به گزارش ایرنا، امروز درست چهل سال از زمانی که خیابان های شهرآمل رنگ خون به خود گرفت می گذرد ؛ خونی که از لابلای سنگرهایی که مرد و زن ، پیر، جوان و نوجوان با دست های خالی و برای دفاع از آرمانی نوشکفته جاری شد تا سدی در برابر نفاق و منافق برای حراست از انقلابی جوان شود.
چهل سال از روزی که شهر آمل نام خود را در تاریخ ایران، اسلام و انقلاب جاویدان کرد، می گذرد. البته حماسه ای که مردم این شهر بزرگ آفریدند با هیچ واژه حماسی قابل وصف نیست و از آن روز سربند « هزارسنگر » بر پیشانی این شهر به یادگار مانده است تا همگان بدانند شهر بدون سنگر چگونه برای انقلاب ایستاد.
حماسه ۶ بهمن تا کنون روایات مختلف و زوایای متفاوتی را در قالب قلم رسانه ها و راویان و داستان نویسان به یادگار گذاشت ، اما به دلیل مردمی بودن این حماسه هربار روایت های آن تازگی خاصی دارد؛. روایت قیامی در برابر تفکری ضد دین، منافق و همچنین وابسته در لباس جنگلی ها که هنوز می توان آن را همانند روز حادثه تازه دید که از زبان مردمی عادی اما حماسه آفرین نقل می شود.
ششم بهمن سال ۶۰ از زبان یک کارگر جوان
علی اکبر بابایی جوان ۲۳ ساله ای است که سال ۶۰ در حماسه ششم بهمن حضوری خودجوش اما تاثیرگذار داشت و تقریبا از پیشقراولان ایستادگی در برابر منافقین بود. وی که آن زمان کارگری معمولی با زندگی روستایی بوده روایتی متفاوت اما شنیدنی از حمله جنگلی ها و ایستادگی و شهادت مردم آمل دارد و میگوید: شب قبل از ششم بهمن تا زمان زیادی در محل کارم مشغول جوشکاری بودم و وقتی به خانه رسیدم بسیار خسته بودم و سریع خوابیدم. صبح روز ششم بهمن ساعت یک ربع مانده به ۶ وقتی از خواب بیدار شدم پدرم گفت که جنگلی ها به آمل حمله کردند و تمام خیابان ها را گرفتند.
بابایی افزود : من آن زمان نه پاسدار بودم و نه کارمند یا نظامی و تنها به انقلاب علاقه داشتم چون انقلاب ما مردم مستضعف بود و به همین علت تصمیم گرفتم به خیابان بروم. همان لحظه فکری به ذهنم جرقه زد و به یاد نارنجک هایی که در زمان مبارزات انقلاب به غنبمت گرفته بودم افتادم. پس از پیروزی انقلاب گفته بودند همه باید اسلحه ها و مهمات جنگی را تحویل بدهند ، ولی من ۲ عدد نارنجک را برای روز مبادا در خانه نگه داشتم. البته می دانم خلاف مقررات بود ، اما جوان بودم و البته اندکی خامی نیز کردم. با این حال با خودم فکر کردم که الان همان روز مبادا است و نارنجک ها به کار می آیند. آنها را برداشتم و راهی خیابان شدم.
این شاهد عینی و از خالقان حماسه ششم بهمن آمل گفت : از خیابان ها عبور کردم و به خیابان مهدیه جایی که امروز مصلی نمازجمعه شهر آمل در آن واقع شده است رسیدم. در همان لحظه یکی از دوستانم را دیدم و در آن طرف خیابان هم ۲ نفر ایستاده بودند که اسلحه کلاشینکف در دست داشتند ولی چون لباس سبز سپاه به تن داشتند تقریباً تشخیصشان از نیروهای سپاه مشکل بود و البته پوشش سپاه برای ناشناس ماندن از روی آگاهی به نظر می رسید.از دوستم پرسیدم که به نظر او آیا آن افراد جنگلی هستند یا سپاهی ؟ او هم مانند من دو دل بود ولی گفت که شنیده است که دنبال آب بودند.
