از همان زمان، سیل پیشنهادها برای به بازی گرفتن او در پروژههای مختلف سینمایی و تلویزیونی آغاز شد اما جمشیدی یا در اثر درک شرایط آینده و یا بنا به مشاورههای درست آن زمان، تا مدتی از قبول پیشنهاد سر باز زد و تا توانست به تماشای تئاتر نشست و در این زمینه مطالعه کرد. و حالا امروز «پژمان جمشیدی» با تغییر معادله به نفع خود، به یکی از اتفاقهای درخور هر پروژهای تبدیل شده که در آن حضور دارد. البته که او برای رسیدن به چنین مسیری، صبر بسیاری از خود نشان داد. چندان از سوی برخی جریانها و نگاهها جدی گرفته نشد و تلاش کرد تا با رویکردی که اجازه نمیداد پاسخ برخی بیاخلاقیها را بدهد، بدون کمترین حاشیه، فقط کار کرد و جای خود را در مجامع هنری و میان هنرمندان باز کرد.
کارنامه ۲۴ فیلمه جمشیدی از یک زمانی به بعد، پذیرای آثار هنری شد. بازیگری که با کار کمدی خوش درخشیده بود و سطح انتظارها از او، در همین اندازه بود، به ناگهان روی صحنه تئاتر ظاهر شد و علاقمندی خود را به حضور در درامهای جدی نشان داد. و درست از همین زمان بود که برخی بازخوردهای منفی، دامن او را گرفت. در سینمایی که پتانسیل بازی همزمان و هنرمندانه در دو مدیوم کمدی و جدی، در معدود بازیگران طراز اول تاریخ سینما یافت میشود، باور حضور یک فوتبالیست در هر دو این ژانرها و استقبال آثارش از سوی مخاطبان و برخی منتقدان، یک شرایط ویژه را به وجود آورده بود.
جمشیدی در تمام این سالها با حضور در درامهایی جدی، به محک توانمندیهایش در بروز حالات مختلف هیجانی پرداخت و توانست تا حدودی گلیم خود را از آب بیرون بکشد. این ممارستها با پذیرش بسیاری از درامهای او در بخش رقابتی جشنواره و حتی نامزدی در بخش بهترین بازیگر مرد، شکلی رسمی به خود گرفت و به یکی از پشتوانههای بزرگی تبدیل شد که به جمشیدی و سایر دوستان و منتقدانش اعلام میکرد که وی در مسیر درستی از فعالیت قرار گرفته است.
همزمان با این جبهه، وی در سیاستی درست، بازی در آثار تجاری را نیز ادامه داد تا جایی که در آماری خارقالعاده، تمام آثار کمدی او نهتنها از فروش قابلتوجهی برخوردار شدند بلکه او اکنون با حضور در نقش اصلی دینامیت که در مرز گیشه ۵۰ میلیاردی قرار دارد، یکی از پرفروشترین و پرمخاطبترین آثار چندسال اخیر سینمای ایران را بازی کرده است. البته که در پیدایش شرایط موفقیتآمیز حضور جمشیدی، یک شانس بزرگ نیز با او یار بود و آن اینکه، عمده حضور او در درامهای اجتماعی این مدت محدود، توسط کارگردانان شاخص و مبتکر سینمای ایران به وقوع پیوست و شخصیتپردازی به اندازهای ظریف پرداخت شده بود که شاید جمشیدی برای حضور در آن نقشها، زحمت چندانی به خود نداد.
البته که او در تمام این مدت، زیر سایه سنگین این نقد قرار داشت که وجوه احساسی چندانی به بازی خود راه نداده و در پیادهسازی مبانی تکنیکال نیز از بهرههای تجربی استفاده میکند. این نقد ساختاری سبب شد تا جمشیدی هیچگاه در نگاه بسیاری از کسانی که چنین باوری داشتند، جدی گرفته نشود اما دامنه اقبال مخاطب و حتی جشنواره به او و آثارش، چیز دیگری را نشان میداد.
جمشیدی امسال با دو فیلم علفزار و بیمادر قدم در کارزار جشنواره فجر دیگری گذاشته است. دو فیلمی که احتمالا باز برای او نامزدی در بخش بهترین بازیگر را به همراه خواهد داشت. اتفاقی که اگر به سیمرغ بلورین برای او ختم شود، مسیر فعالیت او را جدیتر و احتمالا دامنه برخی نگاههای منتقدانه به او را تغییر خواهد داد.