امروز نهم اسفند برابر با بیست و ششم ماه رجب و وفات حضرت ابوطالب است. نام وی عمران بوده و ۳۵ سال قبل از عام الفیل متولد شده است. پدرش عبدالمطلب، رئیس مکه و قریش در سال هشتم عامالفیل به هنگام مرگ، داوری و تولیت امور کعبه را به زبیر (برادر ابوطالب) و کفالت حضرت محمد (ص) و تولیت سقایت (آب دادن به حاجیان) را به ابوطالب سپرد، هر چند ابوطالب بعدها به سبب تنگدستی، منصب سقایت را به عباس واگذار کرد.
به سبب ارتباط خویشاوندی نزدیک ابوطالب با پیامبر اکرم (ص) و حمایتهای بیدریغ او از حضرت، بخشهایی از زندگیاش که با زندگی پیامبر ارتباط مستقیم دارد، بیشتر مورد توجه تاریخنویسان مسلمان قرار گرفته است. ابوطالب پس از مرگ عبدالمطلب و بنا به وصیت او، برادرزاده هشت سالهاش را به خانه خویش برد و فراتر از فرزندان خود به او محبت کرد.
شبانگاه بستر او را در کنار بستر خود میگسترد و غذایی ویژه برای او فراهم میآورد و به حکم پیشه خود که بازرگانی بود، گاه عطر و گندم به شام میبرد و با این که فرزندانش به همسفری با او تمایل داشتند، فقط پیامبر را با خود میبرد و گویا هیچ سفری بی او نرفته است. در یکی از همین سفرها بود که در شهر بُصری، داستان بَحیرای راهب و خبر او درباره آینده حضرت رخ داد.
ابوطالب هنگام بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله ۷۵ سال داشت و از همان ابتدای بعثت، همراهی خویش با پیامبر را نشان داد. ابوطالب در هشتادمین سال زندگی خود، همه بنیهاشم و بنیمطلب را دعوت کرد تا به حمایت از رسول خدا (ص) برخیزند که جز ابولهب، همگی پذیرفتند.
حضرت ابوطالب پس از هجرت مسلمانان به حبشه در سال پنجم بعثت در شعری، نجاشی را به سبب پذیرش مسلمانان ستود و در سال هفتم بعثت که قریشیان کمر به قتل پیامبر بسته بودند، با سرودهای به دفاع از حضرت برخاست.
وی سرانجام در سال دهم بعثت و در ۸۵ سالگی از دنیا رفت و در بستر مرگ، بنی عبدالمطلب را فراخواند و گفت شما هرگز بهتر از آنچه از محمد(ص) میشنوید و او بدان امر میکند، نمییابید؛ پس از او پیروی و او را یاری کنید تا رشد یابید. جملات بر جای مانده از پیامبر اکرم (ص) که هنگام دیدن پیکر ابوطالب بر زبان راند، میتواند تصویری کامل را از ابوطالب در نگاه ایشان ترسیم کند که فرمود عمو! کودک بودم مرا پروراندی. یتیم بودم مرا سرپرستی کردی و در بزرگی مرا یاری نمودی. خدا به جهت من تو را سزای نیکو دهد.
پیکر ابوطالب در منطقه حجون مکه به خاک سپرده شد. از او پسرانی چون عقیل، جعفر و علی (ع) و دخترانی چون امهانی، جمانه، و ریطه، باقی ماندند.
خبرنگار معارف ایرنا به همین مناسبت با ابوالحسن حسین زاده پژوهشگر و مدرس تاریخ فرهنگ و تمدن اسلام به گفت و گو نشست.
حسین زاده با اشاره به طبع شعری حضرت ابوطالب و ارادت او به پیامبر اکرم (ص) در عرصه های مختلف زندگی، سوابق ابوطالب در میان قبیله های عرب در حجاز را برشمرد و با بیان علت برخی دشمنی های تاریخی نسبت به آن حضرت، به آیاتی اشاره کرد که در شان حضرت ابوطالب است.
حسین زاده گفت: در حدود سه هزار بیت شعر از ابوطالب در مدح و ثنای و دفاع از رسول خدا (ص) نقل شده و حضرت ابوطالب علاوه بر این که یک شخصیت قابل احترام سیاسی و شخصیت مقتدری بود که در برابر آزار دشمنان اسلام علاوه بر برخورد سخت افزاری و حضور مجاهدانه در جبهه سخت افزاری، در جبهه نرم افزار نیز در دفاع از پیامبر نقش بسیار ارزشمندی داشت و در مناسبت های مختلف در مواجهه با مخاطب خود به دفاع از پیامبر و دین اسلام مبادرت می کرد که یکی از این ابزار در حوره نرم افزاری اشعار آن حضرت بود. مثلا یکی از اشعارش این است که می دانم دین محمد (ص) بهترین ادیان مردم است و این شعر ناظر بر ایمان ابوطالب نیز می باشد.
