روزنامه ایران ۲۴ بهمن از اذعان مجدد امریکا به شکست در مقابل ایران و نیاز این کشور به توافق با تهران گزارش میدهد: کریس مورفی، عضو مجلس سنای امریکا روز جمعه در یادداشتی برای مجله تایم بار دیگر از سیاست دولت پیشین امریکا در خروج از برجام انتقاد کرد و نوشت، شکستهای ایجادشده در اثر این رویکرد چارهای غیر از توافق با ایران برای «جو بایدن» باقی نگذاشته است.
سناتور امریکایی در این مقاله یادآوری کرده که رئیس جمهور سابق امریکا درحالی از برجام خارج شد که «ایران به وعدههایش پایبند مانده بود، بخشهای زیادی از برنامه هستهای خودش را محدود کرده و به بازرسها اجازه ورود داده بود.»مورفی سپس با اشاره به مذاکرات جاری در وین مینویسد: «دولت بایدن در تلاش بوده ایران را به میز مذاکره برگرداند، اما ایران به دلیل آنکه پیشتر زیر پایش خالی شده کاملاً بیمیل است.»
او با بیان اینکه «پابرجا بودن سیاست ترامپ در قبال ایران برای یک ماه یا یک سال دیگر دیوانگی است» خاطرنشان کرده است: «بنابراین الان وقت آن است که تیم مذاکرهکننده بایدن امتیازهای هوشمندانه اما ضروری لازم را بدهد تا اجرای نسخهای از توافق هستهای اوباما را از سر بگیرد.» او در ادامه نوشته است: «توافق جدید ممکن است با توجه به تکیهگاههایی که ما در دوران ترامپ از دست دادهایم همانند توافق اوباما نباشد، اما توافقی با ایران که موجب افزایش زمان گریز این کشور شده و اجازه دهد بازرسیها از سر گرفته شود دنیا را به مکانی امنتر تبدیل خواهد کرد!»
کریس مورفی خطاب به کسانی که مخالف برداشته شدن تحریمهای وضعشده در دوران ترامپ علیه ایران هستند هم نوشته که این تحریمها هیچ اثری نداشتهاند. او مینویسد: «خطاب به آنهایی که مخالف کاهش تحریمهای ترامپ جهت حصول توافق جدید هستند باید گفت که امریکا هیچ نفعی از حفظ این تحریمها به دست نیاورده است. تحریمهای ترامپ به طرز شرمآوری بیاثر بودند.»پیشتر از مورفی نیز دولت جو بایدن به شکست سیاست موسوم به «فشار حداکثری» که دولت پیشین امریکا علیه ایران به کار گرفت، اعتراف کرده بود. سخنگوی وزارت خارجه امریکا در ارتباط با نتایج معکوس سیاست فشار حداکثری امریکا علیه ایران گفته بود: ترامپ وعده داده بود که با کارزار فشار حداکثری در برنامه هستهای ایران وقفه ایجاد کند که این نتیجه معکوس داشت و موفق به تحقق این هدف نشد.
ند پرایس کارزار «فشار حداکثری» امریکا علیه جمهوری اسلامی ایران را یک «شکست فاحش» توصیف کرده و گفته بود «دولت امریکا وعده داده بود که با اعمال فشار حداکثری به جمهوری اسلامی، جامعه بینالملل را علیه ایران متحد کند که این گونه نشد و عکس تمامی این موارد محقق شد. برخلاف آنچه ترامپ وعده داده بود، هماکنون، ما یک برنامه هستهای ایران را به ارث بردهایم که رو به جلو میتازد و در معرض نظام راستیآزمایی و نظارت قرار ندارد.»
بی اثر شدن ابزارهای فشار امریکا
تحریم به عنوان ابزار کنترلی امریکا برای تحت فشار قرار دادن کشورهای مستقل کارویژه خود را در مقابل جمهوری اسلامی ایران و مردم از دست داده است. این در حالی است که تحریمها آخرین تیر در خشاب ماشین ایرانستیزی امریکا بوده است و این کشور با بی اثر شدن آن دیگر سلاحی برای مقابله با تهران ندارد. در دولت دونالد ترامپ امریکاییها تلاش داشتند تا گزینه حمله نظامی و جنگ را به عنوان آخرین اقدام این کشور و گزینه جدی روی میز مورد توجه افکارعمومی قرار دهند و با «شبح جنگ» و «ترساندن ترسوها» به تغییر رفتار ایران و عقب نشینی کشورمان دست بزنند، اما این اهرم فشار با پیگیری سیاست «نه جنگ میشود نه مذاکره میکنیم» رسماً شکست خورد.
