به گزارش ایرنا، این پایگاه اینترنتی در تحلیلی به بررسی روندهای موجود در نظم جهانی پرداخت و نوشت: تنگناهای استراتژیک در سیاست داخلی و خارجی ایالات متحده در دهه گذشته زنگ خطر را در مورد تغییر قریب الوقوع نظم جهانی در دوره ریاست جمهوری اوباما و ترامپ به صدا درآورد. به نظر میرسد پیمان آکوس (AUKUS) راهی برای خروج از بن بست استراتژیک واشنگتن و لندن در برقراری نظم جهانی پس از جنگ جهانی دوم است که باید روند هموار کردن راه را برای ظهور یک نظم جدید پروتستان سفید آنگلوساکسون (WASP) آغاز کند.
گزارش ها حاکی است که وزیر امور خارجه آمریکا قرار است در ماه فوریه به استرالیا رفته و در مورد هماهنگی در منطقه هند-اقیانوسیه با همتایان خود از ژاپن، هند و استرالیا رایزنی کند.
خبرگزاری رویترز دیروز یکشنبه نوشت: نشست دو روزه وزرای خارجه " گفتوگوی چهارجانبه امنیتی" موسوم به "کوآد" در حالی برگزار میشود که تنشها در مرز اوکراین و روسیه تشدید شده و نگرانی آمریکا نسبت به چین، افزایش یافته است.
چین پیش از این کوآد را به عنوان یک ساختار جنگ سرد محکوم کرده و آن را دار و دستهای با قصد هدف قرار دادن دیگر کشورها خوانده بود.
با این وجود ماریس پین، وزیر امور خارجه استرالیا که از برگزاری این نشست خبر داد، تاریخ دقیقی برای آن اعلام نکرد اما در بیانیهای نسبت به خوشآمدگویی به وزرای خارجه کشورهای عضو این گفتمان در هفتههای آتی ابراز امیدواری کرد.
پین گفت: ما شبکهای ضروری از دموکراسیهای لیبرال هستیم که در حال همکاری برای فراهم کردن گزینههای استراتژیک در منطقه خود هستیم و بر اقدامات عملی برای ساخت تابآوری و استقلال تمامی کشورها تمرکز داریم.
وی افزود: دولت اسکات موریسون (نخست وزیر استرالیا) در حال تعمیق شراکت استرالیا در منطقه در میان "رقابت استراتژیک، نظم بینالمللی لیبرال و عدم قطعیت فزاینده است."
صرف نظر از اظهارات این مقامات غربی و یا موضع دولت چین نسبت به نشست پیش روی کواد و پیمان آکوس که پیمان امنیتی سه جانبه بین استرالیا، ایالات متحده و بریتانیا برای تقویت حضور غرب در منطقه اقیانوس آرام است، پایگاه تحلیلی اورآسیا در تحلیل خود تاکید کرده است: اگرچه همکاریهای امنیتی و اطلاعاتی بین کشورهای مشترک المنافع پیشتر در زمینههایی مانند «اتحادیه پنج چشم» - اتحادیه اطلاعاتی آنگلوسفر شامل پنج کشور آمریکا، انگلیس، کانادا، استرالیا و نیوزیلند- ایجاد شده بود، اما این همکاری اکنون وارد مرحله جدیدی شده که به طور کلی مستلزم تثبیت قدرت رهبری آنگلوساکسون از طریق احیای نظم جدید پروتستان سفید آنگلوساکسون (WASP) است.
ساموئل هانتیگتون نظریهپرداز آمریکایی پیش از این درباره ضرورت احیا و ایجاد چنین نظمی در کتابهای «تئوری جنگ تمدنها» و «ما کی هستیم؟» سخن گفته بود. از نظر تاریخی، ایجاد چنین نظمی بیش از ۲هزار سال پیش و در منظومه «انهاید» اثر «ویرژیل» شاعر روم باستان در اروپا بیان شده بود.
در این منظومه، آگوستوس امپراتور روم باستان که هدف خود را متمدنسازی جهان تعیین کرده بود، در مورد چگونگی پیوند ایده ایجاد یک جمهوری با توجه به واقعیتهای امپراتوری با چالش مواجه میشود. حتی نشان فدرال ایالات متحده به نام «نشان بزرگ» شعار خود را از منظومه انهاید درباره «نظم جدید برای تمامی دورانها» به عاریت گرفته است.
شایان ذکر است که در سال ۱۹۹۲، جو بایدن، رئیس وقت کمیته روابط خارجی سنا و عضو کمیته فرعی امور اروپا، مقاله ای در وال استریت ژورنال با عنوان «چگونه یاد گرفتم نظم نوین جهانی را دوست داشته باشم» نوشت. این مقاله مشابه فیلم «دکتر استرنج لاو» استنلی کوبریک است که در آن نشان می دهد چگونه شخصیت این فیلم یاد گرفت تا ترس را کنار گذاشته و عاشق بمب شود.
