به گزارش خبرنگار سینمایی ایرنا، این شرایط درحالی در آثار جشنواره این دوره ملموس است که شدت غریب بودن فیلم ها با گیشه، طی فرآیندی تدریجی، در یک دهه گذشته رقم خورده است. فضای فیلمسازی امروز ایران علی الخصوص در میان کارگردانان جوان و فیلم اولی ها به سمتی رفته که آنها ترجیح می دهند به سمت آثار هنری و درام های اجتماعی با موضوعات خاص و بعضا سوررئالی بروند که مخاطب چندانی در گیشه ندارند و عملا نمی توانند حتی نیمی از هزینه های تولید خود را تامین کنند.
نمونه های آثاری از این دست در اکران چند سال اخیر سینمای ایران و در دوره ای که هنوز کرونا، مهمان ناخوانده ما نشده بود، بسیار است. متاسفانه بخش عمده ای از فیلمسازان کشورمان به سینما به چشم «هنر صنعت» نگاه نمی کنند و همین رویکرد سبب می شود تا آنها دائما در تلاش باشند تا از خود، چهره موجهی در حوزه آسیب شناسی اجتماعی ترسیم کنند تا بتوانند خیلی زود در سینما به کرسی برسند.
این نگاه که در ژانر دشواری تعریف می شود، در بسیاری از مواقع، حتی با انگاره های کارگردان نیز منطبق نبوده تا خروجی فیلمی که از ابتدا بنایش را بر وجوه هنری گذاشته بود، حتی در این زمینه نیز به توفیق چندانی نایل نیاید. بر حسب تجربه می توان نمونه های بسیاری از کارگردانانی با این شرایط را برشمرد که آثارشان، نه در گیشه با توفیق همراه بوده و نه توانسته آن شاخصه های مدنظر کارگردان را به درستی منعکس کند. این سقوط آزاد به انزوای کارگردان و وقفه مدید فعالیت های او در سینما منجر شده که پروسه تولید آثار بعدی آنها را دشوارتر می کند.
شیوع این باور اشتباه که آثار هنری، با شاخصه های صنعتی دارای منافات هستند، مسیر فعالیت بسیاری از کارگردانان را با اشکال مواجه کرده است. در کشورمان چون گیشه، عموما با آثار کمدی و فیلمهایی از طبقه سینمای بدنه است، این گونه تصور می شود که فیلم های هنری و دارای شاخص های کیفی بالا، در گیشه با اقبال چندانی مواجه نمی شوند، حال آن که تجربه نشان داده که می توان با فیلم هنری شریف، به گیشه قابل اعتنایی نیز دست یافت. هم چنان که در طول یک دهه اخیر، فیلم های بسیاری بوده اند که با رعایت اصول استاندارد آثار هنری، در گیشه نیز خوش درخشیده و مورد پسند مخاطبان بسیاری قرار گرفتند.
یکی از ایرادهای بزرگی که سبب جا افتادن این تلقی اشتباه شده، ورود بی حساب و کتاب بودجه دولتی در عرصه تولید سینمایی بوده است. این آثار، دغدغه چندانی برای بازگشت سرمایه دولتی خود نداشته و به همین دلیل، صاحبان فیلم، تلاش چندانی برای تثبیت جایگاه صنعتی فیلم به عمل نمی آورند.
اگر به تولیدات سینمایی، به مانند اکثر ساخته های هالیوودی و بالیوودی، به مثابه هنرصنعت نگریسته شود، چرخه اقتصادی سینما با رونق قابل توجهی مواجه خواهد شد. با چنین نگاهی است که کارگردانان، به ساخته های خود، به چشم یک کسب و کار نگاه می کنند و در این صورت است که از تمام امکانات خود استفاده می کنند تا آن نتیجه مطلوب را به دست آورند.
در چنین شرایطی است که هم مخاطب، شاهد آثار باکیفیت تر خواهد بود و هم سرمایه گذاران و تهیه کنندگان، در گیشه متحمل خسارت های بزرگ نخواهند شد و چرخه اقتصادی سینما با یک رونق حداکثری بدرقه می شود.