بابایی اضافه کرد : در همان نزدیکی نانوایی در حال بازکردن مغازه اش بود که به دوستم گفتم برود یک لیوان آب از نانوا بگیرد و به سربازار سلاح به دست بدهد تا بتواند از این طریق تشخیص بدهد که جنگلی هستند یا سپاهی. او پس از اینکه آب را به آن چند نفر رساند به سرعت به طرف من بازگشت و گفت که به نظرش از جنگلی ها بودند.خوشبختانه تا آن ساعت روز هنوز مردم از حمله جنگلی ها مطلع نشده بودند و خیابان ها خلوت بود و به همین دلیل تصمیم گرفتم یکی از نارنجک ها را میان افراد مسلحی که در آن خیابان ایستاده بودند پرتاب کنم. به سرعت نارنجک ها را از جیب هایم درآوردم و به سمتشان پرتاب کردم که سبب مصدومیت و سپس فرار آنها شد. بگونه ای که یک فرد دیگری را در خیابان می کشید تا فرار کنند.
وی ادامه داد : پس از انداختن نارنجک ها دیگر هیچ سلاحی نداشتم و به سمت بازار چهارسوق حرکت کردم. در آنجا با یکی دیگر از افرادی که می شناختم روبه رو شدم. او سرباز بود و یک کلاشینکف قدیمی داشت . وقتی از او اسلحه اش را خواستم اول به من نداد ولی وقتی سرش داد کشدم او اسلحه را به من داد و من با آن اسلحه پشت یکی از دیوارها مستقر شدم تا بتوانم به جنگلی ها شلیک کنم. اسلحه من در برابر امکانات آنها بسیار ناچیز بود و در ازای ۱۰ شلیک آنها من فقط می توانستم یک شلیک انجام دهم زیرا کلاشینکف قدیمی و زنگ زده بود و من برای هر بار شلیک باید آن را باز و خشاب را خارج می کردم ولی با این وجود هم توانستم ۲ نفر را مصدوم کنم.
این شهروند آملی گفت : پس از آن گفتم بهتر است به سمت پاساژی بروم تا در بالای پاساژ بتوانم شلیک کنم ولی دوستم مخالفت کرد و گفت که در آن صورت آنها نیز جلو می آیند و در کوچه های تنگ بازار راهی برای فرار نخواهیم داشت. در همین زمان متوجه حضور برخی از این جنگلی ها شدم. برای رسیدن به آن سمت دیوار ، پرش زدم . البته آن دوران جوان بودیم و پر قدرت . با این وجود جنگلی ها در همین حین پای مرا با سرم اشتباه گرفتند و هردوپای من بر اثر اصابت گلوله مصدوم شد.
بابایی افزود : بعد از این که زحمی شدم ، توسط افرادی که آنجا بودند به خیابان محمودآباد برده شدم تا با آمبولانس مرا به شهر نور منتقل کنند زیرا در آن زمان بیماستان ۱۷شهریور آمل به عنوان تنها بیمارستان شهر توسط جنگلی ها محاصره شده بود.
وی ادامه داد : داستان حضور من در حماسه ششم بهمن آمل به همین مقدار بود ولی آن روز من با چشم خود دیدم که مردم از جان و مال خود برای حفظ شهر گذشتند در آن نصف روز ۴۰ نفر شهید شدند و بیش از ۱۵۰ نفر نیز گلوله خوردند اما پای انقلاب و آرمان های امام ایستادگی کردند.
ماجرای سنگرسازی شهر هزارسنگر
رجبعلی ابراهیمی مسئول بسیج شهرستان آمل در سال ۶۰ در گفت و گو با خبرنگار ایرنا رمز ماندگاری حماسه ششم بهمن را در حضور یکپارچه مردم در آن زمان عنوان کرد و داستان هزار سنگر شدن آمل را اینگونه روایت کرد:
روز ششم بهمن وقتی از حمله جنگلی ها به آمل باخبر شدم، سریع خودم را از روستا به شهربانی سابق آمل رساندم. در آنجا با مرحوم ناصرشعبانی که از فرماندهان پاسداران بود تماس گرفتم که نقش مهمی در مبارزه با جنگلیها داشت.او در آن لحظه نخستین دستوری که به من داد این بود که به مردم بگویم سنگر بسازند. من وقتی از شهربانی بیرون آمدم جمع کثیری از مردم را دیدم که همه دم در ایستاده و گویا منتظر دستور و یا یک جرقه بودند تا وارد عمل شوند.
