امروزه کمتر کسی است که با فضای مجازی آشنا نباشد. سهولت استفاده از اینترنت و شکلگیری شبکههای اجتماعی مختلف و کارکردهای آنها سبب شده بسیاری از مردم در گروههای مختلف سنی به این فضا و شبکهها علاقهمند شوند. طبق گزارش سایت تحلیلی statista ، دادههای شرکتهای تجزیه و تحلیل اطلاعات نشان میدهد که تعداد کاربران اینترنت در جهان در سال ۲۰۲۱ حدود ۴ میلیارد و ۶۶ میلیون نفر است که از این تعداد ۴ میلیارد و ۳۲ میلیون نفر از اینترنت تلفن سیار استفاده میکنند.
در ایران نیز طبق آخرین گزارش آماری از بخش ارتباطات و فناوری اطلاعات تعداد مشترکین اینترنت پهنباند در کشور ۱۰۱ میلیون و ۱۴ هزار و ۷۱۹ مشترک است که از این میان ۱۰ میلیون و ۶۶۰ هزار و ۷۱۵ مشترک اینترنت پهنباند ثابت دارند و ۹۰ میلیون و ۳۵۴ هزار و ۴ نفر، مشترک اینترنت پهنباند سیار هستند. البته شیوع ویروس کرونا نیز در افزایش مخاطبان اینترنت نقش بسیاری داشت. دورکاری کارمندان، مجازی شدن آموزش، قرنطینههای طولانیمدت و نحوه گذران اوقات فراغت سبب شد بسیاری از افراد نظیر سالمندان و کودکان نیز وارد فضای مجازی شوند. از طرفی به ویژه در دوران کرونا شاهد رونقگرفتن بسیاری از کسب و کارهای دیجیتالی بودهایم که یکی از آنها، بلاگری است.
بلاگر به کسی اطلاق میشود که با کسب شهرت و معروفیت در حرفه خود صاحبنظر شناخته میشود. این فرد بر اساس تجربهها، نظریات و سلیقه شخصی در مورد موضوعات مختلف درشبکههای مجازی اظهار نظر و تولید محتوا میکند و نظرات او مورد قبول کسانی است که در این فضا او را دنبال میکنند.
بلاگر به کسی اطلاق می شود که با کسب شهرت و معروفیت در حرفه خود صاحبنظر شناخته میشود. به طوری که بر اساس تجربهها، نظریات و سلیقهی شخصی خودش در مورد موضوعات مختلف اظهار نظر و تولید محتوا میکند و نظرات او مورد قبول مردم است. اکنون از میان شبکههای اجتماعی مختلف، «اینستاگرام» به دلیل قابلیتهای مختلف به فضایی برای فعالیت بلاگرهای جوان به ویژه در عرصه اقتصادی و کسب و کار تبدیل شده، بطوریکه انواع بلاگرها مانند «بلاگر لایف استایل یا سبک زندگی»، «بلاگر فشن یا مد»، «بلاگر کتاب» و «بلاگر کودک» را در این شبکه فعالیت دارند. نمایش روزمرگی بخشی از زندگی بلاگرهای جوان سبب شده تا آنها از این طریق درآمدهایی بالا از راهی بسیار آسان کسب کنند.
هر چند این گونه شغلها در ایران هنوز رسمیت نیافته، اما در بسیاری از کشورهای دنیا به عنوان یک کسب با درآمد مفید شناخته میشود که میتواند بسیاری از نیازمندی های افراد را رفع کند. با این حال بلاگری به عنوان یک شغل مفید، مستلزم برخورداری از دانشها و مهارتهایی است که عدم توجه به آنها، میتواند تاثیرات سوئی را هم برای خود بلاگر، مخاطبان و حتی جامعه به همراه داشته باشد. به این معنا که بلاگر حداقلی میتواند مخاطب حداقلی و مخاطب حداقلی میتواند جامعه حداقلی را به بار آورد.
