مهمان نوازش هستند.

ادامه داد: اسم مردم کرمان واقعا برازنده‌شان است و کریمان در ذهن ما ماندگار شد؛ در این مدت که کرمان بودیم مردم ما را مهمان کردند. با اینکه تعدادمان خیلی زیاد بود با اصرار زیاد به ما محبت می‌کردند، حتی در روستاها یا در شهر با کُماچ سِهِن(نوعی سوغات کرمان) سعی می کردند به بهترین شکل میزبانی کنند، بُزقورمه(غذای کرمانی) هم امتحان کردیم.

افزود: میراث فرهنگی بخش ماهان به ما بسیار کمک کرد و برایمان راهنما فرستاد تا قنات باستانی و ثبت جهانی جوپار را ببینیم؛ ما را با مناطق مختلف آشنا کردند و همچنین محوطه های خوبی با امکانات برایمان در نظر گرفتند تا در آنجاها توقف کنیم. از کرمان به بم و سپس جیرفت و کهنوج و بعد هم به بندرعباس و قشم می رویم.

۳۰ سال سفر

این گردشگر از داستان سفرها و همسفرانش هم اینطور گفت: گاهی وقت ها تنها سفر می کنم و گاهی هم همسفرانی می آیند و می رویم اما من همچنان به سفرهایم ادامه می دهم. قبلا که ماشین نداشتم ۱۵ سال با موتور سفر کردم و جمعا ۳۰ سال است که به سفر ادامه داده ام، هم خانوادگی و هم با دوستان. من مجردم اما متاهل هم در گروهمان داریم که با همسرشان در ون لایف زندگی می کنند.

می گوید طولانی ترین سفرش ۹ ماه طول کشیده و سال ۱۴۰۰ دو سفر سه ماهه داشته است. مدرس زبان انگلیسی است و تعمیر ماشین های همسفرانش را هم انجام می دهد. درباره هزینه های این نوع سفر نیز می گوید: برخلاف تصور مردم هزینه هایمان بیشتر از هزینه های زندگی در شهر نیست؛ گاهی چه بسا کمتر هم هست چون هزینه اقامت نداریم و اجاره‌خانه نمی دهیم. هزینه ها اگر کمتر نباشد بیشتر یست.

چطور گروه شکل گرفت؟

این گردشگر گفت: به لطف فضای مجازی حدود ۱۲۰ نفر از شهرهای شیراز، کردستان، تهران، اصفهان، نیشابور، اهواز و ... گروهی واتس آپی داریم و همه هم هایس سوار هستیم. معمولا سفرها را فصلی برگزار می کنیم؛ مثلا دو یا سه سفر در فصل پاییز می رویم. یکدیگر را از فضای مجازی پیدا کردیم و در خیابان ماشین ها را می بینیم با هم صحبت می کنیم و آنان را با گروه مان همراه می‌کنیم.

درس بزرگ از سفرها

مسروح به درس های این شکل از سفر اشاره می کند و می گوید: اینکه با همه نوع انسان معاشرت می کنیم خیلی جالب است؛ به نظر من  هر آدم یک کتاب است وقتی با انسان جدیدی آشنا می شویم انگار یک کتاب جدید می خوانیم و این قصه پایانی هم ندارد. من معاشرت با آدم ها را خیلی دوست داشتم همین موضوع باعث شد در کل دنیا دوستان زیادی داشته باشم و سفر باعث می شود شما آدم شناس، به نوعی روان شناس بشوید.

اعضای گروه وقتی با هم خوش و بش می کنند، با آنکه هرکدام از منطقه و فرهنگی متفاوت هستند اما صمیمیت و شاد بودنشان جالب است و توجه را جلب می کند. سر به سر هم می گذارند؛ مثلا وقتی یکی داشت لباس هایش را می شست، دیگری اذیت می کرد یا دیگران که در حال تمییز کاری خانه ای پنج متری یا مرتب کردن یخچال و گاز بودند، دوستانشان یا کمک می کردند یا درحال گپ و گفت بودند.

انگار زندگی هیچگاه برای هیچکس متوقف نمی شود و نکته جالب آن هم نوع انتخاب ما در زندگی است؛ و چه زیباست این اختیار و اراده ای که می توانی هرچه را بخواهی انتخاب و تجربه کنی؛ هر نوع و سبک از زندگی و چه خوب که هر نوع زندگی انتخاب می کنیم، انتهایش به این صمیمیت، باهم بودن و خلق حال خوش برای همدیگر بینجامد.

به گزارش ایرنا، اعضای گروه هایس کلاب پس از ۱۰ روز زندگی در کرمان این استان را ترک کردند؛ استانی که با هشت اثر ثبت جهانی بیشترین آمار آثار ثبت جهانی کشور را در بین استان ها به خود اختصاص داده است. ارگ بم (بزرگترین سازه خشتی جهان)، روستای دست‌کَند میمند با چندهزار سال قدمت، باغ زیبای شازده یا شاهزاده ماهان با ویژگی های منحصر به فرد باغ و معماری عمارت آن، دشت کویر لوت که قدیمی ترین درفش جهان از این کویر در منطقه شهداد به دست آمده و سه قنات «گوهرریز» جوپار در شهرستان کرمان، «اکبرآباد» و «قاسم آباد» در شهرستان بم و نیز روستای دارستان سیرجان و این شهرستان به عنوان خاستگاه بافت گلیم شیرکی سیرجان از آثار ثبت جهانی استان کرمان به شمار می روند.