وی افزود : در آن زمان یک وانت در خیابان پارک بود که من بالای آن رفتم و خطاب به مردم گفتم کمونیست ها وارد شهر شدند و می خواهند آبروی شهر را ببرند، بروید سنگر بسازید. مردم بلافاصله وقتی ماجرا را فهمیدند به سرعت در سطح شهر پخش شده و با کمک اهالی محلات اقدام به سنگرسازی کردند. از آنجا بود که آمل در کمتر از چند ساعت با کمک زن و مردم تبدیل به شهر پر از سنگر شد.
ابراهیمی گفت : شاید باورش سخت باشد اما اندک افرادی از پاسداران اسلحه داشتند و مردم عادی با داس و بیل و کلنگ آمده بودند تا از شهر دفاع کنند. حتی زن ها چادر به کمر بسته بودند و سنگر می ساختند. نقش زن ها در این حماسه بسیار مهم بود. و شیرینی حماسه ۶ بهمن نیز همین همبستگی و وحدت مردم در برابر دشمن بود.
وی افزود : اما تلخی ششم بهمن برای من شهادت شهیدجعفر هندویی و مصطفی اسماعیلی بود که شب قبل مشغول دیوار نویسی بودند. در آن موقع رسم بود که همه گروه ها برای رساندن پیام و تبلغ خود از دیوار استفاده می کردند .جنگلی ها که با لباس سپاه وارد شهر شدند آنها را غافلگیر کردند و در نهایت با شلیک گلوله به داخل دهانشان آن دو را به شهادت رساندند.
حماسه ۶ بهمن الگوی اولیه مبارزه با منافقین بود
رئیس ستاد گرامیداشت سالروز حماسه ۶ بهمن آمل هم در گفت و گو با خبرنگار ایرنا گفت : حماسه ۶ بهمن نخستین رویارویی انقلاب با منافقین و صف آرایی آنها در برابر نظام جمهوری اسلامی بود. حماسه ششن بهمن در حالی رخ داد که درجنوب در حال جنگیدن با عراق بودیم و همچنین بیشتر مناطق ایران نیز درگیر جنگ داخلی بود.
حجت الاسلام سید جلیل مرتضوی افزود : چنین شرایطی در کشور باعث شد منافقین با نام قیام سربداران یا جنگلی ها تصور کنند بهترین فرصت برای ضربه زدن به انقلاب و نظام تازه متول جمهوری اسلامی و همچنین تجزیه کشور است. جنگلی ها گمان می کردند با آغاز حمله مورد استقبال مردم آمل قرار خواهند گرفت.
وی به جغرافیای استراتژیک شهرستان آمل به عنوان خط اصلی ارتباط پایتخت به شمال کشور و مجرای ارتباطی شرق به غرب سواحل خزر اشاره کرد و ادامه داد : منافقین به خوبی از این موقعیت استراتژیک و اهمیت آن آگاه بودند و بر همین اساس تصور می کردند با تسلط بر جاده هراز به عنوان شاهراه ارتباطی شمال ، ابتدا استان را از حمله متقابل نیروهای انقلاب حفظ کرده و سپس با کمک شوروی و کمونیستهای استان های همجوار اعلام استقلال خواهند کرد.
امام جمعه شهرستان آمل گفت : برخلاف تصور جنگلی ها از استقبال مردم آمل ، مردم به محض اینکه از حضور این افراد مطلع شدند به میدان آمدند و کمتر از ۱۰ ساعت بساط این افراد برچیده شد که البته پاکسازی شهر چندین روز به طور انجامید.
وی با بیان اینکه حماسه ششم بهمن احساس غرور را در دل هر آملی و مازندانی زنده می کند، افزود : این حماسه آغازی برای مبارزه با منافقین و جدایی طلبان و همچنین نمایش چهره واقعی کمونیست ها بود که به دنبال قدرت و سهم خواهی از انقلاب بودند.