اهمیت توجه به این موضوع و ضرورت واکاوی ابعاد مختلف آن، سبب شد تا پژوهشگر ایرنا با «عطیه همتی» کارشناس حوزه فضای مجازی و «امیر مجرد» کارشناس حوزه اینفلوئنسری و دیجیتال مارکتینگ گفتوگو کند. در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید:
تایید بلاگرها
«مجرد» در خصوص بلاگریسم و نقش مردم در شکلگیری آن میگوید: افرادی که در فضای مجازی با تولید محتوا به دنبال کسب سود و منفعت هستند و جریانات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی را در این فضا شکل میدهند، از طریق مشاورهای اینستاگرامی و آژانسهای تبلیغاتی و در نهایت از طریق دنبال کنندگان خود مهر تایید را دریافت میکنند. مردمی که در ابتدا به قصد کنجکاوی وارد صفحه این افراد میشوند و بعد آن صفحه را برای دیگر دوستان میفرستند، درواقع به این فضا، فعالیت و وجود چنین افرادی مهر تاییدی جهت ادامه فعالیت میدهند؛ چرا که استقبال مردم و واکنشهای مثبت و منفی آنها برای صاحب صفحه به معنی این است که محتوای مشارکتی خوبی تولید کرده و این محتوای تولید شده سبب بیشتر دیده شدن صفحه بلاگر شده است.
وی اظهار میکند: بنابراین یک قسمت مهر تایید از سوی مردم است و قسمت دیگر از جانب دوستان صورت میگیرد؛ زیرا شبکه ارتباطی اینفلوئنسرها در رشد صفحهشان نقش بسیار مهمی دارد. در واقع هر اینفلئونسری که تاثیرگذار است، با یک سری شبکه اینفلوئنسر دیگری که روی خودش اینفلوئنس (تاثیر) دارد، در ارتباط است.
از نظر مجرد، بخش دیگر نیز آژانسهای تبلیغاتی هستند که در این فضا تاثیرگذار هستند. این آژانسها متاسفانه یک دستهبندی در کار خود ایجاد کردهاند و به افرادی که برای تبلیغ محصولات از آنها مشاوره میخواهند، مشخص میکنند که به سراغ چه کسانی و با چه ویژگیهایی بروند. برای مثال اگر برایشان تبلیغ محصولاتی از طریق «مامی بلاگرها» سودمند باشد، چنین پیشنهادی را به آنها میدهند. این در حالی است که چنین مشاورههایی از پایه غلط است. این آژانسها به مولفههای اینفلوئنسرشدن اصلا توجهی ندارند و تنها میخواهند به هدفشان که کسب سود است، دست یابند. در واقع آنها اصلا به پیامدها و تبعات آن کار و مشاورهای که ارائه میدهند، توجهی ندارند. بلاگرها نیز برای شروع کار خود به ارائه ویژگیها و داشتههای خود به آژانسها میپردازند و حتی فرزندان، همسر، خانه و تجهیزات خانه به ابزاری برای دستیابی به هدف تبدیل میشود.
محتوای تولیدی برخی بلاگرها آمیخته به دروغ و اغراق است
مجرد، درمورد محتوای تولیدی برخی بلاگرها و آژانسهای تبلیغاتی میگوید: آژانسهای مشاوره کاری کردهاند که به جای اینکه تکنولوژی در خدمت انسان باشد، انسان در خدمت تکنولوژی است و چیزی بدتر از این نیست! در واقع برای برخی از این آژانسها و بلاگرها پولداربودن مهمتر از چگونه پولدار شدن است. بسیاری از آژانسها به ارزشمند بودن مشاورهها و محتواهایی که تولید میکنند، توجهی ندارند. آنها تنها با داستانسرایی آمیخته به دروغ و اغراقگویی و با افزودن وجوه اقتصادی، حس کنجکاوی مخاطبان را برانگیخته و مخاطبان نیز با فالو کردن، دارنده آن صفحه را به دیگران معرفی میکنند و به اعتبار آن می افزایند.
