به گزارش خبرنگار سینمایی ایرنا، تاکنون حدود ۷۰ فیلم ایرانی، لوکیشن خارجی داشتهاند اما بسیار جالب است که بدانیم بیشترین لوکیشن خارجی فیلمهای ایرانی، معلق به آلمان است. اینکه چرا کارگردانان و تهیهکنندگان سینمای ما تلاش دارند تا برای ضبط سکانس یا سکانسهایی از فیلمشان، مشقت دریافت ویزای شنگن را به جان خریده و تعدادی از اعضای گروه را برای فیلمبرداری به آلمان بفرستند، از آن دست سوالاتی است که هنوز پاسخ مشخص و روشنی برای آن یافت نشده است.
حال آنکه در بسیاری از مواقع، گروه تولید به دلیل صرفهجویی مالی، پروژه را به یکی از کشورهای همسایه برده و طوری فضاسازی میکنند که مخاطب واقعا احساس میکند که فیلم در یک کشور اروپایی یا آمریکایی جلوی دوربین رفته است.
در ادامه نگاهی خواهیم انداخت به ۱۰ فیلمی که بخشهایی از آنها در کشور آلمان جلوی دوربین رفته است.
بیا با من
فیلم مهدی ودادی که در سال ۷۱ جلوی دوربین رفت، یکی از نخستین فیلم های ایرانی است که لوکیشن آلمان را برای فیلمبرداری انتخاب کرده است. قسمتهای زیادی از فیلم در داخل یک کشتی رقم میخورد اما صحنههای زمینی فیلم و سکانسهایی که مربوط به تحویل فرد مشکوک به پلیس آلمان است، تماما در شهر هامبورگ آلمان جلوی دوربین رفته است.
از کرخه تا راین
ابراهیم حاتمی کیا در سال ۷۱، بخشهای نسبتا زیادی از پنجمین ساخته خود را در آلمان جلوی دوربین برد. در این فیلم، سعید (علی دهکردی) به واسطه درمان، به آلمان منتقل میشود. در این فیلم، زمینهسازی مناسبی از سفر به آلمان شده است. هم اینکه الزام دراماتیک اینطور نشان میداد که آلمان به واسطه برخورداری از پزشکان حاذق، یکی از کشورهای صاحبنام در حوزه پزشکی بوده که مناسب با تم درمانی فیلم است. از طرف دیگر، یک کنایه دوپهلو به کشوری است که جنگافزارهای شیمیایی را به دولت صدام فروخت؛ همان محصولاتی که سبب نابینایی سعید شده است.
تجارت
مسعود کیمیایی، هجدهمین ساخته خود را در سال ۷۳ جلوی دوربین برد. در این فیلم مرد روزنامهنگار (فرامرز قریبیان) برای دیدار فرزندش، سیاوش (آرش یغمایی) به آلمان میآید. هر چند که لوکیشن آلمان، التزام دراماتیک نداشته و میتوانسته در هر کشور دیگری اتفاق دهد، اما کارگردان توانست به واسطه آسیبهایی که برای این پدر و پسر در مملکت غریب به وقوع پبوسته، به درستی دست به طراحی فضاسازیهای داستانی بزند.
برلین منفی ۷
بخشهایی از نخستین ساخته رامتین لوافی در آلمان جلوی دوربین رفته است. فیلم، داستان مشکلات خانوادههای عراقی پس از حمله آمریکا به این کشور است. فیلمی ضدجنگ که به تعارض خانوادهای میپردازد که برای حفظ امنیت خود به آلمان میروند اما با مشکلات دیگری مواجه میشوند که زندگی در این کشور اروپایی را برای آنها دشوار میکند.
زادبوم
ساخته پرحاشیه ابوالحسن داوودی، داستان یک خانواده پراکنده است؛ خانوادهای که دو عضو آنها در آلمان سکونت دارند : یکی، پسر خانواده (بهرام رادان) است که در آلمان مشغول تحصیل است و دیگری، پدر بیژن (عزتالله انتظامی) است که به عنوان یک سرهنگ بازنشسته نیروی دریایی، بهتنهایی در یک کشتی در آلمان روزگار میگذراند. هر چند که بخشهای کوتاهی از فیلم در آلمان جلوی دوربین رفته و بخش عمده داستان، در ایران فیلمبرداری شده است.
پارادایس
فیلم علی عطشانی داستان ۳ روحانی است که برای شرکت در کنفرانسی، به آلمان میروند. فیلم که تلاش میکند تا از محل تناقضهای فرهنگی دو کشور، دست به طراحیهای داستانی بزند، الزام چندانی برای حضور در آلمان نداشته و داستان آن میتوانست در هر کشور خارجی دیگری نیز به وقوع بپیوندد.
سامورایی در برلین
فیلم، داستان سه خلافکار است که برای یکی از پروژههای تبهکارانه خود که مربوط به سند یک قطعه زمین است، به برلین آلمان رفته و دایره خلافکاریها و بزهکاریهای خود را در این شهر وسعت میبخشند. فیلم از محل تناقض فرهنگها، به خوبی و در جهت جریان کمیک بهره برده و موجبات سرگرمی مخاطب را فراهم آورده است.
روز صفر
اکشن بسیار خوب سعید ملکان چند سکانس حرفهای خود را در آلمان جلوی دوربین برده است. در این سکانسها، «امیر جدیدی» در نقش یک مامور امنیتی زبده، به کمین قربانی خود در آلمان نشسته و با ادواتی هوشمند، به تجسس وی میپردازد. فیلم به فراخور حضور در آلمان، از فناوریهای خوبی برای نشان دادن این اقدامات امنیتی بهره برده است.
۲۸۸۸
فیلم سیاه و سفید کیوان علیمحمدی که ادای دینی به نیروی هوایی کشور است، در سکانسهایی کوتاه، در آلمان فیلمبرداری شده است. فیلم پرکاراکتری که به روزهای جنگ ایران و عراق اشاره داشته و روایت متفاوتی از آدمهای جنگ ارائه میدهد.
بدون قرار قبلی
سکانسهای ابتدایی جدیدترین ساخته بهروز شعیبی در آلمان میگذرد. دختر خانواده، سالها در برلین سکونت داشته و حالا به دلیل مهمی، قصد بازگشت به ایران را دارد. عدمالزام حضور در آلمان سبب شده تا این سوال در ذهن جرقه بخورد که گروه بر چه اساس، با ضبط این سکانسها در یک کشور اروپائی، هزینه بیشتری را به پروژه تحمیل کرده و چطور این سکانسها را در یک کشور همسایه ضبط نکرده است؟!