وی افزود: ابوطالب در جایی دیگر می گوید تو مرا فراخواندی و دانستم که تو خیرخواه من هستی. تو راست گفتی و امین هستی یا در جایی دیگر خطاب به رسول خدا (ص) این گونه سرود پس دستور خود را اجرا کن و بر این امر بشارت ده و چشمانت روشن باد. در جایی دیگر به پیامبر (ص) این شعر را سرود که به خدا قسم هیچ یک از آنان به تو نخواهند رسید مگر این که من در خاک دفن شوم. بنا بر این تقریبا تمام اشعار ابوطالب در دفاع از پیامبر یا در وصف آن حضرت است. همچنین در شعری دیگر درباره پیامبر اینگونه سرود در میان مردم امانتدار و دوست داشتنی است. مردم در او برهان و شکوهی می بینند و انسان نادان در قوم او مثل دانا نیست.
این استاد دانشگاه اضافه کرد: حضرت ابوطالب قصیده ای در زمان تحریم بنی هاشم و پیامبر در شعب ابوطالب سروده که راه راست در آینده مشخص می شود و نعمت های این دنیا همیشگی نیست. و این شعر ابوطالب در شرایطی سروده شده که مشرکان به مسلمانان فشار می آوردند و او بشارت می داد که این ایام تمام خواهد شد.
آیاتی که به ابوطالب اشاره می کند
حسین زاده گفت: دو گونه اظهار نظر درباره آیاتی است که مربوط به ابوطالب می شود. برخی افراد آیاتی را با هدف تخطئه ابوطالب و زیر سوال بردن ایمان و جایگاه والای آن حضرت مطرح کرده اند. بررسی این آیات نشان می دهد روایاتی که شان نزول این آیات را به شخصیت ابوطالب ربط دادند، از سلسله روایات ضعیف برخوردار است و در مقابل روایاتی مستندتر وجود دارد که این ادعاها را باطل می کند یا احادیثی که این موضوع را مطرح کرده اند از افرادی نقل شده که موثق و معتبر نیستند و جایگاه مقبولی ندارند. مانند سفیان ثوری، عبدالرزاق، اسحاق بن ابراهیم یا ابوهریره که برخی از آنها در اواخر عمر زوال عقل داشتند. همچنین برخی آیات به ابوطالب نسبت داده شده که مدنی بودن آن آیات محرز است در حالی که حضرت ابوطالب در ۱۰ سال اول رسالت پیامبر اکرم زندگی می کرده است.
وی افزود: برخی آیات نیز معطوف به مقام و شان بالای ابوطالب است. مثل آیه ۱۰ سوره ممتحنه که در این آیه به جایگاه والای حضرت ابوطالب و همسرش فاطمه بنت اسد اشاره می کند. در آیه ۲۱۴ سوره شعرا می فرماید و انذر عشیرتک الاقربین؛ پیامبر رسالت خود را با دعوت از بستگان و نزدیکان آغاز می کنند و ابوطالب از جمله کسانی است که از پیامبر دفاع می کند و حتی با کسانی که در برابر پیامبر ایستادند، به شدت برخورد می کند. همچنین آیه ۲۱۹ همین سوره اشاره می کند به این که نور پیامبر از صلب موحد دیگر منتقل شده و مجموع مفسران و بزرگان شیعه معتقدند که باید پدران پیامبر و ائمه موحد باشند و ابوطالب هم پدر علی (ع) است و هم بر پیامبر (ص) حق پدری دارد.
این استاد دانشگاه اضافه کرد: در آیه ۷۴ سوره انفال آمده است کسانی که به پیامبر پناه دادند و آن حضرت را یاری کردند مومن حقیقی هستند و باید گفت چه کسی بیشتر از ابوطالب به پیامبر خدمت کرده و پناه داده است؟ این مطلب که ابوطالب در موقعیت های مختلف از هشت سالگی پیامبر تا زمانی که آن حضرت به رسالت مبعوث می شوند و تا سال دهم بعثت که زمان رحلت ابوطالب است، عموی پیامبر از جمله مدافعان حقیقی و یاری کنندگان رسول خدا (ص) بودند.
وی از آیات ۱۲۷ و ۱۲۸ سوره بقره به عنوان آیاتی یاد کرد که به صورت غیرمستقیم به شخصیت ابوطالب می پردازد و افزود: قرآن، وصف مومنان حقیقی است و ابوطالب، هم پدر اولین مومن دنیای اسلام است و هم خودش جزو مدافعان پیامبر بوده است و تاریخ به عملکرد ابوطالب شهادت می دهد.