تهیه محتوای سخیف از سوی برخی بلاگرها به یک استراتژی و سبک فرهنگی- اقتصادی غلط برای کسب شهرت و پول تبدیل شده است.وی میافزاید: به همین خاطر نتیجه کار به جایی میرسد که این اقدام نامبارک به یک رفتار، محتوا و استراتژی حوزه چگونه اینفلوئنسرشدن و اینفلوئنسریکردن تبدیل میشود. در تایید این نکته میتوان گفت که سطح اینفلوئنسری و بلاگری آنقدر پایین آمده است که برخی از مشاورین اینستاگرامی مزیت رقابتی یک اینفلوئنسر را چگونه «کپشننویسی» معرفی میکنند و آن را آنقدر بزرگ جلوه میدهند تا به مولفهای در مسیر چگونه اینفلوئنسرشدن تبدیل شود.
وی ادامه میدهد: این مشاوره و تولید محتوای حداقلی و بعضا زرد سبب میشود که دیگر بلاگرها هم از این طریق به دنبال جذب فالور (دنبال کننده) باشند و در نتیجه این رفتار و تهیه محتوای سخیف به یک استراتژی و سبک فرهنگی- اقتصادی غلط برای کسب شهرت و پول تبدیل شده است.
مجرد درباره بلاگری در فضای اینستاگرام میگوید: ریشه بلاگری از وبلاگنویسی گرفته شده است. کسی که در گذشته وبلاگی داشت، معمولا محتوایی تولید میکرد که ارزشمند بود و دانش و اطلاعاتی به زندگی مردم اضافه میکرد، در حالیکه در فضای اینستاگرام بعضا، بلاگری با ولنگاری اشتباه گرفته شده است. افراد شروع به نوشتن زندگی روزمره خود میکنند، در حالیکه اصلا روزمرگی و سبک زندگی وجود ندارد. در واقع آنچه بسیاری از بلاگرها ایجاد میکنند، تظاهر و نمایش است که حتی خودشان هم به آن باور ندارند. برای مثال قانون حفاظت از حریم شخصی کودکان (COPPA)، سن ۱۳ سالگی را به عنوان حداقل سنی که افراد میتوانند در شبکههای اجتماعی عضو شوند و مغایر با حفظ حریم خصوصیشان نیست، اعلام کرده است. این در حالی است که بسیاری از «مامیبلاگرها» بدون توجه به این قوانین و با داشتن حس مالکیت نسبت به فرزند خود، عمل و رفتار میکنند.
آشنایی با شاخصهای کسب و کار از مولفههای بلاگری است
یکی از مولفهها برای اینفلوئنسر شدن،شناسایی و آموزش شاخصهای کسب و کار موفق است. یعنی فرد تا چه اندازه از اموری مانند جریانات مالی و حساب و کتاب مطلع است. چطور کسب و کارش را به مردم معرفی کند و خدمات و محصولاتش را به فروش برساند. «تبلیغ» هم نوعی محصول است که باید نتیجه این باشد که محصول (تبلیغ) چگونه عرضه شود که بیشترین سودآوری را داشته باشد. اینفلوئنسر باید بداند اگر در شرایطی با وجود رعایت مولفهها، مشتری انتخاب مناسبی نداشته، برای کسب رضایت مجدد او چه کار کند. این موارد، نکات مهمی هستند که لازم است حتما به آنها توجه شود. اما متاسفانه شاهد این هستیم که معرفی فرزند یا همسر یا فلان منزل در فلان نقطه شهر یا کشور، مهمتر از شناسایی اصول حرفهای شده است.
مجرد کارشناس حوزه اینفلوئنسری میگوید: در تمام جهان بلاگری یک شغل است. در حالیکه در عمل بسیاری از بلاگرها آموزش اصولی را کسب نمیکنند. به همین جهت میتوانم بگویم که در فضای بلاگری و کودکان کار مجازیبا امری به نام «پول کثیف» رو به رو هستیم؛ پولی که در قبالش ارزش افزودهای برای چرخه اقتصادی کشور و مردم تولید نمیشود؛ ولی در فضای اینستاگرام این کارخانه پول کثیف همواره در حال تقویتشدن است.
