تهران- ایرنا- استاد جامعه‌شناسی دانشگاه اصفهان گفت: اتخاذ یک راه میانه برای ایجاد پیوند بین جامعه ایرانی و فیلم‌های آن از اهداف من در تدوین کتاب «فیلم و جامعه ایرانی» بود.

کتاب فیلم و جامعه ایرانی نوشتهٔ احسان آقابابایی یکی از کتاب‌های انتشارات دانشگاه اصفهان که به تازگی منتشر شده است. سینمای ایران همواره به واقعیت‌های جامعه پرداخته است. در این کتاب نحوهٔ بازنمایی نهادهای اجتماعی، طبقات اجتماعی، زنان، قومیت و جنگ را در سینمای ایران مطالعه می‌کنیم. همین‌طور، پیش‌فرض‌های جامعه‌شناسی به استقبال سینما می‌روند تا مفاهیم و نظریه‌های جامعه‌شناسی در فیلم‌های سینمای ایران کشف رمز شوند. این اکتشاف در جهت توسعهٔ جامعه‌شناسی در حوزهٔ رسانه عمل خواهد کرد. 

این کتاب در ۱۰ فصل تنظیم شده و مملو از مثال‏های بسیاری از سینمای ایران، قبل و بعد از انقلاب اسلامی و گاه ارجاعی به سینمای جهان نیز هست.

در فصل اول کتاب، سه مقوله‌بندیِ «سینما به‌مثابۀ صنعت»، «سینما به‌مثابۀ هنر» و «فیلم به‌مثابۀ متن» معرفی می‌شود و ذیلِ مقولۀ سوم، ضمن تعریف متن و بافت، رابطۀ آن‌ها بررسی می‌شود. این روابط در پنج دستۀ تقلید، بازنمایی، بینامتنیت، تصعید و گفتمان تشریح می‌شود.

فصل دوم «جامعه شناسی بازنمایی» نام دارد. در این فصل برای کسانی که جامعه‌شناسی خوانده‌اند یا به آن علاقه‌مندند، دو رویکرد آموزشی و تحقیقاتی معرفی می‌شود. در رویکرد آموزشی برخی مفاهیم جامعه‌شناختی در فیلم‌ها دنبال می‌شود. این اقدام برای دانشجویان جامعه‌شناسی ایده‌هایی برای یادگیری بهترِ مفاهیم و نظریه فراهم می‌کند. رویکرد تحقیقاتی نیز به برخی از تحقیقات در زمینۀ دین‌داری، جنسیت، سبک زندگی و خانواده در سینمای ایران می‌پردازد.

در فصل سوم رابطۀ ایدئولوژی با فیلم بررسی می‌شود؛ رابطه‌ای که خوش‌بینی بازنمایانۀ فیلم را از واقعیت به چالش می‌کشد و تأثیر و عملکرد ایدئولوژی را گوشزد می‌کند. در این فصل چارچوبی فراهم می‌گردد و ایدئولوژی ضدشهرگرایی در فیلم‌های «آواز تهران» و «دربند»، ایدئولوژی انضباط در فیلم‌های «چلچلراغ» و «صبح روز چهارم» و ایدئولوژی عشق در فیلم‌های «عاشق» و «دل شکسته» تحلیل می‌شود.

در فصل چهارم به نحوۀ بازنمایی نهادهای اجتماعی در سینما تأکید می‌شود. در مطالعۀ تعدادی از فیلم‌های نیمۀ اول دهه ۸۰ به نهادهایی همچون قضایی، سلامت، آموزشی، فرهنگی و خصوصی توجه می‌شود و مواجهه کنشگران با نهادهای اجتماعی بررسی می‌شود.

در فصل پنجم رابطۀ طبقه و بازنمایی بررسی می‌شود. این بررسی نشان می‌دهد در قرن ۲۱ مطالعه دربارۀ طبقه دوباره جان گرفته و به مطالعات جامعه‌شناختی بازگشته است و از این رو، اهمیت زیادی در مطالعۀ فیلم هم دارد. توضیح خواهیم داد که ایدئولوژی طبقاتی چگونه خود را در فیلم‌های سینمایی نشان می‌دهد. با گونه‌شناسی این ایدئولوژی، چند فیلم بررسی می‌شود.