مرتضوی گفت : روز ششم بهمن ماه سال ۶۰ تمامی مردم آمل از جوان و نوجوان، زن و ومرد همه با کمترین امکانات به یاری بسیج و نیروهای مسلح آمدند و با کمترین امکانات توانستند در مقابل جنگلی ها پیروز شوند و این پیروزی از آن مردم است.
وی افزود: حماسه ششم بهمن آمل الگویی برای مقابله با تفکر و همچنین رفتار منافقین شد و این الگو به سراسر کشور منتقل شد و شاهد همراهی مردم با پاسداران انقلاب برای بیرون راندن دشمنان انقلاب بودیم.
رئیس ستاد گرامیداشت سالروز حماسه ۶ بهمن آمل با اشاره به اینکه حماسه ششم بهمن تنها متعلق به آمل نیست، بیان کرد : این حماسه هویت انقلابی مازندران است و این پیروزی را ما مدیون بصیرت مردم آمل و حتی شهرهای اطراف هستیم زیرا در آن روز مردم از تمام روستاها و شهرهای اطراف نیز برای کمک آمده بودند.
وی افزود: حماسه ششم بهمن به قدری بزرگ و مهم بوده است که حتی در وصیت نامه امام راحل نیز در آن اشاره شده است و مقام معظم رهبری نیز بارها در سخنانشان به آن اشاره کردند.
مرتضوی با بیان اینکه به حق می توان از حماسه ششم بهمن سال ۶۰آمل به عنوان انقلاب دوم یادکرد، افزود: وقتی مردم پیروز شدند قصه ششم بهمن فراموش شد ولی اگر از ان طرف قضیه به ماجرا نگاه کنیم که اگر آمل تصرف می شد و مردم همکاری نمی کردند چه عاقبتی در انتظار کشور بود.
امام جمعه آمل توضیح داد: بدون شک با پیروزی جنگلی ها بر مردم آمل آنها به دریا و جاده هراز دسترسی می یافتند و یقینا شوروری نیز در آن زمان که این افراد بیشترین وابستگی را به ان داشتند به یاریشان می آمد و چالش بزرگی ایجاد می شد که نه تنها شمال کشور بلکه تمام ایران را درگیر خود می کرد.
وی با تاکید بر اینکه جبهه مقاومت و ایثار مردم آمل الگوی شهرهای دیگر شد ،گفت:در همان زمان شهرهای گنبد، قائمشهر و رامسر نیز درگیر منافقین ، جنگلی ها و حزب های مختلف بودند که مردم این شهرها پس از الگوگیری از حماسه ششم بهمن توانسند منافقین را بیرون کنند و بساط تمام جنگلی ها تا سال ۶۱ به طور کامل برچیده شد.
مرتضوی افزود : برچیده شدن بساط جنگلی ها در کمتر از ۱۰ماه خود نشان گر این است که حماسه مردم آمل انقلاب دوم و یک بصیرت افزایی بود.
کم لطفی به حماسه ششم بهمن
رئیس ستاد گرامیداشت حماسه ششم بهمن آمل با تاکید بر اینکه باید دستاوردهای انقلاب و نظام به خوبی تشریح شود گفت: متاسفانه ما به عنوان راویان این نظام و انقلاب نتوانستیم به خوبی دستاوردهای انقلاب را به جوانان منتقل کنیم به عنوان مثال حتی بسیاری از جوانان آملی چیزی از حماسه ششم بهمن شهرشان نمی دانند.
وی افزود : ما نتوانستیم رشادت ها و شجاعت های آن نسل را به خوبی انتقال دهیم ، در روز ششم بهمن زن هایی به میدان آمدند که سنگر درست می کردند و همپای مردان شهر به مبارزه با جنگلی ها ایستاده بودند.
مرتضوی گفت : در روز ششم بهمن همه اقشار از زن و مرد، کشاورز و خانه دار، رزمنده و بسیج همه در کنار هم قرار گرفتند ولی ما نتوانستیم این جبهه از مقاومت را به جوانان تفهیم کنیم تا آنها عظمت این حماسه را بشناسند.
وی افزود : متاسفانه کوتاهی در خصوص حماسه ششم بهمن از سال ۶۰ شروع شد و همچنان ادامه دارد که لازم است برای بیان ن وارد کتاب های درسی شود تا حداقل نسل های آینده از آن بیشتر بدانند.
اا