تهران- ایرنا- دو فیلم «بی‌رویا» و «بدون قرار قبلی» ساخته آرین وزیردفتری و بهروز شعیبی در هشتمین روز جشنواره، موافقان و مخالفان سرسختی داشت که بار دیگر بحث تکثر و تنوع آرا درباره فیلم‌های جشنواره فیلم فجر را داغ کرد.

به گزارش روز سه‌شنبه خبرنگار فرهنگی ایرنا، هشتمین روز جشنواره چهلم فیلم فجر با نمایش فیلم اول آرین وزیردفتری و ششمین ساخته بهروز شعیبی همراه شد. بازخوردها به دو فیلم متفاوت بود و هر دو فیلم موافقان و مخالفان سرسختی میان اهالی‌ رسانه پیدا کردند که به نوع مواجهه و برخورد آنها با یک اثری هنری مربوط می ‌شود.

بی‌رویا قرار است یک سایکودرامی ایرانی باشد که آثار برجسته‌ای از پولانسکی، برگمان و اسکورسیزی را تداعی کند و بدون‌ قرار قبلی یک درام آرام اجتماعی است که فضای فرهنگی و اجتماعی ایران را ترسیم می‌کند در این میان برخی مخاطبین با نگاه و رویکرد دو فیلمساز ارتباط برقرار کردند و برخی نیز تلاش گروه سازنده را برای ترسیم موقعیت و درام داستانی تلف‌شده و هدر رفته عنوان کردند.

فیلم بی‌رویا ساخته آرین وزیردفتری

بی‌رویا نخستین ساخته آرین‌ وزیردفتری است که پیش از این چند فیلم کوتاه درخشان آن، نام وی را به عنوان فیلمسازی جوان و خلاق مطرح کرده بود. وزیردفتری در بی‌رویا به مدد حمایت هومن سیدی، بارقه‌هایی از خلاقیت و نبوغ فیلمسازی را ارائه کرده اما ماحصل این تلاش و تجربه، اثری به بارننشسته و ناقص است که با وجود اینکه مشخص است که ایده و اجرای کار در لحظاتی فراتر از سینمای ایران مصور شده، اما کلیت کار فیلمی یکدست، منسجم و باورپذیر از آب درنیامده است.

ماجرای کپشن آخر فیلم یکی از مهمترین موضوعات محل بحث در فیلم بی‌رویا است، چرا که بخش مهمی از فیلم با به نمایش درآمدن این کپشن مشخص و معنا پیدا کرده و واضح است که در صورت حذف این کپشن، درک درست فیلم برای طیف مختلف مخاطبان درست و دقیق به نظر نمی‌رسد.

تاویل و تفسیر دیگر پخش کپشن انتهایی این است که فیلمساز نتوانسته در طول بیش از ۹۰ دقیقه، کلیات تمهیدات روایی و تصویری فیلم برای القای محتوا و درام قصه مفید و کافی نبوده و فیلمساز ناگزیر شده که برای تفهیم کامل و صحیح فیلم‌اش یک توضیح اضافی (قانع ‌کننده) به مخاطبش بدهد که این حجم از کنش‌های نامرتبط شخصیت زن اول فیلم با چه انگیزه و هدفی صورت گرفته است.

سایکودرام و داستان‌های پیچیده روانی از جمله گونه‌های جذاب در سینمای جهان است که نمونه متاخر آن فیلم جزیره شاتر ساخته مارتین‌ اسکورسیزی است که از قضا شماری از طرفداران فیلم شباهت‌هایی را میان بی‌رویا و جزیره‌شاتر قائل شدند، حال آنکه درآوردن چنین پروژه سنگینی و پرداختن به چنین قصه پیچیده‌ای در گام نخست فیلمسازی ریسک بزرگی است که وزیردفتری با اینکه موفق به انجام کامل آن نشده اما توانسته بخش‌هایی از ایده درخشان خود را اجرایی و به تصویر درآورد.

در کل، بی‌رویا فیلمی ناقص و ناپخته است که نمی‌توان آن را جزو فیلم‌های ضعیف طبقه‌بندی کرد اما به هیچ وجه هم نمی‌تواند ساختار یک درام روانشناسانه کامل و بی‌نقض را ارائه دهد،از این رو با وجود نبوغی که در فیلمسازی وزیردفتری و سیدی سراغ داریم، پروژه‌ بی‌رویا اثری به بارننشسته  و الکن در اجرا و داستانگویی به نظر می‌رسد.

