به گزارش ایرنا ، یورو نیوز در گزارشی به شرح زیر نوشت : آیا تعریف انسان تنها شامل انسان سفیدپوست اروپایی است و پناهجویان، به متمدن اروپایی و غیرمتمدن خاورمیانهای تقسیم میشوند؟ و اگر چنین نیست دلیل استاندارد دوگانه اروپا بهویژه لهستان در مواجهه با پناهجویان چیست؟
جنگ اوکراین با سایر جنگهای ابتدای قرن بیستویکم تفاوتی بنیادین از حیث نسبت با افکار عمومی دارد چرا که احتمالا بتوان نخستین جنگ تاریخ بشر دانست که در شرایط کاملا دیجیتال و در جغرافیایی با ضریب نفوذ بسیار بالای اینترنت اتفاق میفتد و از این جهت هر رخداد و تحولی در آن در همان لحظه پیش چشم جهان قرار میگیرد. جهان دیجیتال و عصراطلاعات حتی جنگ را هم به صحنهای تبدیل کرده که تماشاگرانش از دورترین نقاط گیتی نیز میتوانند چنان آن را دنبال کنند که تو گویی در خارکیف و کییف و ماریوپل نشستهاند.
این بار جهانیان لحظه به لحظه امکان دنبال کردنش را داشتند. از صف طویل خودروهایی که در روز نخست جنگ کییف و خارکیف را ترک کردند تا صف ۳۰-۴۰ کیلومتری منتهی به مرز لهستان و منع مردان ۱۸ تا ۶۰ ساله اوکراینی از ترک کشور . و نهایتا موج پناجویان اوکراینی که اکنون به گفته کمیساریای پناهندگان سازمان ملل متحد به مرز ۱ میلیون نفر رسیده و انتظار می رود تا ۴ میلیون نفر نیز افزایش یابد.
نگاه شهروندان روسیه به موضوع چگونه است و آنان رفتار اروپا و بویژه لهستان در قبال موضوع پناهجویان را چگونه میفهمند؟ یولیا سوشنیکووا ، مشاور موسسه مطالعات سیاسی روسیه و استاد دانشگاه ناتینگهام میگوید: «این یک استاندارد دوگانه نزد اروپاییهاست. در ذهنیت اروپایی، ارزش زندگی یک سفیدپوست بیشتر از زندگی و رفاه دیگران است. قهوهای ، سیاه ، زرد، فرقی نمیکند؛ غیر سفید پوست، غیر سفید پوست است.»
او ادامه میدهد: « همه ما دیدیم که در مرز لهستان چه اتفاقی افتاد. لهستان تمایلی به پذیرش آفریقاییها ، حتی اگر خانواده اوکراینی نیز داشته باشند و یا مثلا هندیهایی که در زمان شروع درگیری در اوکراین کار میکردند یا درس میخواندند ، ندارد. این استاندارد دوگانه، استانداردی نیست که از زمان آغاز درگیریها شروع شده باشد بلکه خود یک استاندارد آشکار است و ویژگیهای سیستماتیک دارد.»
سوشنیکوا میافزاید: « نکته دیگر این است که به این سوال که جنگ در دُنباس در ۸ سال گذشته همواره ادامه داشته است چگونه پاسخ داده میشود؟ و یا در مورد عملیات ایالات متحده امریکا بدون کسب موافقت شورای امنیت و حتی ناتو چه پاسخی داده میشود؟ اینکه این پاسخ خون را از دست پوتین پاک نمیکند [باعث تبرئه پوتین نمیشود] بله! ممکن است اینطور باشد اما نشان میدهد که دلایل چنین اعتراض صریحی از سوی غرب به عملیات نظامی روسیه در اوکراین صرفا از نگرانیهای انساندوستانه نیست.»
