تهران- ایرنا- ارکستر «نغمه باران»، گروهی است که بدون پشتوانه خاص و با بهره مندی از علاقه و خواست جمعی از موزیسین‌ها، در عرصه هنر کشور، سال‌ها حضور دارد. این گروه در سومین شب سومین جشنواره، نشانه‌هایی از پیشرفت را می‌شود در آن یافت اما با اندازه گیری طول فعالیت گروه، حاصل کار کمی ناامید کننده است.

به گزارش خبرنگار موسیقی ایرنا، در بازار موسیقی ایران، کار کردن در حوزه موسیقی کلاسیک ایرانی و غربی، راه رفتن بر لبه پرتگاه است. ماندن در این لبه، کار آسانی نیست.  ارکستر «نغمه باران»، گروهی است که بدون پشتوانه خاص و با بهره مندی از علاقه و خواست جمعی از موزیسین ها و جوانان شورمند، در عرصه هنر کشور، سال‌ها حضور دارد. این گروه به سرپرستی علی امیرقاسمی را از اواخر دهه هشتاد می‌شناسم. از همان زمان تلاش کرده است تا بی‌ادعا، کارش را انجام دهد. هر چند با مقایسه اجراهای روزها و سال های نخست و اجرای این گروه در سومین شب سومین جشنواره موسیقی فجر، نشانه هایی از پیشرفت را می شود در آن یافت اما با اندازه گیری طول فعالیت گروه، حاصل کار کمی ناامیدکننده است. 

استقلال این گروه و حمایت آن از سوی بخش خصوصی، یکی از مهم ترین ویژگی‌ها و در حین حال نقطه ضعف آن به شمار می‌رود. این گروه توانسته است با مدیریت منظم و پایمردانه امیرقاسمی، جوانان زیادی را جذب موسیقی کلاسیک ایرانی و غربی بکند اما اجراهایش فاصله قابل توجهی با استانداردهای اجرا حتی در ایران دارد. 

اجرای این گروه در فجر سی و هفتم موسیقی، مجددا شامل آثار آهنگسازان دوران طلایی موسیقی بود. آثاری از درویش خان گرفته تا تجویدی و خرم و خوشدل، در این کنسرت، به اجرا درآمد. این آثار آشنا و هزاران بار به گوش مخاطب رسیده است. تنظیم‌هایی که برای قطعاتی همچون عقرب زلف، بهار دلکش  نوشته و اجرا شده است، تنظیم‌های تازه‌ای نیستند. «نغمه باران» با بهره مندی از علاقه مخاطبان به آثار دوران طلایی موسیقی معاصر، احساس آنان را به گروگان گرفته است تا همچنان بتواند به حیات اش ادامه دهد. 

اما اجرای گروه که از یک ارکستر مجلسی بزرگ تر و از یک ارکستر سمفونیک کوچک‌تر و به لحاظ سازبندی متفاوت است و به ارکستر موسیقی ملی شباهت دارد، در بسیاری از قطعات، دارای ناهماهنگی بود. در واقع ایراد اساسی در کنترپوآن ارکستر دیده می شد. ضمن آنکه، سونوریته نوازنده ها، پایین و کم جان بود و نوازنده شاخصی در میان این جمع دیده نمی شد، به جز دو نوازنده کنترباس، که تلاش می کردند اثرگذارتر ظاهر شوند. 

اما بخش آواز و ترانه خوانی، که با اصرار بر عهده امیرقاسمی است، یکی از نقاط ضعف ارکستر نغمه باران است که اگر این عادت را ترک کند و از خواننده های دیگر بهره ببرد، امید گشایش در کار آنان است. این گروه نباید فریب کنسرت هایی را بخورد که در آن، سالن نیمه پر می شود، چرا که خود اعضا نیز نیک می داند عمده این مخاطبان از میان بستگان و نزدیکان گروه هستند و واقعیت این است که «نغمه باران» طرفداران زیادی حداقل در میان مخاطبان ششدانگ و پر و پاقرص موسیقی ندارد. 

اما اجرای کنسرتو برای سنتور توسط امین صادقیان، بارقه های امید را برای بهتر شدن گروه، نمایان کرد. این قطعه که از آثار درخشان استاد حسین دهلوی است، در چهار موومان یا چهار بخش اجرا شد که فارغ از مشکل کنترپوان و هماهنگی گروه، اراده ارکستر برای اجرای اثر، قابل ستایش است. 

رهبری ارکستر توسط محمدرضا صفوی هم از آن موضوعاتی است که فعلا نمی شود درباره اش صحبت کرد. چرا که صفوی نیازمند تجربه های فراوان است تا کارش قابل نقد شود. اما منشی در او دیده می شود، می توان به آینده اش خوش بین بود.

ارکستر نغمه باران، بنا بر ظرفیت بالقوه ای که دارد، نیازمند بازآرایی و تولدی دوباره با تغییر سیاست ها و برنامه ریزی هایش برای آینده است. امیدواریم در آینده شاهد ارکستری منسجم، جسور و متبحر باشیم.