تهران- ایرنا- پیشکسوت تیم فوتبال پرسپولیس گفت: متاسفانه در اولین دوره لیگ برتر با تبانی باعث شدند تا من آقای گل نشوم.

به گزارش ایرنا،‌ امیرحسین اصلانیان یکی از مهاجمان موفق فوتبال در اوایل دهه هشتاد بود، بازیکنی که با وجود گلزنی بیشتر اوقات به عنوان یک بازیکن تعویضی به زمین می‌رفت و گلزنی می‌کرد.

او روز پنجشنبه در گفت‌وگو با خبرنگار ایرنا، در خصوص برخی مسایل و حواشی از زمان حضورش در پرسپولیس را عنوان کرد که در زیر می‌خوانید:

چه شد که به پرسپولیس پیوستی؟

بعد از اینکه در مسابقات آموزشگاه‌های کشور موفق ظاهر شدم، ابتدا ناصرخان حجازی با من صحبت کرد و یک قدم تا استقلالی شدن فاصله داشتم، اما به دلیل رفتن به سربازی، مجبور شدم به تیم نظامی بروم. در زمان خدمت نیز ۲ سال آقای گل شدم و توسط جلال طالبی به تیم ملی هم دعوت شدم که عابدینی من را به باشگاه پرسپولیس دعوت کرد و قرارداد پنج ساله با من بست.

آن زمان پرسپولیس تیمی بود مملو از مهاجمان خوب؛ به عنوان یک بازیکن جوان از رقابت با مهاجمان آن روزهای سرخپوشان استرس نداشتی؟

من هم ملی‌پوش بودم و هم آقای گل شده بودم. درست است که تنها ۲۰ سالم بود اما تجربه داشتم و به خودم قول دادم که می‌روم و رقابت می‌کنم تا حقم را بگیرم.

چرا در زمان سرمربیگری علی پروین با اینکه در هر بازی گل می‌زدی، اما نیمکت نشین بودی؟

درست است. به هر حال نظر علی آقا بود و به آن احترام گذاشتم.

هیچ وقت به این موضوع معترض نشدی؟

با پروین یکبار جلسه گذاشتم و گفتم که هم از اشتروم گراتس اتریش پیشنهاد دارم و هم از الوصل امارات. چرا من را روی نیمکت می‌گذاری؟ علی آقا به من گفت که من تو را تست کردم اگر از ابتدا بازی کنی، باید دقیقه ۶۰ تعویضت کنم اما زمان طلایی تیم من ۳۰ دقیقه آخر است که تو خودت را در همان دقایق نشان می‌دهی.

و بیشتر مواقع هم گل می‌زدی.

بله. یک آمار از من بیرون آمده بود که در هر ۶۳ دقیقه بازی یک گل می‌زنم. آن زمان علی پروین، زمانی که می‌خواستم به زمین بروم به جای اینکه نکته فنی را گوشزد کند، به من می‌گفت می‌خواهم بعد از گلی که زدی چند پشتک بزنی و خیالش از گلزنی من راحت بود.

تا آستانه آقای گلی لیگ هم پیش رفتی اما در دیدار آخر اولین دوره لیگ برتر این عنوان را از دست دادی؟

رقابت بین من و علی‌اصغر مدیرروستا بود، اما در هفته پایانی لیگ، ابومسلم  ۹ گل زد که هفت گل آن را رضا عنایتی به ثمر رساند و آقای گل شد. اگر آن زمان کمیته اخلاق وجود داشت به خاطر تبانی آنها را مادام‌العمر محروم می‌کرد، چرا که مشخص بود بازی تبانی است. بازیکن ضربه آرامی از پشت محوطه می‌زد دروازه‌بان به سمت دیگری می‌پرید.

به تیم وینگو برسیم. جایی که پرسپولیس نتوانست با بهترین بازیکنان ایران، عنوانی کسب کند. علت چه بود؟

واقعا به اندازه بازیکنان ۲ تیم ملی در پرسپولیس بودند اما باند بازی نگذاشت تیم به موفقیت برسد.

چرا؟

وینگو خودش را پایین‌تر از علی دایی می‌دانست و حتی با نظر دایی ترکیب، سیستم تیم و حتی نحوه تمرینات تغییر می‌کرد. افشین پیروانی و علی دایی یک سمت بودند. حمید استیلی یک سمت و کریم باقری تنها مانده بود.

بگوویچ به نظر می‌رسید قدرت کنترل آن تیم را نداشت. درست است؟

بله. حتی یک بازی وینگو در حال توضیح دادن پای تخته بود که یکی از هافبک‌ها با نارنگی کوبید وسط تخته. وینگو هم رختکن را ترک کرد.

آن زمان رقابت هم میان مهاجمان زیاد بود؟

رقابت نبود باند بازی بود. ۹ فوروارد آماده لیگ را جذب کردند. ادموند بزیک، علی دایی، علی اکبریان، سهراب انتظاری؛ بهنام ابوالقاسم‌پور هم از سایپا آمد.

خودت مشکلی در تیم وینگو نداشتی؟

چرا. من حتی با وینگو مشاجره کردم که رضا چلنگر در این میان با شرایط و فضای جهت‌داری به ترجمه پرداخت که من از کوره در رفتم و کتک‌کاری کردیم.

بهترین خاطره‌ از حضور در پرسپولیس.

برنز آسیا را گرفتیم. پیش از آن بازی علی پروین بر سر مزار مادرش می‌رود و می‌خواهد (مامان نصرت) برای موفقیت تیمش دعا کند. شب او به خواب علی آقا آمد و گفت اصلانیان را بازی بده برایت گل می‌زند و این اتفاق هم افتاد. تا رقابت برای قهرمانی به بازی آخر برسد.

خاطره جالبی هم از علی پروین داری؟

بله. اردوی پیش فصل رامسر بود و هوا به شدت گرم و شرجی. من در همان تمرین اول کشاله‌ام کش آمد و نتوانستم با تیم تمرین کنم و به آب درمانی مشغول شدم. پیش از آن کاملا آماده بودم و از این مصدومیت ناراحت شدم چرا که در اوج آمادگی از تمرینات باید دور باشم و پیش خودم گفتم که تا بیایم دوباره خودم را نشان دهم چند هفته اول لیگ را از دست دادم.

روز آخر اردو بود که چند قایق گرفتیم و به وسط دریا رفتیم. من و ابراهیم اسدی هم که جوان‌های تیم بودیم در آخرین قایق با علی پروین و محمود خوردبین نشستیم. زمانی که به وسط آب رسیدیم علی آقا به آب پرید تا شنا کند بعد زمانی که خواست داخل قایق بیاید، نتوانست خودش را بالا بکشد. من هم سوپرمن شدم و آمدم خودی نشان دهم. به آب پریدم. نفسم را حبس کردم و به زیر آب رفتم و با یک دست علی آقا را  داخل قایق فرستادم. بعد از آن پروین با لحن خاص خودش کمی تعریف کرد. به تهران بازگشتیم و به اولین بازی رسیدیم. من تمرین نداشتم و فکر نمی‌کردم که به بازی برسم، اما پروین به خاطر همان کمکی که در قایق کردم من را به زمین فرستاد و خدا کمک کرد گل هم زدم. فکر می کنم آن سوپرمن بازی که درآوردم من را برای آن مسابقه به ترکیب فرستاد.