تهران- ایرنا- دو فیلم «برف آخر» و «لایه‌های دروغ» روز سوم چهلمین جشنواره فیلم فجر اکران شد، اولی با کمی تناقض همراه بود، اما دومی تا جایی مورد تمسخر قرار گرفت که بعد از مدت‌ها سوت و کف و خنده به سالن اصلی میلاد برگشت.

روز سوم جشنواره با نمایش دو فیلم از فیلمسازان جوان کشور یعنی برف آخر ساخته امیرحسین عسگری و لایه‌های دروغ ساخته رامین سهراب آغاز شد. فیلم برف آخر فیلمی متعلق به سینمای موسوم به هنر و تجربه است که در سال‌های اخیر در بخش دولتی پایه‌گذاری و تا به حال تداوم دارد. فیلمی با مختصات سینمای هنری روشنفکری اروپا که طرفداران فیلم آن را با آثار متاخر نوری بیگله‌جیلان فیلمساز مشهور ترک‌تبار مقایسه کرده‌اند.

حضور امین حیایی در مقام بازیگر باعث کنجکاو برانگیزتر شدن فیلم شده به طوری که حتی برخی از سینمایی‌نویسان از همین حالا حیایی را برای دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر جشنواره فیلم فجر نامزد کردند. بازخوردها به فیلم دوم عسگری بعد از بدون مرز، متفاوت و متناقض بود؛ برخی آن را در حد بهترین فیلم جشنواره امسال (تا به حال) بالا بردند و بعضی نیز از شدت کندی و کسالت‌باری آن نوشتند.

دومین فیلم به نمایش درآمده در روز سوم نیز سرنوشت جالبی در سالن اصلی همایش‌های برج میلاد داشت و بعد از مدت‌ها سوت و کف و خنده به سالن اصلی میلاد برگشت با این تفاوت که این خنده‌ها و خوشحالی‌ها به دلیل محتوای طنز و کمیک فیلم لایه‌های دروغ نبود، بلکه اهالی ‌رسانه در واکنش به اشکالات متعدد ساختاری و کیفی، این روش انتقادی و کنایه‌آمیز را در جریان تماشای فیلم برگزیدند. حجم انتقادات به این فیلم به سالن نمایش آن محدود نشد و در نشست خبری فیلم نیز برخی از سینمای‌نویسان، هیات انتخاب جشنواره را برای انتخاب این فیلم مورد نکوهش قرار دادند.

فیلم برف آخر ساخته امیرحسین عسگری

امیرحسین عسگری در برف آخر نیز همچون فیلم اولش، بدون مرز سراغ جغرافیایی خاص و متفاوت رفته و یک خط کلی و یک عاشقانه آرام را از دل این فضاسازی روایت کند. فضاسازی یکی از اصلی‌ترین و قابل‌توجه‌ترین ویژگی‌های فیلم برف آخر است. لوکیشن بکر و جذاب در موقعیتی سخت و برفی اولین مواجهه تماشاگر با فیلم عسگری است که فیلمساز سعی کرده این فضاسازی‌ها را در خدمت تم اصلی فیلمنامه و شخصیت‌هایش بکار برد و انصافا فیلم در به تصویر کشیدن این فضا، قاب‌بندی‌های بصری و طراحی‌ میزانسن‌های تاثیرگذار جنبه‌های متفاوت و زیبایی‌شناسانه جذابی را ارائه می‌دهد.

مشکل فیلم اما به نوع روایت کند و سخت و اطلاعات قطره چکانی آن برمی‌گردد. این لزوما ایراد و اشکال فیلم شاید نباشد اما مخاطب برف آخر باید بداند که به تماشای فیلمی کند و سرد می‌رود که خیلی الگوهای روایی سینمای کلاسیک  را رعایت نمی‌کند و حتی گاهی عامدانه سعی در شکستن و حتی عادی جلوه‌دادن برخی نقاط عطف رایج در روایت‌پردازی است.

مخاطب برف آخر مخاطب عام نیست و علاوه بر نوع روایت، جهانی که فیلمساز در فیلم قصد خلق آن را دارد، جهانی فلسفی، خاص است. تمهید به کارگیری امین حیایی شاید یکی از مهمترین راهکارهای جذب مخاطب برای این فیلم بوده چرا که حضور بازیگر محبوبی چون امین حیایی توانسته تاب‌آور تماشای فیلم را تاحد زیادی افزایش دهد. حضور حیایی در فیلم نقش آفرینی متفاوتی برای کارنامه او به شمار می‌رود اما همچنان شعله ور حرفه‌ای‌ترین و باکیفیت‌ترین نقش‌آفرینی حیایی در سینمای ایران به نظر می‌رسد.

