به گزارش خبرنگار ایرنا، بهروز شعیبی که در سی و یکمین جشنواره فیلم فجر به خاطر کارگردانی فیلم دهلیز برنده سیمرغ بلورین شد امسال با فیلم بدون قرار قبلی در مسابقه سودای سیمرغ حضور پیدا کرده است.
فیلم داستان دختری ایرانی ساکن آلمان است که بعد از سی سال می فهمد که پدرش فوت کرده و برای او میراثی را به جا گذاشته است.
فیلم سعی دارد روایت سفر قهرمانانه و تحول شخصیتی باشد که انگار هیچ دلبستگی خاصی نسبت به وطن و زندگی گذشته اش ندارد. پگاه آهنگرانی در این فیلم در نقش یاسمن که یک پزشک جوان ایرانی ساکن آلمان است بازی کرده است. همچنین صابر ابر که در فیلم بی رویا نیز یکی از نقش های اصلی بود در این فیلم به عنوان وکیل خانوادگی حضور پیدا کرده است. مصطفی زمانی دیگر بازیگر مطرحی است که در بدون قرار قبلی بازی کرده است. اما نکته جالب توجه اینکه بهروز شعیبی نیز به رسم بسیاری از بازیگران-کارگردانان در این فیلم خودش نیز در نقش یکی از خادمان امام رضا(ع) مقابل دوربین قرار گرفته است.
بدون قرار قبلی در برقراری ارتباط با مخاطب شکست کامل است
شبنم محمودی شرق، عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی ایران، نوشت: شعیبی در کارگردانی عالی است. بازی بازیگران آنقدر حسی و خوب است که نمیدانی به کدام توجه کنی. پگاه آهنگرانی در نقش یاسی درخشیده، آن چهرهای که در اوایل فیلم هیچ حسی در آن پیدا نیست تا آن سکانس بینظیر درد و دل با دخترخالهاش نرگس که تمامی بغضهای چندسالهاش را فرو میریزد عالی است. الهام کردا با آن لهجه شیرین مشهدی و چشمهای کمی درشتشده و حرکات اغراق آمیز بدن هم خوب است. بازیگر نقش الکس تصویر کاملی از یک بچه اوتیسمی به نمایش میگذارد و صابر ابر در آن نقش کوتاه درخشیده. شاید فقط در این میان مصطفی زمانی است که بازی متوسطی از خود ارائه میدهد.
نماها همه حساب شدهاند و موسیقی فیلم عالی است. از آن ترانه محلی تیتراژ ابتدایی فیلم گرفته تا موسیقی اصیل شمال شرق ایران که کاملا به خورد فیلم رفته و قطعا روی بیننده تاثیر مضاعف خواهد گذاشت. طراحی صحنه و لباس هم حساب شدهاست و بخصوص طراحی مکانهایی که یاسمن در ایران و در زادگاه خود به آن پا میگذارد دقیق حس مورد نظر کارگردان را القا میکند. اما فیلمنامه کار چندان دقیق و حساب شده نیست.
بازهم برای بیننده قابل درک نیست چرا که هیچ حادثهای یا اتفاقی که بیننده را برای رفتن اقناع کند در فیلمنامه اتفاق نیفتاده است. به همه اینها اضافه کنید که قرار است بیننده آن نیرویی که یاسمن را هل میدهد تا معجزه نهایی فیلم رخ دهد را هم در فیلم حس نمیکند. قرار است بیننده بفهمد اگر یاسمن ایران بود و در ایران بزرگ میشد میتوانست مثل نرگس تحصیلات عالیه داشته باشد و رانندگی بداند و یک شوهر مهربان خوب گیرش بیاید؟
البته که تاکید میشود پیرنگ داستان جالب است و با وجود تکراری بودن برای بیننده میتواند جذاب باشد اما باید پذیرفت که بدون قرار قبلی اگر یک تله فیلم شصت هفتاد دقیقهای بود شاید موفقتر ظاهر میشد نه یک فیلم طولانی که حوصله بیننده از اواسط فیلم حسابی سر میرود و فقط منتظر است ببیند پایان فیلم چه میشود. در حوزه فیلمهای معنوی و مذهبی بدون قرار قبلی قابل تامل است اما در مقام فیلمی که بتواند با تماشاگر عام ارتباط برقرار کند و او را در همه لحظات همراه خود سازد یک شکست کامل است.
بدون قرار قبلی، متفاوتترین اثر سینمایی بهروز شعیبی است
علی کریمی، منتقد سینمایی نوشت: یاسمن به دنبال گمشده خود میرود، اما با گمشدهای پنهان در وجودش آشنا میشود که سالها به دنبالش میگشته است. او در ادامه نیازش به این گمشده را بیشتر درک میکند و در نهایت ناخواسته وارد مسیری عارفانه میشود. یاسمین برای پیدا شدن گمشدهاش سالها مسیری غلط را انتخاب کرده است اما حالا فطرت پاک او و فرزندش، مسیر درست را پیدا میکند.