این کارشناس روابط بین الملل همچنین میافزاید: « اعتراف و اذعان به این استاندارد دوگانه بسیار دردناک است اما شاید یکی از معدود دستاوردهای بحران اخیر همین باشد که سعی کنیم برخی چیزها را درست کنیم. استانداردهای دوگانه وجود دارند از جمله حتی زمانی که به مسائل انسانی مانند بحران پناهندگان میرسیم. اما باید برای اصلاح تلاش کنیم اصلاح و جهان بهتر و انسانیتری بسازیم.»
از سوی دیگر یکی از نمایندگان حزب راست حاکم قانون و عدالت لهستان (PiS ) به شرط آنکه نامش ذکر نشود حاضر به گفتوگو با ما شد. حزب قانون و عدالت لهستان پیشتر تلویحا تهدید کرده بود در صورت ادامه اختلاف با بروکسل برای خروج لهستان از اتحادیه اروپا تلاش خواهد کرد.
او گفت: « بله آغوش ما به روی اوکراینیها باز است چرا که آنها مثل ما هستند. مثل ما لباس میپوشند، مثل ما زندگی میکنند و هویتشان با ما یکی است. ما نمیخواهیم در کشورمان شاهد حضور زنان برقعپوش یا حتی کسانی باشیم که روسری بر سر میکنند. ما مسلمانان را نمیخواهیم. ما نمیخواهیم کسانی را اینجا ببینیم که همیشه با ما در حال جنگ بودهاند.»
این نماینده مجلس لهستان ادامه داد: «ما انسانهایی متمدن هستیم. اروپا یک تمدن مسیحی است که نژادها و زبانهای مشخصی دارد. طبیعی است که این نژادها و زبانها با هم مهربان باشند و با دیگران نباشند.»
از او می پرسیم اما حزب شما در واقع خواستار خروج از اتحادیه اروپا نیز هست و سخت است باور کنیم که شما مایل به ماندن در اتحادیه باشید. چرا؟
او میگوید: « ببینید ما با اوکراینیها یک تمدن هستیم. زبانمان یکی است. حتی بسیاری از اوکراینیها مثل ما کاتولیک هستند. به خود ما در غرب اروپا به چشم شهروندان درجه دوم نگریسته میشود. شما رفتار بریتانیاییها یا هلندیها با کارگران ما را ببینید.»
در ادامه از او پرسیدیم پس شما خودتان از رفتاری که با شما در غرب اروپا میشود ناراضی هستید پس چرا همان رفتار را با دیگران میکنید؟ او در پاسخ گفت: «به همین دلیل خواستار خروج از اتحادیه اروپا هستیم. البته با ادامه حضور در ناتو هیچ مخالفتی نداریم چرا که ناتو منشا تامین امنیت ماست و رفتار امریکاییها نیز با ما کاملا متفاوت است. اما در حوزه اقتصادی و سیاسی ما باید پس از آزادسازی اوکراین و بلاروس از دست روسها به سوی اتحاد با آنها برویم و نوعی از اتحادیه اروپای شرقی را ایجاد کنیم. اوکراین و بلاروس به لحاظ تاریخی بخشی از لهستان هستند. اگر به نقشههای قرن ۱۶ و ۱۷ نگاه کنید متوجه میشوید که روسها اصلا آنجا نبودند و ما آنجا با عثمانیها همسایه بودیم.»
او در پاسخ به پرسش ما راجع به هویت و این که پس مسئله شما هویت اروپایی نیست. مسئله هویت اسلاو کاتولیک یا حتی لهستانی است. مسئله هویتی است؟ درست میگویم؟ اگر چنین است ربطی به ارزشهای اروپایی دارد؟، میگوید: «ما ارزشهای خودمان را داریم. ما لهستانی هستیم. با تجربه و تاریخ خودمان! تاریخی که درد و رنج بسیاری در آن نهفته است. ادعای نمایندگی ارزشهای اروپا را نیز نداریم. اصلا مگر چیزی تحت عنوان ارزشهای اروپایی وجود دارد؟»
او در پاسخ به این که کنوانسیون اروپایی حقوق بشر اگر ارزشهای اروپایی نیست پس چیست؟ ادامه میدهد: «آن را که حتی ترکیه هم امضا کرده است.»