برف‌آخر علاوه بردغدغه‌های زیست محیطی، نگاه ویژه‌ای به برخی مسائل هستی شناسانه و همچنین نمادپردازی‌های ادبی و هنری دارد. درکل باید فیلم را پیشنهاد خاصی برای سینمادوستان اثارخاص‌ و خارج از سینمای بدنه دانست که انتظارشان از سینما فراتر از سرگرمی و تماشای کلیشه‌پردازی‌های مرسوم است. در عین حال برف آخر یکی از متناقض‌ترین آثار سه روز جشنواره فیلم فجر بوده که بازخوردهای رادیکال در دو سوی مخالف و موافق آن دیده می‌شود.

فیلم لایه‌های دروغ ساخته رامین سهراب

لایه‌های دروغ ساخته رامین سهراب یکی از ضعیف‌ترین فیلم‌های ادوار جشنواره فیلم فجر است که با تبلیغات فراوان در جشنواره چهلم فیلم فجر به نمایش درآمد. تبلیغات از آن جهت که در معرفی فیلم در سایت‌ها و تریبون‌های جشنواره از آن به عنوان تنها اکشن جشنواره امسال یاد می‌شد، حال آنکه تنها اکشن جشنواره امسال به ‌کمدی‌ترین فیلم به نمایش‌درآمده تا روز سوم جشنواره تبدیل شد، کمدی از آن لحاظ که اشکالات ساختاری و فیلمنامه و اجراها به قدری ضعیف بود که خنده حضار را در هنگام تماشای فیلم در آورد.

رامین سهراب یک ایرانی مقیم فنلاند است که به گفته خودش ۱۰ سال برای ساخت پروژه لایه‌های دروغ زمان گذاشته و قصدش از ساخت این فیلم احیای ژانر اکشن در سینمای ایران و خارج شدن بدنه سینما از فیلم‌های مدل اصغرفرهادی بوده است (نقل مضمون از مصاحبه اخیرش در نشست مطبوعاتی فیلم در جشنواره فیلم فجر و گفت‌وگو  با پانا).

فیلم از ابتدا با نماهای ضعیف و کادرهای تلویزیونی که سریال‌های چنددهه قبل صداو سیما را تداعی ‌می‌کند، آغاز می‌شود و هرچه پیش‌می‌رود بر حجم گاف‌ها و نقایص فیلم افزوده می‌شود چنانکه در سالن همایش‌های میلاد، خبرنگاران به جای همراهی با موقعیت‌های روایی فیلم، با خنده و سوت و کف، واکنش خود را به نمایش فیلم ابراز داشتندتا سوال اصلی بسیاری از اهالی رسانه و نویسندگان سینمایی در روز سوم جشنواره این باشد که هیات انتخاب جشنواره دقیقا با چه متر و معیاری این فیلم را برای رقابت سیمرغ در میان ۲۲ فیلم حاضر انتخاب کرده و باردیگر این مطالبه مطرح ‌شود که فیلم‌های جامانده و کنارگذاشته از جشنواره که امکان حضور در جشنواره را پیدانکردند آیا ازنظر کیفیت فنی و هنری قابل مقایسه با لایه‌های دروغ نبودند؟

فیلم قرار است که یک تریلر اکشن و جذاب باشد که رامین سهراب در جایگاه نویسنده و کارگردان، در نقش بازیگر اصلی داستان نیز ظاهر شده است. حضور کاریکاتوری او و اجرای حرکات رزمی وی که یک تنه همه بدمن‌های فیلم را ازجلوی پای خود برمی‌دارد، علاوه برخودنمایی فیلم‌ساز در جایگاه قهرمان فیلم، تداعی‌گر کارتون‌ها و برخی فیلم‌های سینمای شرق آسیای با بازی بروسلی است که یک تنه و بدون هیچ منطق فکری و عقلانی یک جماعت بدکار را قلع و قمع می‌کند. حال آنکه دوران این بزن و بهادرها بازی‌ها سالهاست گذشته و لایه‌های دروغ از این حیث به بی‌منطقی و پادرهوابودن فیلمفارسی‌های قبل از انقلاب طعنه ‌می‌زند.

مشکلات فیلم به این موارد محدود نمی‌شود و لایه‌های دروغ در بخش‌های مختلف فیلمنامه و کارگردانی گرفته تا بازیگری و طراحی‌های بصری و فیلمبرداری از جمله ضعیف‌ترین فیلم‌های تاریخ جشنواره فیلم فجر است. استفاده از جغرافیای قهوه‌خانه برای بومی و ایرانیزه کردن فیلم، انگلیسی‌صحبت کردن نوچه‌های یکی از شخصیت‌های ثروتمند و شخصیت‌پردازی ضعیف و روابط‌عاشقانه کلیشه‌ای، از دیگر وجوه منفی این فیلم است که بیش از آنکه اعتباری برای سینمایی اکشن ایران باشد، به اعتباری کلیت سینمای ایران کمک کرده است.