در ادامه گزارش سوم بهمن ۱۴۰۰ روزنامه جام جم می خوانیم: دیوانهای ماشه را چکاند و ما از چهار سال قبل و مشخصا از بهار ۹۷ وارد یک جنگ تمام عیار اقتصادی شدیم. حوالی پاییز ۹۶، ترامپ وقتی کمتر از یک سال از به قدرت رسیدنش میگذشت، در قالب یک بیانیه پرسروصدا، با ادعای «تضمین ایمنی و امنیت مردم آمریکا» در برابر «اقدامات خصومتآمیز رژیم ایران» کلونی سیاست فشار حداکثری علیه تهران را آغاز کرد و بعد از آن هم با خروج از برجام، اعمال مجدد همه تحریمهایی که قرار بود مثلا با توافق برجام متوقفشوند، کلید خورد.
سیاست فشار حداکثری با رساندن فروش نفت ایران به صفر، محدودسازی شدید دسترسیهای ایران به منابع مالی، مهار نفوذ ایران در منطقه، جلوگیری از تقویت توان نظامی-دفاعی و کارهای از این دست به اوج خود رسید اما ترامپ بازهم آرام نمیشد. روزهای آخر دولت قبل در آن شرایط برای همه ما از لحاظ اقتصادی و معیشتی سخت بود و وضعیت مدیریت رها شده اقتصادی در خود کشورمان هم اوضاع را خراب تر کرد که فقط یک مورد آن آبان پرحاشیه بنزینی بود. ما باید زمین بازی را تغییر میدادیم، ما نیاز به فهم نوینی از شرایط پیش رو داشتیم، با آمدن دولت سیزدهم زمین بازی هم تغییر کرد، همسایه گرایی و آسیامحوری با رویکرد اقتصادی کردن روابط خارجی مان شرایط را بهتر کرد. ما به سمت توسعه ذهنی و تصمیمسازی درباره دیپلماسی اقتصادی حرکت کردیم، اتفاقی که جای آن در حکمرانی کشور بسیار خالی بود.
یعنی مدلی از دیپلماسی برای به خدمت گرفتن سیاست خارجی جهت تحقق اهداف اقتصاد داخلی. ما در دوره روحانی برعکس عمل کرده بودیم و اقتصاد داخل کشور را به خدمت مذاکرات درآوردیم! این یکی اصل بدیهی است که یکی از مولفههای قدرت برای ارتقای جایگاه جهانی اقتصاد، محوریت دیپلماسی اقتصادی باشد، این مدل دیپلماسی یک مساله مهم، راهبردی و استراتژیک است که سبب میشود دولتها با زبان اقتصاد با یکدیگر حرف بزنند و منافع شان با هم گره بخورد. البته این سبک دیپلماسی موضوعی است که اساسا بعد از جنگ سرد و با گسترش فرآیند جهانیشدن مطرح شد و حالا یکی از ابزارهای کارآمد و قدرتمند کنشگری در فضای بینالملل در برابر دیپلماسی سنتی است. حالا در این گزارش میخواهیم ببینیم در حدود ۶ ماه گذشته که دولتی با تفکر جدید و نزدیک به دیپلماسی اقتصادمحور روی کار آمده ما چه کرده و کجا ایستاده ایم؟
دومینوی واگذاری زمینهای صادرات
ما با برنامه برونگرایی و تعامل بیشتر با دنیا میخواهیم شغلهای از دست رفته خود را پس بگیریم، بازار گردشگری ما به وسیله ترکیه، بازار گاز ما به وسیله قطر، صنعت هوایی ما و اینکه قطب هواپیمایی باشیم به وسیله امارات، همچنین، مسیرهای بازرگانی و تجاری ما به وسیله امارات، سرمایهگذاری صنعتی به وسیله ترکیه، بازار نفت ما به وسیله عراق و عربستان محدود شد و اینها سبب شد شغلهای جوانانمان را به کشورهای دیگر بدهیم و سبب توسعه همسایگان شویم. می خواهیم شغلهایی را که از دست داده و تقدیم کشورهای همسایه کردهایم پس بگیریم، میخواهیم سرمایههای رفته را به کشور بازگردانیم.