حساسیت ابوطالب در حفاظت از پیامبر (ص)
حسین زاده درباره نقش ابوطالب در یاری دین اسلام گفت: در ابتدا باید شرایط جامعه عربستان را در آن زمان بشناسیم. با توجه به این که رسم و رسوم قبیله ای و تفکر قبیله ای در ساختار جزیره العرب مشهود است و مردم آن زمان به سنت ها و شیخوخیت اهمیت زیادی می دادند، بنا بر این هر گونه تغییری با واکنش شدید مردم روبرو می شد و مردم متعصبانه در مقابل تغییرات مقاومت می کردند. جریان اسلام گرایی و جنبش انقلابی اسلام گرا و رهبری پیامبر با توجه به این شرایط، با مشکلات جدی روبرو شد که اگر حمایت ابوطالب به عنوان بزرگ قبیله بنی هاشم و قریش نبود، مبارزان انقلابی به رهبری پیامبر (ص) نمی توانستند به اهداف خود برسند.
وی از ابوطالب به عنوان شیخ قبیله بنی هاشم یاد کرد که دارای جایگاه والایی بودند و افزود: این مشروعیت و مرجعیت شخصیت ابوطالب به پیامبر و پیشبرد دین اسلام و جنبش انقلابی اسلام کمک های بسیاری کرد. ابوطالب بعد از فوت پدرش، عبدالمطلب که تا هشت سالگی کفالت پیامبر را به عهده داشت، با وصیت و تاکید عبدالمطلب کفالت پیامبر به ابوطالب سپرده شد. چون ابوطالب برادر عبدالله پدر رسول خدا هم بود و این دو از یک مادر بودند و این موضوع تاثیر بسیاری داشت که عبدالمطلب کفالت پیامبر را به ابوطالب بسپارد و ابوطالب نیز می پذیرد و از همان زمان با حساسیت از پیامبر حفاظت می کند به ویژه بعد از سفر به شام و دیدار با بحیرا راهب مسیحی این مساله جدی تر می شود.
این پژوهشگر تاریخ اسلام افزود: سقایت (آبرسانی به زائران) مکه یکی از مهمترین و با شرافت ترین کارهایی بود که افراد داشتند و ابوطالب سالها مشغول سقایت مکه بود و همین مساله باعث شده بود که مردم او را دوست داشته باشند. از طرف دیگر او به عنوان امین مردم در میان قبایل مکه قضاوت می کرد و مردم او را به عنوان قاضی عادل قبول داشتند. قضاوت عادلانه ابوطالب به این منجر شد که ایشان خلاقیت و طراحی جدید در دنیای قضاوت داشته باشد و اعتبار قسامه و سوگند در قتل نفس در باب ماجرای قتل دم باشد که این موضوع را پیشنهاد می کند و اسلام نیز آن را تایید می کند.
وی افزود: ابوطالب هم اهل تجارت بود و هم یک انسان جوانمرد و بخشنده. در واقع یک شخصیت ذووجوه بود و حتی پیشنهاد تجارت پیامبر با خدیجه از سوی ابوطالب مطرح شد. ابوطالب نقش تاثیرگذاری در حمایت از پیامبر در قبل و بعد از بعثت داشت. همیشه مایه دلگرمی و تکیه گاه پیامبر در طول زندگی آن حضرت بود. ابوطالب در تربیت پیامبر همچون پدری بود که از پیامبر حفاظت می کرد و حتی در مقایسه با فرزندان خود توجه بیشتری به پیامبر داشت و نقل شده زمانی که پیامبر می خوابیده، ابوطالب فرزندان خود را بیدار کرده و می گفته مواظب پیامبر باشند تا مبادا به آن حضرت گزندی برسد.
حسین زاده ادامه داد: فاطمه بنت اسد همسر ابواطالب نیز چنین نگاهی داشته و زمانی که هر دو پس از سال ها رحلت می کنند، رسول خدا بسیار اندوهگین می شود و نقش آنها را همچون یک پدر و مادر تایید می کنند. بعد از بعثت پیامبر، ابوطالب حامی پیامبر بود و به شدت از ایشان حمایت می کرد و اگر ابوطالب از پیامبر حمایت نمی کرد و دعوت رسول خدا را نمی پذیرفت، چه بسا اسلام اینقدر پیشرفت نمی کرد و ابن ابی الحدید معتزلی از مفسران بزرگ نهج البلاغه و از بزرگان اهل سنت می نویسد اگر ابوطالب و فرزندش علی نبود چه بسا اسلام کمر راست نمی کرد.