در فضای بلاگری و کودکان کار مجازی با امری به نام «پول کثیف» رو به رو هستیم. پول کثیف پولی است که در قبالش ارزش افزودهای برای چرخه اقتصادی کشور و مردم تولید نمیشودولی در فضای اینستاگرام این کارخانه پول کثیف همواره در حال تقویت شدن است.دانش پلتفرمی و بلاگری
این کارشناس فضای مجازی، در خصوص لزوم برخورداری بلاگرها از دانش پلتفرمی، میگوید: معمولا برخی بلاگرها اصلا نسبت به الگوریتمها و پلتفرمهای اینستاگرامی اطلاعی ندارند و به دنبال کسب دانش ارزشمند در این زمینه هم نیستند.
وی میافزاید: در واقع در اینستاگرام و فضای توییتر محتوای زرد بیشتر دست به دست میشود و معمولا دانش پلتفرمی بسیاری از افراد در فضای اینستاگرام در این حد است که چون من میدانم که محتوای زرد بیشتر دیده میشود، پس از آن استفاده میکنم. به عبارتی خلاقیتی وجود ندارد که محتوای ارزشمندی هم ایجاد شود. در نتیجه اتفاقی که میافتد این است که تولید محتوای زرد و بیکیفیت بیشتر میشود و محتوای حداقلی، فالوور بیکیفیت جذب میکند و فالوور بیکیفیت صفحه بیکیفیتی ایجاد میکند که هیچ بازده و سودی برای خود او و اطرافیانش نخواهد داشت.
در نتیجه مردم حداقلی جامعه حداقلی میسازد و جامعه حداقلی کشور حداقلی میسازد و کشور حداقلی، رنگ و بوی پیشرفت و نوآوری خلاقانه را در عرصههای مختلف نخواهد داشت و در نهایت با فرار نخبگان مواجه خواهیم شد.
خلاء قانون و تولید محتوای زرد توسط برخی بلاگرها
مجرد در خصوص وضعیت قوانین موجود در حوزه فعالیت بلاگری میگوید: در یک سمت ماجرا نیز ساختارهای حکومتی مقصر هستند که بعضا واکنشهای خیلی تند و غیر کارشناسانه دارند. برای مثال مینویسند که اشخاصی که بالای ۵۰۰ هزار فالوور دارند باید مالیات بپردازند، اما آیا من نمیتوانم ۴۰۰ هزار فالوور داشته باشم و بعد صفحه دوم ایجاد کنم؟
همتی، نیز درباره کاستیهای قوانین بازدارنده از کار کودکان در فضای مجازی اظهار میکند: ما در مرحلهای حضور افراد بلاگر و تاثیراتشان را جدی نگرفتیم، در حالیکه تعداد زیادی از آنها از این طریق به درآمدزایی کلان رسیدند و در نهایت با مهاجرت، سرمایه زیادی از کشور خارج کردند. در واقع پس از این مرحله بود که به این نتیجه رسیدیم که باید برای این مساله اقدامی صورت گیرد.
وی ادامه میدهد: سال گذشته خبری منتشر شد مبنی بر اینکه شاخهای اینستاگرامی که بالای ۵۰۰ هزار فالوور دارند، مالیات بپردازند که البته این قانون هنوز اجرایی نشده است و به نظر میآید در صورت اجرا هم کارایی چندانی نداشته باشد زیرا برای برخی موضوعات نمیشود خطکش گذاشت.
شخصیتسازی بلاگرنماها
مجرد درمورد ویژگیهای برخی از بلاگرها میگوید: عنصر «شخصیت» در بسیاری از «مامیبلاگرها» وجود ندارد. یعنی وقتی تصویر خانوادهای را در صفحهای میبینید، شاید تنها در قابی که نور و فضای مناسبی دارد، خوب دیده شوند، اما وقتی شروع به صحبت کردن میکنند از کلمات رکیک، سخیف و کوچه و بازاری استفاده میکنند و این سبک را به پای صمیمیت بیشتر با مخاطبین میدانند. در واقع بسیاری از این «بلاگرنماها» نه تنها شخصیت درست و مناسبی ندارند، بلکه شخصیت سازی سالمی را هم رقم نمیزنند.
