تهران- ایرنا- فیلم های جاده ای در مسیر سیر و سلوک، در صورت پرداخت درست، جاذبه های بسیاری برای مخاطب دارند. این فیلم ها فارغ از وجوه دراماتیک، متناسب با جغرافیا و اقلیم خاص روایت، دربردارنده شاخصه های نوآری هستند که زمینه بسط فضای داستانی و مهیج شدن‌ آن را فراهم می آورند.

به گزارش خبرنگار سینمایی ایرنا، در جشنواره فجر این دوره، ماهان یک فیلم جاده ای است که کاراکترهایش در مسیر سلوک معنوی، دست به طی طریقی عاشقانه می زنند و راه دل خود را در پیش می گیرند.

یادآوری چنین شاخصه هایی، مخاطب را به یاد هامون می‌اندازد؛ فیلم کالت تاریخ سینمای ایران که طی آن، حمید هامون در پی رستگاری، طی طریقی ناخواسته را در پیش گرفته و در این‌ مسیر، فردیت قهرمان شکل می گیرد.

ماهان البته در طراحی این‌ راه، چندان حرفه ای عمل نکرد و مولفه های مهیج این نگاه را مورد پرداخت قرار نداد. درواقع فیلم تلاش داشت تا خط روایی خود را بدون هیچ بهره مندی از شاخصه های آثار جاده ای، تنها به مسیری برای طی طریق کاراکترهایش محدود کرده و غنیمتی از جاده را متوجه فضای داستانی خود نکند.

زمینه های تهییج سوژه های جاده ای به اندازه ای است که بسیاری از فیلم های ایرانی و خارجی، از این فضا استفاده کرده و توانستند به انگاره های نوآورانه ای در دل درام دست یابند.

از مدمکس و لاک و آیدا و چشم اندازی در مه گرفته تا پاریس، تگزاس، ایزی رایدر، پیرو خله، هیچ هایکر و توت فرنگی وحشی، ازجمله نمونه های معروف آثار بین المللی هستند که دوربین خود را در مسیر سیر و سلوک جاده ای بردند.

در سینمای ایران هم فیلم های بسیاری با این زمینه، به داستان ورود کرده و گوشه هایی از یک طی طریق را به تصویر کشیده اند.

قسم یکی‌ از این فیلم ها است که طی آن محسن‌ تنابنده تلاش کرده تا با همراهی گروهی از خویشاوندان و آشنایان، مسافرتی جاده ای را در راه رسیدن به رستگاری و کشف حقیقت روایت کند. داستانی که فارغ از پیچش های دراماتیک، از استراتژی محیط نیز بهره برد و توانست انطباق های دلنشینی را در اثر مجاورت انسان با محیط برای مخاطب روایت کند. رویکردی که با سکانس منحرف شدن اتوبوس از جاده و آن پرش چشمگیر، به لایه های زیرینی از کشف حقیقت رسید که برای مخاطب دلنشین بود.

خروج ابراهیم حاتمی کیا نیز متاثر از فضای جاده ای است. گروهی کشاورز برای احقاق حقوق حقه خود، به جاده می زنند تا در مسیر رسیدن به رستگاری، طغیان خود را تعریف کنند. البته که حاتمی کیا از مفهوم جاده، در نگاه طولی آن استفاده کرد و بهره مندی دراماتیک چندانی از آن به عمل‌نیاورد.

دیگر فیلمی که طی این سال ها از جاده به عنوان بستری برای مسیر سیر و سلوک بهره برد، قصر شیرین رضا میرکریمی بود. فیلمی که در یک پرداخت اصولی، گوشه هایی از بیم و امیدها را در یک سفر جاده ای تعریف کرده و به روایت یکدست و نوینی از این دست فیلم ها می رسد.

این بهره برداری ها در شرایطی رقم می خورند که جاده، در مفهومی‌ مستقل از جریان داستانی، خود به عنوان ملجاء رقم خوردن اتفاقات گوناگون، به زیست بومی تبدیل می شوند که فضاسازی می کنند و غلظت رخدادها را باتوجه به وجوه جغرافیایی خود، بیشتر و خاطره انگیز می‌نمایند.