فیلم بدون قرارقبلی ساخته بهروز شعیبی

فیلمِ سفارشی و فیلمساز حکومتی از شاخص‌ترین برچسب‌هایی است که از سوی مخالفان، به فیلم بدون قرار قبلی و بهروز شعیبی زده شد. نکته قابل توجه درباره این رویکرد اینست که اولا در همه دنیا سفارش‌دهنده و اتاق‌ فکرهایی برای طراحی محتوا و حتی ساختار فیلم‌ها وجود دارد و برچسب سفارشی را دیگر به عنوان یک انگ یا وصله ناجور نمی‌توان به فیلم‌ها الصاق کرد. ثانیا اینکه صرف سفارش گرفتن یک پروژه نمی‌تواند شاخصه خوبی برای سنجش یک اثر هنری باشد و این کیفیت فیلم است که گویای سفارشی‌شدن و پروپاگاندا بودن فیلم است.

بدون قرار قبلی به اندازه و بدون زیاده‌گویی در مسیری درست قصه می‌گوید و شخصیت اصلی نیز تدریجی و براساس یک فرآیند منطقی و باورپذیر تحول می‌یابد. در این مسیر برخی آدام و رسوب آئینی و ملی نیز تبلیغ می‌شود اما نکته مهم اینست که این تبلیغات محتوایی فیلم در قالب درام حل شده و از ساختار فیلم بیرون نمی‌زند.

برای نمونه حضور در مرقد امام رضا(ع)، جنبه شعاری و کلیشه‌ای پیدا نکرده و فیلمساز تنها از ظرفیت‌های معنوی و عرفانی این جغرافیا برای پیشبرد قصه و تحول تدریجی شخصیت‌اش استفاده می‌کند. این اتفاق در فیلم‌های فرنگی می‌توانست در مکانی همچون کلیسا اتفاق بیفتد و در فیلم شعیبی با توجه به اعتقادات مذهبی و آشنایی مخاطبین با حرم و جغرافیای مرقد امام‌رضا(ع)، برخی رویدادها در آن مکان رخ می‌دهد.

بحث کودک اوتیسمی که بهانه دیگر مخالفان فیلم برای سفارشی بودن فیلم است نیز تا حد زیادی قابل توضیح و توجیه است: کاراکتر کودک اوتیسمی در قالب درام فیلم بدون قرار قبلی حل شده و شخصیت‌پردازی این کودک در داستان فیلم به خوبی تعریف و تبیین می‌شود و برخلاف فیلم‌های مشابه که تنها برای حمایت از کودکان سرطانی یا خاص، مقاطع کوتاهی از فیلم ( بدون هیچ خط و ربطی به کلیت قصه) به آنها اختصاص می‌یابد، در بدون قرار قبلی شاهد شخصیت‌پردازی یک کودک اوتیسمی در دل درام هستیم.

لحظه دویدن کودک در محوطه حرم، گویی برای برخی از مخاطبان تداعی‌گر شفایافتن به جهت حضور در حرم امام رضا(ع) است و از این جهت فیلم را مورد نقد و نکوهش قرار دادند، این در حالیست که در چندسکانس قبل‌تر شخصیت نقش الهام‌کردا جمله مهمی به پگاه‌ آهنگرانی می‌گوید که وقتی مادر و پدر حالشان خوب باشد، حال بچه‌ها نیز خوب است؛ این سکانس دویدن کودک در حرم دقیقا به حال خوب مادر مربوط می‌شود و فرضیه شفایافتن وی، فرضیه درستی به نظر نمی‌رسد.

در فیلم بدون قرار قبلی، ایران و ایرانی‌بودن هویت‌مند تصویر شده‌اند و فیلمساز توانسته در دل درامی دقیق و پرکشش، مناسبات مختلف فرهنگی، مذهبی و فردی و اجتماعی طیف‌های مختلف مردم ایران را به نمایش درآورد و نکته مهم در این پرداخت نیز رعایت اندازه و عدم اجرایی اغراق‌آمیز و کلیشه‌ای از موقعیت‌ها و افراد است.

وجه تمایز بدون قرار قبلی با آثار مشابه این چنینی با درونمایه‌های ایرانی و مذهبی، در رعایت اندازه و پرهیز از کلیشه و اغراق سازندگان است چراکه به نظر می‌رسد قصه و شخصیت‌ها و باورپذیری آنها اولویت نخست سازندگان در طراحی و تولید فیلم بوده است.

در مقابل، صفاتی چون کلیشه‌ای، سفارشی، قابل‌ پیش‌بینی و غیرسمپاتیک که به فیلم بدون قرار قبلی از سوی منتقدان نسبت داده می‌شود، فیلم در درجه اول قصه‌گو است و در درجه دوم به دنبال ترسیم یک شخصیت ‌باورپذیر است که در طول یک سفر اودیسه‌وار دچار تحول و دگرگونی می‌شود و فیلمساز تلاش خود را کرده که بدون هیچ ادعا، زیاده‌گویی و خودنمای و اغراق فیلم‌های ایدئولوژیک داستان اصلی و پیرنگ‌های مرتبط آن را به تصویر درآورد.