فریدون برکشلی رئیس گروه مطالعات انرژی وین در گفتوگو با روزنامه ایران میگوید: بایدن همین حالا هم پایینترین رتبه عملکرد در ۳۰ سال گذشته را کسب کرده و لذا باید شرایط بازار نفت را جدی بگیرد. در امریکا رأی مردم به کاندیداها در پمپ بنزینها به دست میآید.
چین در روزهای اخیر به صورت رسمی اعلام کرد که چهار میلیون بشکه نفت از ایران خریداری و این نفت را ذخیره کرده است. این اقدام چین از زمان خروج امریکا از برجام و پایان مهلت معافیت چین (در خصوص خرید نفت ایران) بیسابقه بود و نشاندهنده یک تغییر در نظم دوسال اخیر بازار جهانی نفت خام بود.
در حال حاضر روند قیمت نفت و ساختارهای بازار جهانی نفت خام را چگونه میبینید؟
خوشحالم که گفتوگو را از ساختارهای بازار شروع کردید. در واقع در بین متخصصان نفت همه پرسشها به همین سؤال کلیدی باز میگردد.
ساختار بازار جهانی نفت، به معنای عرضه و تقاضاست. در طرف تقاضای جهانی نفت، تقریباً به شرایط سه ماهه آخر سال ۲۰۱۹ بازگشتهایم. یعنی همانجا که برای اولین بار در تاریخ نفت، تقاضای جهانی سه رقمی شد و به سطح ۱۰۰میلیون و 70 هزار بشکه در روز رسید.
در آن سه ماهه آژانس بینالمللی انرژی و دبیرخانه اوپک متفق القول بودند که هر سال اندکی بیش از نیم میلیون بشکه در روز به تقاضای جهانی نفت اضافه شود. این در حالی بود که فعالیتهای طرفداران محیط زیست و مخالفان انرژیهای فسیلی در اوج خود بود. در سه ماهه آخر ۲۰۲۱ ما تقریباً به سه ماهه دوسال پیش از آن که اولین علایم همهگیری کرونا دیده شد و قرنطینههای اجباری عالمگیر شد، باز گشتیم.
در طرف عرضه اما در ۲۰۲۰ توافقات اوپک و کشورهای غیر اوپک (متعاقباً اوپک پلاس نامگذاری شدند)، شکل گرفت. گروه ۲۳ کشور تولید کننده نفت (اوپک پلاس)، از تولید جمعی خود 9.7 میلیون بشکه در روز کاستند و بازار جهانی نفت پس از تجربه قیمت نفت منفی در منطقه کوشینگ امریکا، به تدریج به تعادل نسبی بازگشت. البته نفت سال ۲۰۲۲ را با تحولات مهمی آغاز کرد که بیشتر پیشبینیها را در واقع به فضای گمانهزنی کشانید.
یعنی اکنون اخباری که از مسیر حرکت بازار میشنویم، بیشتر مبتنی بر گمانه زنی است تا منطق علمی؟
ابعاد علمیتر و منطقی پیشبینیها، از مسیر تحلیلهای ساختار محور فاصله گرفتند. این نکته را هم عرض کنم که رشد قیمت جهانی نفت، عمدتاً منبعث از رشد تقاضا و قیمت گاز و زغال سنگ است. یعنی در شرایطی که قیمت جهانی نفت در سه ماهه پایانی ۲۰۲۱ نسبت به سه ماهه اول همین سال ۴۲ در صد رشد داشت، قیمت گاز بیش از ۲۰۰ درصد و قیمت زغال سنگ هم تقریباً به سه برابر رسید. به عبارت دیگر، قیمت جهانی نفت کمترین درصد رشد را نسبت به گاز و زغال سنگ تجربه کرد. به اعتقاد من، تحقق این مهم مدیون مدیریت اوپک پلاس است که از رشد پر شتابتر نفت جلوگیری کرد. البته اوپک پلاس هم خود نگران شتاب گرفتن و بازگشت تولید نفت شیل به بازار هم بود.
آیا روند کنونی تقاضا و قیمتها، به نفع ایران است؟
در رابطه با این سؤال، برای ساختار صنعت نفت ایران، بهطور سنتی، قیمت متعادل، ایدهآل است. ایران قیمتهای خیلی بالا و خیلی پایین نمیخواهد. قیمت نفت متعادل برای ایران در طیف ۶۵-۷۵ دلار در بشکه است. اما همانطور که شاید قبلاً هم صحبت کرده باشیم، در اوپک و حالا اوپک پلاس و بازار جهانی نفت، قدرت از سرچاه بیرون میجهد. بدون تولید و صادرات قیمت تأثیر مستقیمی روی اقتصاد کشور نخواهد داشت.
البته صادرات نفت ایران هرگز قطع نشده است، اما برخی از خریداران عمده نفتی مایلند که نفت خود را از منابع متعارف و با حداقل تعارض و مشکلات، تأمین کنند. لذا رشد جهانی تقاضا و رشد قیمتها، در اصل به سود ایران هم هست، اما سود هر کشور تابعی از حجم عرضه جهانی نفت و سهولت جذب درآمدهای حاصل از آن است. از این منظر افزایش قیمتها برای ایران هم سودمند است، اما تناسب سود تولید کنندهای در سطح ایران با منافع مرتبط با آن هماهنگ نیست.