در این فیلم، شخصیت دکتر استرنج لاو که به دنبال حذف اتحاد جماهیر شوروی از سیستم دوقطبی جنگ سرد است، حمله اتمی خودخواسته ای را علیه شوروی سابق انجام می دهد و سپس برای رهایی از این مخمصه از راه خود خارج شده و حملات را متوقف می کند.
بایدن در مقاله خود در آن زمان پیشنهاد ایجاد نظم جهانی آمریکایی را با استفاده از اهرم اقتصادی به جای زور تنها، سلطه و نفوذ در بازارهای جهانی و نفوذ دیپلماتیک در جامعه بینالمللی داد. براین اساس البته این نظم باید با حمایت ارتش آمریکا و استفاده از جنگ و تحریم علیه کشورها و بازیگران مخالف همراه باشد. براین اساس نظمی که صلح آمریکایی (pax Americana) ایجاد می کند، علاوه بر استفاده از اهرم اقتصادی، باید چنان نیروی نظامی را فراهم کند که هیچ رقیبی نتواند تهدیدی را ایجاد کند. به عبارت دیگر، ایالات متحده به عنوان پلیس جهان، پازل های این نظم جدید را تعیین و آنها را به دلخواه خود حل کرد.
با در نظر گرفتن این رویکرد، آمریکا در شرایط کنونی خود را کشوری با حقوق برابر با سایر کشورها نمی بیند بلکه اساسا خود را کشوری می بیند که برای حفظ منافع خود نیاز به حفظ سلطه جهانی خود به هر قیمتی دارد.
اساساً در این نظم نوین جهانی، حق تعیین دوست و دشمن مشترک فقط متعلق به آمریکاست. بنابراین، غیر از روسیه که دشمن مشترک غرب برای نظم پس از جنگ جهانی دوم بود، این بار چین باید برای نشان دادن این نظم جدید آنگلوساکسون به عنوان دشمن تعریف شود.
به عبارت دیگر، این تنها ایالات متحده است که حق دارد به متحدان اروپایی و آسیای شرقی خود بگوید که دوستان و دشمنان مشترک آنها چه کسانی هستند. انحصار دوست و دشمن چیزی است که باید در نظم جدید حفظ شود. به گونه ای که حتی در صورت جنگ یا صلح، دیگر شرکای مشورتی مانند اروپا و ناتو بدون اراده سیاسی مورد استثمار قرار می گیرند و بدون رضایت و اختیار خود ناچار به تبعیت از آمریکا می شوند.
اوراسیا ریویو در مقاله خود نوشته است: فروپاشی کنونی نظم جهانی منجر به گسترش مراکز بحران در سراسر جهان شده است و امنیت و صلح جهانی را مانند آتشی که زیر خاکستر میسوزد، تهدید میکند. کانون های جنجالی مانند تایوان، افغانستان، عراق، سوریه، اوکراین، منطقه بالتیک، نبرد برای نفوذ در قطب شمال و اقیانوس آرام، حتی تهدیدات فراملی و جهانی مانند گسترش بیماری های همه گیر و احتمال جنگ بیولوژیکی و بیوتروریسم و حتی جنگهای سایبری پیچیده یا تهدیدات امنیت فضا از جمله مواردی هستند که میتوانند به این آتش بیافزایند. بنابراین آنچه اکنون در پارادایم نظم نوین توسط ایالات متحده و بریتانیا مطرح می شود، نظم جدید آنگلوساکسون است که دیگران یا باید به آن بپیوندند یا از آن رنج ببرند.
بایدن، رئیس جمهوری فعلی آمریکا پیشتر قبل از تصدی به این جایگاه در یک سخنرانی در ۵ آوریل ۲۰۱۳ در واشنگتن دی سی تاکید کرده بود که با توجه به تغییرات نظم جهانی، ایالات متحده باید به فکر ایجاد یک نظم نوین جهانی باشد. نظم آنگلوساکسون گریز از میراث نظم آمریکا و انگلیس است که منافع هر دو کشور را به چالش کشیده است. فرار از جنگ های بی پایان یا جنگ های با پایان باز، از تهدیدات متقارن و نامتقارن دولتی، فرا دولتی و زیردولتی است. گریز از ناکارآمدی ایده ملت سازی با هواپیماهای جنگنده در عراق و افغانستان و به طور کلی خاورمیانه است. این فرار از شکست در مقابله با زنجیره تروریسم از آسیای مرکزی تا شمال آفریقا است.