در فصل ششم به رابطۀ زن و سینما اشاره می‌شود. محوریت بحث‌ها از تئوری‌ها شروع می‌شود و با گریزی به انواع دختران جوان در سینمای ایران ادامه پیدا می‌کند؛ سپس به رابطه ایدئولوژی و بازنمایی زن توجه می‌شود و با گذار از رابطۀ گفتمان و زن به نظریه‌های مخاطب خواهیم رسید. قسمت پایانی فصل، مطالعۀ موردی چند فیلم سینمایی ایران (ریحانه، آبی، یکی از ما دونفر، چاقی، پرسه در حوالی من و نبات) با محوریت نحوۀ نمایش زنان و تأکید بر آن است.

در فصل هفتم رابطۀ بازنمایی و قومیت بررسی و نشان داده می‌شود قومیت چه مفهومی دارد و چرا پروبلماتیک شده و به همراه نژادها در سینمای هالیوود چگونه نمود یافته است؛ سپس به بازنمایی قومیت در سینمای ایران توجه می‌شود و گونه‌شناسی سوژه‌های قومیتی به دست داده می‌شود.

فصل هشتم، به رابطۀ بازنمایی و رخداد می‌پردازد. در این فصل ابتدا به‌طور نظری تأثیر رخدادهای گوناگون بر سینما و شیوۀ بازنمایی آن بررسی می‌شود و در ادامه، دفاع مقدس به‌عنوان یک رخداد معرفی و شیوۀ شکل‌گیری ژانر دفاع مقدس و ویژگی‌های این ژانر مرور می‌شود.

در فصل نهم مفهوم «فانتزی» ملهم از نظریۀ ژاک لکان و خوانش اسلاوی ژیژک و تاد مک‌گوان از آن، مطالعه می‌شود. بعد از تعریف این مفهوم و ذکر ویژگی‌های آن، در هفت فیلم «گنج قارون»، «خداحافظ دخترشیرازی»، «آقای هالو»، «صبح روز چهارم»، «برگ برنده»، «برف روی کاج‌ها» و «طلا» فانتزی تحلیل می‌شود.

فصل دهم، «روش‌شناسی مطالعۀ فیلم و سینما» نام دارد. در این فصل، مطالعات علمی فیلم و سینما ذیل چهار پارادایم پوزیتیویستی، تفسیری/برساختی، انتقادی و فمینیستی معرفی خواهد شد. در درون هرکدام از این پارادایم‌ها روش‌شناسی‌های ویژه‌ای قرار دارد که برخی از آن‌ها معرفی می‌شود.

احسان آقابابایی در توضیح ماهیت تازه‌ترین اثر خود کتاب فیلم و جامعه ایرانی بیان کرد: بعد از انقلاب اسلامی سینمای ایران به جامعه و نمایشی واقع گرایانه از آن، بیش از پیش، علاقه‌مند شد. تایید ایدئولوژی حاکم و انتقاد از آن، دو استراتژی همزمانی بود که این رئالیسم را همراهی کرد.

وی ادامه داد: این دو استراتژی، دوگانه فرمایشی بودن/سیاه نمایی را به عنوان برچسب های همیشگی پذیرفت. با این حال، اتخاذ یک راه میانه برای ایجاد پیوند جامعه ایرانی و فیلم های آن از اهداف من در تدوین این کتاب بود. در عین حال می‌خواستم در مسیری حرکت کنم که پیش از این برخی از جامعه شناسان در فهم سینمای ایران سنگ فرش کرده بودند یعنی پژوهشهای بسیاری که امروزه دانش خوبی در اختیار پژوهشگران سینما قرار داده است.

استاد جامعه شناسی هنر دانشگاه اصفهان تصریح کرد: موضوع دیگر، مساله نقد فیلم در ایران است. نقدنویسان مجلات سینمایی عموماً دانشی همه جانبه از علوم انسانی دارند. آنها با خواندن کتاب های متنوع و پراکنده در حوزه روانشناسی، جامعه شناسی، فلسفه، روانکاوی، تاریخ و نیز سینمای جهان افق فکری خود را به استقبال جهان فیلم می برند و خوانشی تفسیری از فیلم ها دارند.

آقابابایی تاکید کرد: قصد داشتم در این کتاب به مخاطب خود نشان دهم که در نوشتن یک نقد لزومی ندارد که به همه علوم سرک بکشیم بلکه توجه به جامعه ایران از منظر جامعه شناسی می‌تواند دانش سازمان یافته را برای ما تدارک ببیند.

فیلم و جامعه ایرانی در ۳۴۶ صفحه و شمارگان هزار نسخه به تازگی از سوی انتشارات دانشگاه اصفهان مننتشر شده است.