مفاهیم کلیشهای مانند، کشف حقیقت در فیلم شعیبی رنگی تازه بهخود میگیرد. نگرانیهای سطحی مادرِ قصه، با برطرف شدن مشکل اصلی زندگیش، حل میشود و فرزند او نیز راه خوب زندگی کردن را پیدا میکند. بازی درخشان و البته متفاوت پگاه آهنگرانی در کنار کارگردانی خوبِ بهروز شعیبی، اثری متفاوت را در دوره چهلم جشنواره فیلم فجر به نمایش گذاشته است. اثری که مخاطبان خودش را دارد.
ریتم آرام فیلم در کنار نماهای زیبای آن، معنای قصه را به نوعی تصویرگری میکند. تصاویر عموما باز و فوق العاده فیلم از مناطق مختلف شرق ایران به ویژه خراسان در بدون قرار قبلی، به نمایش گذاشته شده است. گویی فیلمساز اجازه داده است مخاطب به موقعیت جغرافیایی فیلم بیاید و از نزدیک اتمسفری که یاسمین در آن نفس میکشیده را درک کند.
بدون قرار قبلی شاید به نوعی متفاوتترین اثر سینمایی بهروز شعیبی است، اما امضای این کارگردان در تکتک پلانهای آن دیده میشود.
بدون قرار قبلی؛ یک فیلم بی ادعا ساخته
سام بهشتی، منتقد سینما، در یادداشتی به تحلیل این فیلم پرداخت: تبدون قرار قبلی یک فیلم با رویکرد اجتماعی که دغدغه معنوی دارد و در این مسیر سر بلند است و این دغدغه در جهان فیلمساز به یک مساله مهم تبدیل شده است. سه ضلع دارد، ضلع نخست جهان حاکم بر قصه است که قصه اش را در یک چارچوب مشخص با شخصیت پردازی منسجم به دور از بیراهه رفتن و دور باطل روایت میکند و این امر در این فیلمنامه سخت؛ یک اتفاق بزرگ به لحاظ سینمایی بودن و شکل گیری درام محسوب می شود، ضلع دوم این ماجرا جایی شکل میگیرد که با یک کارگردانی مواجه هستیم که به پختگی و تکامل رسیده است و مسیر دشواری را برای رسیدن به این سلوک معنوی طی کرده است.
بدون قرار قبلی یک فیلم بی ادعا ساخته و این شاعرانگی در لحن روایت و پختگی اش این فیلم را به لحاظ وجود کارگردانش متمایز می سازد. از جغرافیا به عنوان یک شخصیت بهره می گیرد و نگاه معنوی اش را در قالب جغرافیا به دور از شعار زدگی و خطر کلیشه شدن در این قالب می ریزد.
اما ضلع قوی و مقتدر آن انتخاب و از همه مهمتر اعتماد کارگردان به شخصیت اول زن قصه است. پگاه آهنگرانی در بدون قرار قبلی بدون شک حضور مغتنم و شور انگیزی دارد، جدی ترین و سخت ترین بازی عُمرش را در مقام بازیگر ارائه کرده است و این قابل باور بودنش و نحوه جان بخشیدن به شخصیت است که این فیلم را تماشایی می کند.
پگاه آهنگرانی یکی از جدیترین نقشهای اصلی زن امسال فجر است، در مقابل او مصطفی زمانی هم حضور به اندازه ای دارد که بیرون نمی زند و از عهده نقش بر آمده است. یکی دیگر از رویکردهای انسانی که در این فیلم به آن پرداخته شده، مساله بیماری اوتیسم است، کودک قصه درگیر این بیماری سخت است و شعیبی با یک پرداخت ماهرانه به این مساله در روایت قصه مهم اش می پردازد.
بدون قرار قبلی و اتمسفر حاکم بر جهان روایتش قابل تقدیر است.
بدون قرار قبلی به سراغ گرهافکنی و گرهگشایی نمیرود
احسان رحیم زاده، خبرنگار سینمایی درباره فیلم بدون قرار قبلی، نوشته است: برای علاقهمندان به سینمای قصهگو پیشنهاد خوبی نیست. فیلمنامه در طول دو ساعت صرفا دو موقعیت متفاوت را توصیف میکند و سراغ گرهافکنی و گرهگشایی نمیرود.
فیلمساز با تاکید بر موقعیت الکس تفاوتهای دو فرهنگ غربی و شرقی را بازنمایی میکند. دویدن بچهها در خانههای حیاطدار، آببازی و آتشبازی آنها و اناری که لباس الکس را سرخرنگ میکند؛ همه تکههایی از فرهنگ شرقی هستند. یاسی و الکس که سایه پدر را بر سرشان حس نکردهاند در شهر مشهد گرمای حضور همه اعضای خانواده در کنار یکدیگر را لمس میکنند. خانوادهای که اعضایش آدمهای بیشیله و پیلهای هستند و زندگی را مثل آن طرف آبیها سخت نمیگیرند.