تصویری از پناهجویان لهستانی در ایران در زمان جنگ جهانی دوم را به او نشان میدهیم و میگوییم ایرانیان نه اسلاو بودند و نه کاتولیک اما پناهجویان لهستانی را با آغوش باز پذیرفتند. ایرانیان نیز باید بر مبنای هویت خود رفتار میکردند؟ نظرتان در این مورد چیست؟ این نماینده حزب حاکم لهستان به گفتن «ما لهستانی ها رنج زیادی در طول تاریخ کشیدهایم. از ایرانیها نیز بخاطر این رفتارشان سپاسگزاریم.» اکتفا میکند.
فعالان حقوق بشر چه میگویند؟
دریوری دایک فعال حقوق بشر بریتانیایی و از مسئولان سابق دیدهبان حقوق بشر که هماکنون سازمان مردمنهادی در بریتانیا با اسم «تحقق حقوق بشر» دارد در این مورد نظر متفاوتی دارد. او میگوید: «در واکنش به بحران فزاینده پناهجویان ناشی از درگیریهای مسلحانه بینالمللی در اوکراین، کشورهای همسایه تعهدات قانونی، اخلاقی و معنوی دارند تا مرزهای خود را برای پذیرایی از همه کسانی که میخواهند اوکراین را ترک کنند و نیز هر جایی که افراد نگران امنیت خود هستند ، باز کنند.»
او در ادامه میگوید: «این کشورها باید پناهجویان را بدون در نظر گرفتن منشاء، عقیده یا هر جنبه ای از هویت آنها بپذیرند وهیچگونه تبعیضی در این زمینه پذیرفته نیست.»
دایک تاکید میکند: « در روزهای اخیر شاهد صحنههای قابل توجهی از سخاوت و همبستگی بینالمللی بودهایم. اما همچنین شاهد رفتار نژادپرستانه با افراد غیراروپایی، از جمله کشورهای آفریقایی و آسیایی و همچنین افراد بدون تابعیت نیز بودیم.»
وی با اشاره به واکنش گسترده به رفتار دولتهای اروپایی با پناهجویان غیراروپایی میگوید: «بسیاری از ما فعالان در جامعه بینالمللی حقوق بشر دولتهای اروپایی، چه در داخل و چه در خارج از اتحادیه اروپا را در واکنش به رفتار تبعیضآمیز آنها با پناهجویان افغان و سوری محکوم کردیم. همچنین رفتار این دولتها در قبال پناهجویان از کشورهای جنوب صحرای آفریقا را نیز به شدت محکوم کرده و غیرقابل قبول دانستیم. بسیاری از سازمانهای غیردولتی برای مقابله با چنین سیاستهایی تلاش و کمک کردند. با این حال متاسفانه چنین سیاستهایی ادامه یافت.»
دایک رفتار و فضای شکل گرفته فعلی در قبال پناهجویان را یک فرصت میداند و تاکید میکند: «ما از گشایش گسترده در پاسخ به مناقشه فعلی استقبال می کنیم. این رفتار با رفتار اروپا در سال های گذشته کاملاً در تضاد است. ما باید آنچه را که اکنون میتوانیم انجام دهیم و در ضمن برای سالهای آینده اطمینان حاصل کنیم که هرگز به رویههای قبلی، رویههای نژادپرستانه و تبعیضآمیز، برنگردیم.»
اینک باید پرسید که آیا بحران جاری و فشار افکار عمومی علیه استانداردهای دوگانه و فهم تبعیض آمیز و بعضا نژادپرستانه از موضوعات کاملا انسانی موجب بهبود شرایط در اروپا خواهد شد و بوی بهبود از جهان به مشام خواهد رسید؟ پرسشی است که قطعا در سالهای آینده میتوان پاسخهای دقیقتری به آن داد.