وی افزود: ابوطالب در مکه و علی (ع) در مدینه نقش بسیار عمده ای در پیشرفت و استقرار و تثبیت دین اسلام داشتند. ابوطالب یک مجاهدی بود که نه فقط از پیامبر در برابر مشرکان قریش دفاع می کرد که هر کس به پیامبر ایمان می آورد و مورد آزار قریش واقع می شد از آنها نیز دفاع می کرد. در زمانی که سران قریش پیامبر را تهدید کرده و به ابوطالب می گویند محمد (ص) را باید تحویل دهید، ابوطالب در مقابل آنها می ایستد و می گوید او را در مقابل هیچ چیزی تسلیم نمی کنم و در روایتی دیگر آمده است که مشرکان قریش از ابوطالب می خواهند تا رسول خدا را تحویل دهد و در مقابل یکی از کودکان خود را به او می دهند تا به فرزندی بپذیرد ولی ابوطالب به آنها نهیب می زند که چه معامله ی بدی می کنید. یعنی می گوید شما از من می خواهید فرزندتان را غذا بدهم و بزرگ کنم و به جای آن می خواهید فرزند خود را به شما بدهم تا او را بکشید.
تعامل و جدیت ابوطالب در مقابل مشرکان
این پژوهشگر مذهبی ادامه داد: ابوطالب با این که مخالف رویکردهای کفار قریش بود ولی اهل تعامل و گفت و گو بود که نقش مهمی در پیشبرد اهداف اسلام داشت. گفت و گو با دشمنان اسلام از نظر وی به معنای سازش نبود و در ماجرایی که قرار بود پیامبر را ترور کنند، ابوطالب به جوانان بنی هاشم می گوید همه شما زیر لباس هایتان شمشیر داشته باشید که اگر لازم شد در مقابل مهاجمان و تروریست ها بایستید. همچنین اگر کسی با پیامبر برخورد تحقیرآمیز و تمسخرآمیز داشت و می خواست پیامبر را تحقیر کند، ابوطالب در مقابل این جنگ روانی دشمن به صورت جدی برخورد می کرد.
وی افزود: پیامبر سال دهم را که مصادف با وفات ابوطالب و خدیجه بود، سال حزن نامیدند و بعد از این زمان بود که بیش از گذشته مورد آزار مشرکان قرار گرفت و یکی از زمینه های مهاجرت پیامبر از مکه به مدینه فقدان ابوطالب بود.
پیامبر برای ابوطالب درخواست شفاعت می کند
حسین زاده با اشاره به خاستگاه برخی شبهات مربوط به ایمان ابوطالب گفت: به نظر می رسد ریشه این شبهات به مسائل سیاسی مربوط باشد. یعنی برخی از کسانی که با امیرمومنان (ع) دشمنی داشتند، نسبت به ایمان ابوطالب که پدر حضرت علی (ع) است، تشکیک کرده و به احادیث مجعول و ضعیف استناد می کنند. مثلا راوی برخی از این روایات مغیره است که از دشمنان اهل بیت است. ابوطالب با هوشمندی و سیاست ورزی از اسلام و پیامبر دفاع کرد؛ آن هم نه در لباس یک مسلمان و مومن بلکه با مخفی کردن ایمان خود و او اینگونه از پیامبر دفاع می کرد.
وی افزود: در قرآن از مومن آل فرعون یاد شده که ایمان خود را مخفی می کرد یا علی بن یقطین یا اصحاب کهف این گونه بودند و امام صادق (ع) فرمود ایمان ابوطالب مثل اصحاب کهف است که ایمان خود را کتمان می کردند و خدا به آنها پاداشی دو برابر داد. درباره ایمان ابوطالب روایات متقن وجود دارد و شهادت پیامبر (ص) و علی(ع) و اهل بیت که نزدیک به ابوطالب بودند، بیانگر آن است که ابوطالب ایمان محکمی داشت. اعمال و سیره ابوطالب نمایانگر ایمان وی بوده است. برخی تشکیک کردند که شاید نسبت خویشاوندی پیامبر با ابوطالب باعث شده تا پیامبر، ابوطالب را تایید کند در حالی که اگر فقط نسبت فامیلی تعیین کننده بود، پیامبر اکرم (ص) باید عموهای دیگری چون ابولهب را نیز تایید می کرد، در حالی که اینگونه نیست. همچنین در روایات آمده که پیامبر (ص) فرمود من برای ابوطالب طلب مغفرت و شفاعت می کنم به گونه ای که جن و انس از عظمت آن تعجب کنند و این بیانگر جایگاه ابوطالب در نگاه پیامبر است.