از این منظر، طبیعی است که در این شرایط این سوال را مطرح کنیم که کودکی که در این فضا یک شخصیت ناقص و اشتباهی پیدا میکند، در آینده چه رفتارها و حرکاتی خواهد داشت؟ این کودک باید دائما در کانون توجه و دیده شدن باشد و هر کسی که بخواهد از این جلوه جلوگیری کند، یا از زندگی او حذف میشود یا با رفتار خیلی زننده از سوی او رو به رو میشود. از طرفی این کودک وقتی بزرگ شود، انتظارات بیشتری هم خواهد داشت و در هر مدرسه و مکانی حضور پیدا نخواهد کرد و در نتیجه در دوستیابی و حتی همسرگزینی نیز دچار مشکل خواهد شد.
اینگونه است که ما در آینده با بحران هویت شخصیتی مواجه خواهیم بود که تبعاتش در همه جا مانند فضاهای مدیریتی، دولتی، خانوادگی و شغلی قابل مشاهده و لمس خواهد بود. آن وقت فضای کسب و کار به جای اینکه فضای پویا و ارزشمندی باشد با حرکات و رفتارهای سخیفی همراه خواهد بود که نتیجه و سودآوری لازم نخواهد داشت.
اینفلوئنسری و بلاگرشدن در نوع خود جریان بدی نیست و بلاگری جزو ۵ جریان درآمدساز در کشور است، اما باید راه و روش آن را نیز دانست . زیرا چه طور پول در آوردن مهمتر از پول داربودن به هرقیمتی است.
همتی نیز در این باره میگوید: یکی از پیامدهای این موضوع، کاهش تمایل به فرزندآوری است. وقتی افراد معیارهای خود را با استانداردها در فضای مجازی تطبیق میدهند، به دلایل مختلف مالی و زمانی از داشتن فرزند صرف نظر میکنند. زیرا اقدام به چنین کارهایی علاوه بر صرف پول، نیاز به صرف انرژی و وقت زیاد هم دارد.
وی ادامه میدهد: از سوی دیگر هنگامی که این کودکان در امری دچار شکست شوند، برایشان سرخوردگی ایجاد میشود، زیرا آنها از سنین کودکی عادت میکنند که فقط مورد تائید دیگران با الفاظی مانند «چه قدر تو خوشگلی»، قرار گیرند و یا اینکه عامل پیشرفت خانواده و والدین را خود و کنشگری خود در فضای مجازی بدانند، حتی ممکن است دچار چالشها و اختلافاتی با والدینخود شوند.
همچنین این کودکان در آینده ممکن است در ازدواج و تشکیل خانواده دچار مشکل شوند. برای مثال ممکن است چنین فکر کنند که چون شاخ اینستاگرامی هستند، باید با شاخ اینستاگرامی دیگر ازدواج کنند. این کودکان در طی زمان به خصوص در سن بلوغ، ظاهر و قیافه متفاوتی پیدا میکنند. اینجاست که دیگر کسی برای چهره دوران بلوغ آنها پول و تبلیغ نمیدهد. به اصطلاح این شاخ اینستاگرامی دیگر از سکه میافتد که پذیرش این موضوع برای وی حتما سخت خواهد بود.
دانش و مهارت لازمه بلاگری حرفهای است
مجرد درباره لزوم برخورداری از دانش و مهارتهای خاص برای بلاگری گفت: بسیاری از افراد که در اینستاگرام صفحهای دارند، از وقتی تشکیل خانواده میدهند، شروع به داستان سرایی میکنند تا زمانیکه صاحب فرزند میشوند. پس از آن این داستان سرایی با حرکات و رفتارهای کودک ادامه مییابد. در واقع این افراد که بدون تخصص و مهارت هستند، از امور بیارزش، چیزی میسازند که صرفا یک پوسته ارزشمند و عوام فریب دارد. جالب است که محتوایی که اغلب بلاگرهای روزمره و مامی بلاگرها در خانه و ... تولید میکنند، همان کارهایی است که مادران و پدران ما در گذشته انجام میدادند و جزو بدیهیات و امور اولیه هر زندگی مشترک است.
