تهران-ایرنا- شاید یکی از مصداق‌های بارز بیت مشهور حضرت «حافظ» که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل‌ها را بتوان در کلیت فیلم ملاقات خصوصی مشاهده و تبیین کرد.

ملاقات خصوصی اولین ساخته امید شمس، قصه عشق نامتعارف پروانه و فرهاد است. عشقی که از درون زندان و از طریق فضای مجازی شکل می گیرد و به جایی می رسد که هر یک خود را متعهد به کاستن مشکلات طرف دیگر می بیند. عشقی که از ابتدا بهانه ای است برای رسیدن فرهاد به هدفی که داشته اما در ادامه مسیر شرایط به گونه ای رقم می خورد که هر ۲ را درگیر و اسیر یکدیگر می کند.

شاید یکی از مصداق های بارز بیت مشهور حضرت حافظ که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها را بتوان در کلیت فیلم ملاقات خصوصی مشاهده و تبیین کرد. انتخاب نام فیلم هم انتخاب هوشمندانه ای است. ملاقات خصوصی و اتاق ملاقات خصوصی که آدم های در بند و همسران شان یک شب تا صبح را در آنجا سپری می کنند شاید استراتژیک ترین و خاطره انگیز ترین مکانی باشد که در فضای زندان وجود دارد.

فضایی که در قصه ها و فیلم هایی از این جنس خیلی کم به آن اشاره شده و یا اصلا مورد توجه قرار نگرفته است. قصه فراز و فرودهای زیاد دارد و سرشار از غافلگیری است و این مسأله یکی از نکات برجسته فیلمنامه به شمار می رود. از همان ابتدای داستان، نویسندگان در پی شگفت زده کردن مخاطب هستند و این روند تا انتهای داستان ادامه می یابد، به گونه ای که اصل غافلگیری تبدیل به برگ برنده اثر شده و تماشاچی خیلی حرفه ای نیز که عادت به پیش بینی و پیشگویی ادامه ماجراها دارد در بسیاری از مواقع رودست می خورد.


کارگردانی اثر هم قابل توجه است. با اینکه اکثر لوکیشن ها در فضاهای بسته است و داستان بیشتر در مکان های بسته شکل می گیرد اما این محدودیت باعث نشده تا نماهایی کلیشه ای از زندان و منزل و جاهای دیگر ببینیم و همین نوآوری هم بخشی دیگر از ویژگی های مثبت فیلم است.

به ویژه اینکه ارتباط موبایلی و تصویری که در قصه بسیار برجسته شده است و بسیاری از لحظات رابطه فرهاد و پروانه از طریق موبایل رقم می خورد بر این ویژگی مثبت اضافه کرده است.

بازی بازیگران هم بر غنای فیلم افزوده و پریناز ایزدیار، نادر فلاح و هوتن شکیبا در ایفای نقش های خود بسیار موفق ظاهر شده اند، به ویژه اینکه تصور می کنم هوتن شکیبا بعد از ایفای نقش در شبی که ماه کامل شد یک نقش ماندگار دیگر را هم با بازی در فیلم ملاقات خصوصی به کارنامه بازیگری خود افزوده است.

همه این ها را گفتم؛ حیف است که از سکانس پایانی فیلم یاد نکنم. جایی که پروانه بر اساس جبر زمانه و البته اشتباهات خودشان مجبور می شود خانه امید و آرزوهای خود را نه در خانه مشترک شان بلکه زیر سقف اتاق ملاقات خصوصی جستجو کنند و به زندگی رنگ و لعاب دیگری بدهند. رنگ و لعابی که باز هم از جنس عشق  است و امید.