اشتباه نکنید! این سخنان حرفهای سید ابراهیم رئیسی نیست، این خطهای اجرا نشده و آرزوهای بر زمین مانده رئیس جمهور قبلی حسن روحانی است که فقط در حد وعدههای انتخاباتی سال ۹۶ باقی ماند و هیچوقت از بسته بندی خارج نشد. روحانی تا روز آخر دولتش وعدههای آکبند خود را باز نکرد.
ما در دوره روحانی هم از ترکیه شکست خوردیم و هم بازار عراق را واگذار کردیم. قطعا مهمترین رقیب منطقهای ایران، ترکیه است اما در دولت قبلی قرارداد تعرفه ترجیحی میان ایران و ترکیه منعقد شد که با وجود هشدار موکد فعالان اقتصادی درباره مضر بودن این قرارداد، دولت بر اجرای آن اصرار کرد و نهایتا اوضاع تجاری دو کشور به سود ترکها شد. از دست دادن بازار عراق هم اوضاع بهتری نداشت.
بازار عراق که مهمترین بازار صادرات کالای ایران در منطقه محسوب میشد به علت دیپلماسی ضعیف دولت قبل در اجرای سیاستهای همسایگی باعث شد تجار ایرانی این بازار را از دست بدهند تا جایی که بازار عراق که مهمترین مقصد صادرات خودرو، سیمان و موادغذایی ایران بود همه از دست برود و ترکیه و عربستان، جایگزین ایران شوند. این یعنی ما رسما به هوای برجام همه همسایگان خود را به غیر واگذار کردیم و جز دیپلماسی مذاکره در هشت سال قبل راه دیگری نرفتیم.
چندجانبه گرایی اقتصادی
در خرداد ۱۴۰۰ که سید ابراهیم رئیسی مهم ترین نماینده نه به وضع موجود برساخته دولت روحانی یک رأی فراگیر بیشتر از ۱۷ میلیونی از مردم گرفت و شد رئیس جمهور، ظاهرا ورق به نفع پنجرههای اقتصادی هم برگشت و فصل جدیدی در دیپلماسی اقتصادی گشوده شد. دیپلماسی ای که راه آن از جاده ابریشم با چین و اقتصادی کردن مدل رابطه ما با روسیه و دریافتن اهمیت روابط همسایگی و مجاورت در سوریه و امارات و کشورهای حاشیه خلیج فارس میگذشت. چون دولت سیزدهم نمیخواست همه حیات سیاسی خود را به برجام گره بزند از روز اول یک سیاست مشخص و شفاف در حوزه سیاست خارجی تعریف کرد و کم کم به آن سر و شکل داد.
اوراسیاگرایی، همسایهمحوری و چندجانبه گرایی اقتصادی درواقع دکترین دولت سیزدهم در سیاست خارجی بود که تلاش داشت جای خالی دیپلماسی اقتصادی در دهه قبل را به خوبی تقویت کند. برآیند یک خطی این تفکر را شاید بتوان در توئیت بهادری جهرمی دید که نوشته بود رئیس جمهور درتدارک سفر روسیه و وزیر خارجه در چین است، وزیر راه در سوریه، وزیر ارشاد به محل اکسپو رفت و آقای باقری بر مذاکرات وین متمرکز است. هفته پیش هم چند مقام خارجی در ایران حضور داشتند.
ترجمه آن هم واضح بود، دیپلماسی در دولت مردمی به میدان وسیع منافع ملی توجه داشت و سعی میکند با همهجانبهگرایی و نتیجهگرایی، حداقل مقداری از خسارتهای برجام را جبران کند