این کارشناس حوزه بازاریابی دیجیتال میگوید: بسیاری از بلاگرها به تولید محتوای روزمره و نه ارائه سبک زندگی خاص میپردازند. به استناد دیکشنری کمبریج، مفهوم «daily routin» یعنی تولید محتوای روزمره و روال عادی زندگی که با مفهوم دیگری به نام سبک زندگی «life style» تفاوت دارد. سبک زندگی برخواسته از ارائه و نمایش ارزشها، ایدهها و فعالیتهایی است که فرد برای زندگی فردی، اجتماعی و کسب و کار خود انجام میدهد و در معنای واقعی کلمه یک سبک است، اما نمایش فعالیتهای روزمره مانند نوشیدن چای، قدم زدن و مواردی از این دست ارائه یک سبک زندگی خاص نیست و تنها نمایش یک محتوای پوچ و روتین زندگی خود فرد است.
این دادهها و اطلاعات بیثمر به قدری هم زیاد شده است که به تعبیر «محمدرضا شعبانعلی» ما با فاضلاب شبکههای اجتماعی مواجه هستیم که پر از اطلاعات بیارزش است. بنابراین میتوان گفت که این افراد فقط به دنبال این هستند به چیزی دستاویز داشته باشند که سودآوری بیشتری برایشان داشته باشد.
دادهها و اطلاعات بیثمر به قدری در شبکههای مجازی زیاد شده است که به تعبیر «محمدرضا شعبانعلی» ما با فاضلاب شبکههای اجتماعی مواجه هستیم که پر از اطلاعات بیارزش است.علت شکل گیری بلاگرهای سخیف
مجرد، درمورد علل شکلگیری برخی از بلاگرها در فضای اینستاگرام میگوید: شرایط اقتصادی نامساعد یکی از مهمترین عوامل به وجود آمدن برخی از صفحات بیارزش بلاگرها است. نکته حائز اهمیت این است که به دلیل پولدار شده عدهای از این طریق، روز به رورز شاهد شکلگیری بیشتر بلاگریهای سخیف و مامیبلاگرهایی هستیم که از فرزندانشان برای دستیابی به درآمد استفاده میکنند. این جریانات، مادامی که از مشاورههای کارشناسان و دغدغهمندان این فضا استفاده نشود، اصلاح نخواهد شد.
مجرد اظهار میکند: اینفلوئنسری و بلاگرشدن در نوع خود جریان بدی نیست و بلاگری جزو ۵ جریان درآمدساز در کشور است، اما باید راه و روش آن را نیز دانست . زیرا چه طور پول در آوردن مهمتر از پول داربودن به هرقیمتی است.
راهکار چیست؟
مجرد به راهکارهای موثر در این زمینه اشاره میکند و میگوید: در این فضا ضمن اینکه باید قوانین به صورت اصولی و درست تقویت شود، باید فرهنگسازی مردمی هم اتفاق بیفتد. سواد رسانهای مردم باید تقویت و کاربردی شود. برای فضای اینفلوئنسری، اینفلونسر مارکتینیگ و تبلیغات باید بسترسازی شود و پلتفرمهای مناسبی طراحی شود.
همتی نیز در این باره میگوید: در حوزه کودکان کار مجازی هم ما در ابتدا باید بپذیریم چنین چیزی وجود دارد و نیازمند قانون جدید و پویا در این زمینه هستیم. آنگاه باید سامانه و یا صنفی مشخص شود که بلاگرها و کنشگران فعال در فضای مجازی و اینفلوئنسراها در آن عضویت داشته باشند و براساس پاردایمهای مشخص فعالیت این افراد رتبهبندی شود. این نمره هم میتواند به روشهای مختلف توسط مردم عادی، تبلیغدهنده و یا کارشناسان بازاریابی دیجیتالی ارائه شود. به این صورت تولیدکننده که نیازمند تبلیغ است، میتواند براساس این ردهبندی به آنها مراجعه کند. دادن نمره و رتبه به این اشخاص سبب میشود که آنها نیز برای بالا بردن نمره خود، محتواهای بهتری تولید کنند. یعنی اگر مرکزی در این زمینه به عنوان مرجع شناخته شود، موضوع برای همه اهمیت پیدا میکند. البته این اقدامات باید اصولی و علمی به دور از هیجانات و التهابات انجام شود.