در روزهای اخیر جان بولتون که در دولت سابق امریکا مشاور امنیت ملی کاخ سفید بود هم اعتراف کرد که تهدید به استفاده از گزینه نظامی توسط امریکا یک تهدید توخالی و پوچ است. وی معتقد است دولت کنونی امریکا در نهایت ضعف و سستی قرار دارد و حاضر است در مقابل ایران هر کاری انجام دهد.این صحبتهای مقامات امریکایی نشان میدهد، مسئولان کنونی و سابق این کشور در هر چه که اختلاف داشته باشند درخصوص این موضوع که در راهبردهایشان در مقابل مردم ایران شکست خورده اند، اتفاق نظر دارند.
چرایی نیاز امریکا به توافق
اما چرا کریس مورفی به این واقعیت اشاره میکند که امریکای بایدن چارهای جز توافق با تهران ندارد؟ این مسأله دو دلیل عمده سیاسی و اقتصادی برای امریکا دارد؛ از نظر سیاسی، مقامات امریکایی اکنون با این واقعیت روبهرو شدهاند که علی رغم وعدههای
پی در پی درخصوص به صفر رساندن میزان فروش نفت کشورمان، جمهوری اسلامی روزانه بیش از یک میلیون بشکه نفت صادر میکند و درآمد حاصل از آن را وارد کشور میکند. علاوه بر فروش نفت در شرایط تحریم، ایران با کشورهای همسایه و متحدین خود از جمله چین و روسیه وارد مبادلات و تجارتهای قابل تأملی شده است. خبر اجرایی شدن سند همکاری ۲۵ ساله و توافقات متعدد ایران و روسیه در زمینههای مختلف و همچنین توسعه همکاریها با همسایگان از جمله مسائلی است که به سرعت در حال خنثیسازی تحریمهاست. بنابراین امریکاییها میدانند که ادامه راهبرد فشار حداکثری عملاً فاقد وجاهت و مطلوبیت برای این کشور است و ادامه پیدا کردن آن ثمری نخواهد داشت.
نیاز واشنگتن به کاهش قیمت نفت
با افزایش قیمت نفت به بالاتر از ۹۰ دلار و افزایش تنشها درخصوص منازعه اوکراین، احتمال میرود که قیمت انرژی همچنان صعودی باشد. تورم امریکا نیز که از سال ۱۹۸۲ تاکنون بیسابقه بوده، به چالشی بزرگ برای دولت بایدن تبدیل شده است. با توجه به در پیش بودن انتخابات کنگره نیز بایدن نیاز دارد تا یک دستاورد را برای خود معرفی کند.
از آنجایی که انرژی سهم مهمی در تورم در امریکا دارد، ورود نفت بیشتر ایران به بازار جهانی میتواند در کاهش قیمت نفت و کنترل تورم در امریکا نقش داشته باشد. به عنوان مثال در تاریخ ۳۰ نوامبر ۲۰۲۱ (۹ آذر ۱۴۰۰) چاینادیلی، روزنامه دولتی کشور چین، در گزارش خود به این نکته اشاره کرد که: «لغو تحریمها علیه ایران میتواند به کاهش تنشها بین ایالات متحده و جمهوری اسلامی ایران کمک کند و حتی همکاری ایران را بر سر قیمتهای جهانی نفت خام جلب کند، زیرا امریکا اکنون مشتاق است با کاهش قیمت نفت خام، تورم جدی خود را مهار کند.»
یا خبرگزاری والاستریت ژورنال نیز در تاریخ ۱۹ ژانویه ۲۰۲۲ (۲۹ دی ۱۴۰۰) در مطلبی به انگیزه بایدن برای توافق با ایران پرداخت و نوشت: «هر توافقی با ایران، صرف نظر از اینکه چقدر ضعیف باشد، توجیه کافی برای دولت بایدن به منظور عقبگرد تحریمها، بویژه صنعت نفت ایران فراهم میکند.
اگر این اتفاق بیفتد، نفت خام ایران به بازار سرازیر میشود، عرضه موجود بالا میرود و قیمت نهایی نفت (و در نتیجه محصولات تصفیهشده مانند بنزین) کاهش مییابد و این به نوبه خود حداقل مقداری از فشار تورمی و اقتصادی را که بایدن در داخل با آن مواجه است کاهش خواهد داد.» همه این مسائل نشان میدهد که امروز امریکا نیاز به یک توافق با تهران دارد و البته اگر میخواهد به مزایای حاصل از آن دست یابد، باید توازن تعهدات را در نظر گرفته و با رفع مؤثر و کامل تحریمها به جای نمایش لغو تحریم، تضمین و راستیآزمایی شرایط را برای توافق آماده کند.