بهروز شعیبی در ارائه تصویری زیبا و چشمنواز از مشهد و شرق کشور موفق است. او گوشهای فرهنگ شرق و خراسان را به تصویر میکشد و نشان میدهد مشهدیها بر خلاف آنچه تصور میشود جزو علاقهمندان به ساز و آواز و موسیقی هستند. تاکید بر روی دیگر عناصر فرهنگی خراسان مثل آسباد (آسیاب بادی) مناسب و به جاست. چون قرار است یاسی در طی مسیر به درک جدیدی از هویت خودش و سرزمینش برسد. آسبادها جزو میراث تاریخی کشور هستند که مهارت و دانش ایرانیان قدیمی را به اثبات میرسانند.
حضور معنوی حرم امام رضا(ع) در فیلم کاملا به اندازه است. کیفیت و کمیت زیارت یاسی نیز کاملا با شخصیتش همخوانی دارد و لحنی شعاری پیدا نمیکند. یاسی از پیرمرد بیمار (با بازی رضا صابری) درباره دلایل حضورش در آن خانه میگوید و پیرمرد سکوت میکند. در ادامه نمایی از گنبد طلایی حرم را میبینیم که با زبان بیزبانی دارد پاسخ یاسی را میدهد. آن پیرمرد بیمار در نقطه مقابل یاسی مهاجر قرار میگیرد. فردی که حاضر نمیشود تسلیم مدرنیته شود و هر جور شده میخواهد آب و خاکش را حفظ کند.
فیلم در کنار تمامی نقاط قوتش رنج بیپایان مادران فرزندان اوتیسمی را هم روایت میکند. یاسی به عنوان نماینده این مادران صبور اعصابی پولادین دارد و در برابر همه اذیتهای فرزند خم به ابرو نمیآورد.
مشکل اصلی فیلمنامه بدون قرار قبلی پیش بینی پذیری آن است
حمیدرضا کاظمی پور، عضو انجمن منتقدین و نویسندگان سینمای ایران، نوشت: بدون قرار قبلی قصه جدیدی در سینمای ایران نیست، نه قصه اش، نه جنس روایت اش و نه نوع زاویه نگاهش، اما فیلمی است که می تواند احساس مخاطب خود را تحریک کرده و ارتباطی عاطفی در آن ایجاد کند. فیلم پر است از خرده روایت هایی همچون پسربچه کاراکتر اصلی فیلم که از بیماری اتیسم رنج می برد و ماجراهایی را با خود به همراه دارد، قصه قبری میراثی در حرم مطهر امام رضا تا ارتباط میان یاسمین با مهندس شایقی با بازی مصطفی زمانی که همگی قرار است در خدمت روایت اصلی داستان فیلم با مضمون «بازگشت» باشند.
مشکل اصلی فیلمنامه در بدون قرار قبلی پیش بینی مخاطب از پایان و حوادث فیلم است، پسربچه اتیسم رو به بهبود می رود، یاسمین دچار تحول می شود و روایت عاشقانه میان یاسمین و مهندس شایقی نیز جان می گیرد، اینها همگی برای مخاطب قابل پیش بینی است که اگرچه در تولید فیلمساز تمام تلاشش را به کار بسته تا شعار زده از کار در نیاید اما ضعفی است بر پیکره فیلمنامه که نمی توان از آن چشم پوشید.
بدون قرار قبلی در کنار تمامی نقدها فیلمی است با عطر و طعم ایرانی و شعیبی در نشان دادن بخش زیبایی از فرهنگ و جغرافیای ایران به شدت موفق است. مفهوم خانه در سکانس های مربوط به مشهد و خانه دخترخاله یاسمین با بازی تاثیرگذار و باور پذیر الهام کردا به دقت و با وسواس خوب به بار نشسته است، المانها و سمبلهای زندگی ایرانی از حیاط و باغچه گرفته تا انار و دوتار و معماری، همگی در ایجاد فضای بومی و فرهنگی یک خانواده ایرانی، شدیدا محسوس است.
پگاه آهنگرانی در یکی از بهترین تجربه های بازیگری خود ظاهر شده است و هم بی قراری اش و هم نگاه مادرانه اش به درستی شکل گرفته است و یکی از نقاط قوت فیلم محسوب می شود. شعیبی نیز در کارگردانی نشان داده است اگرچه با فیلمنامه ای مستحکم و مضمونی بدیع روبرو نیست اما می تواند توانایی هایش را در ساخت اثری خوش ساخت به کار بندد و برخی ضعف های کار را بپوشاند.
در مجموع باید گفت بدون قرار قبلی بنیان اش بر پایه احساس ایرانی بنا شده است و در رسیدن به این هدف نیز فیلم موفقی از آب در آمده است.