این اواخر چین واردات نفت از ایران را به طور رسمی اعلام کرد. هدف چین چه بود؟ آیا شرایط بازار نفت ایران در حال تغییر است؟
بله، چین آمار رسمی و یا آمار نزدیکتر به واقعیات را در هفتههای اخیر اعلام کرده است. در اینکه اهداف چین از اعلام این ارقام در این مقطع چیست، میتوان بحث کرد. رشد بیوقفه تقاضای جهانی نفت، در دوران فرا کرونا و افزایش قیمتها، به یک نافرمانی غیر رسمی یا پنهان در میان مصرفکنندگان عمده منجر شده است. در هند هم برخی کمپانیها از اینکه بگویند از طرق غیررسمی یا واسطه از ایران نفت برداشت میکنند، ابایی ندارند.
از سوی دیگر چین تاکنون از نفت ارزان خریده شده در دوره ۲۰۲۰ و نیمه اول ۲۰۲۱ که ذخیرهسازی کرده بود، مصرف میکرد. حالا با شروع خرید نفت به قیمتهای جاری بازار، فشار ناشی از قیمتهای بالای ۸۰ دلار در هر بشکه را درک میکند. لذا با جسارت بیشتری برداشت نفت از ایران را بروز میدهد. بنابراین نکته شما درست است که تغییرات شرایط بازار، به تدریج کشورهای مصرف کننده جدیدی را به سمت مقاومت در برابر تحریم نفتی ایران و ونزوئلا سوق داده است. البته عرض کردم که منافع کامل از چنین شرایطی منبعث از برقراری شرایط متعارف بازار جهانی نفت در ارتباط با خرید نفت است.
امریکا تا چه اندازه در اجرای تحریمهای نفتی ایران جدی است؟ آیا از فضای بینالملل فشاری بر امریکا برای کاهش تحریمهای نفتی ایران وارد میشود؟
امریکا و پرزیدنت بایدن از بابت قیمتهای بالای نفت تحت فشار قرار دارند. انتخابات میان دورهای امریکا در تابستان ۲۰۲۲ برگزار خواهد شد. بایدن همین حالا هم پایینترین رتبه عملکرد در ۳۰ سال گذشته را کسب کرده و لذا باید شرایط بازار نفت را جدی بگیرد.
در امریکا رأی مردم به کاندیداها در پمپ بنزینها به دست میآید. امریکا در داخل هم تحت فشار است. بدیهی است که در سایر کشورها هم مقاومت در برابر تحریمهای نفتی جدی است. البته کشورهای مصرف کننده خواهان دستیابی به نفت در قیمتهای متعادل هستند. اما این بدان معنا نیست که دسترسی ایران به پول حاصل از صادرات نفت ایران برایشان حائز اهمیت است.
در این بحث، شاید اشارهای به مشخصات و گریدهای نفتی هم حائز اهمیت باشد. پالایشگاهها خواهان تنوع مطلوب در ساختار پالایشی خود هستند. استفاده طولانی از انواع خاصی از نفت خام، پالایشگاهها را با مشکلات عدیدهای مواجه ساخته است.
اوپک پلاس در اجرای تعهد خود مبنی بر افزایش دورهای روزانه ۴۰۰ هزاربشکه با مشکل روبهروست. میزان پایبندی اعضای اوپک پلاس در سه ماهه آخر ۲۰۲۱ معادل ۱۱۲ درصد بود. این بدان معناست که اتحاد ۲۳ گانه اوپک و غیر اوپک، قادر نیستند در حد سهمیههای مجاز خود تولید کنند. این محدودیت شامل عربستان و روسیه هم هست. در همین حال نزدیک به ۵/۵ میلیون بشکه نفت روزانه ونزوئلا و ایران از ورود به بازار جهانی نفت، محروم مانده است. بدیهی است که مصرف کنندگان برای حفظ امنیت انرژی خود، خط قرمزهایی دارند.
پیشبینی شما از آینده صنعت نفت ایران چیست؟
برای آینده نفت ایران لازم است سناریونویسی انجام دهیم. «سرمایهگذاری» کلید واژه آینده صنعت نفت ایران است. صنعت نفت، موتور توسعه اقتصاد کشور است. یک بازار چند دهمیلیارد دلاری برای بخش صنعت کشور است. اما نیازمند سرمایهگذاری و دسترسی به فناوریهای روزآمد است. قابلیتهای نهفته قدرتمندی در اختیار دارد ولی برای باز شدن قفل و رهاسازی پتانسیلها سرمایهگذاری، کلید واژه توسعه آن است. در فقدان سرمایهگذاری و انتقال تکنولوژی، در کمتر از یک دهه به یک صنعت مستعمل مبدل خواهد شد.