در ادامه این یادداشت که در ۱۹ اسفند به قلم بهمن دهستانی کارشناس جهان اسلام، آمده است، می خوانیم: او در زمانی هویت و اصالت و بازگشت به قرآن را برای جهان اسلام احیا کرد که جوامع مسلمان در پی سربرآوردن قدرت اروپا بعد از رنسانس و به تبع آن افول آخرین خلافت اسلامی، حالتی از رکود و انحطاط را تجربه میکردند.
ظهور سید جمال در جهان اسلام در آن مقطع موجب نجات بقایای هویت و تمدن اسلامی به مثابه یکی از تمدنهای بزرگ شرق شد چرا که حاکمیت عثمانی که خود را میراثدار حکومت نبوی و مظهر خلافت راشدین میدانست رو به زوال نهاد و سرزمینهای وسیع تحت سیطره آن در آسیا، اروپا و آفریقا تجزیه گردید و خطر اضمحلال حیات سیاسی و مدنی مسلمانان و بلکه ارزشهای وحیانی جهان اسلام کاملاً احساس میشد.
پاسخگویی سید جمالالدین اسدآبادی به دیدگاههای مادی گرایانی چون سرسید احمد خان هندی و ارنست رنان فرانسوی دو چهره مطرح مادی گرای متأثر از تمدن اروپایی، در این راستا ارزیابی میشود.
آغاز «بیداری اسلامی» که از مفاهیم اساسی در جریان اسلام سیاسی و تحولات معاصر جهان اسلام به شمار میرود و میتوان آن را بنیان تمامی حرکتها و جنبشهای نوین اسلامی دانست؛ مرهون فعالیتهای سیدجمالالدین اسدآبادی و الهام بخشیهای اوست. جنبش احیاگرانه و بیدارگرانه سید جمال در سطح نظری و باورها، قرآن را مرجع و زیرساخت نوسازی جهان اسلام میداند.
در حوزه عملی و اجتماعی آگاهیبخشی معطوف به مقابله با دو مانع استبداد داخلی و استعمار خارجی را شعار خود ساخته است و اتحاد اسلامی و پرهیز از فرقهگرایی و تعصب مذهبی را ضرورت درآمدن مسلمانان از اختلافات درونی عنوان میکند. جریان سید جمال کوشید ضمن استقبال از علوم جدید و بهرهمندی از مواهب تمدن غرب، شیفته و فریفته جلوههای آن نشده و حتی نسبت به موارد تعارض آن با عقاید اسلامی بهطور جدی وارد پاسخگویی شود.
تردیدی نیست اقدامات سید جمال تا بیش از یک قرن بعد از خود بر تمامی نهضتهای اسلامی تأثیر گذاشت اما همزمان با رشد تفکر دینی مورد بازخوانی انتقادی متفکران مسلمان نیز قرار میگرفت و این جریان انتقادی موجب تکامل بیداری اسلامی شد. دکتر شریعتی و شهید مطهری دو چهره شاخص معاصر در بررسی فعالیتها و آثار سیدجمالالدین اسدآبادی هستند و تبیین آنان از دستاوردهای سرسلسله جنبش بیداری جهان اسلام زیربنای بهتری برای گامهای بعدی در نهضت اسلامی فراهم آورد.
آنکه او خود شخصیتی فرامذهبی داشت اما حاصل تلاشهای او با نتایج متفاوتی در ایران و جهان عرب همراه شد. حلقهها و نسلهای بعد از او در جهان عرب با نفوذ اندیشههای سلفی و تکفیری مواجه شدند و انحرافاتی در آنها بروز یافت، اما در ایران علاوه بر آنکه جنبش تنباکو و حتی مشروطیت منسوب به بیدارگریهای او میشود، الگوی تقریب مذاهب، نیز صورت تکامل یافته اندیشه اتحاد اسلام سید جمال ارزیابی میشود.
تعبیر و نگاه رهبر فرزانه انقلاب که خود از چهرههای شاخص و مؤمن به بیداری اسلامی هستند، منزلت و مقصد حرکت سید جمالالدین را بخوبی تبیین کرده است آنجا که میفرمایند: «مسلمانان عالم در طول قرنهای متمادی و بخصوص متفکرین بزرگ در قرن اخیر - از سید جمال اسدآبادی تا اقبال لاهوری، تا بزرگان فکر و اندیشه، تا علمای بزرگی در داخل کشور خود ما - دنبال آن بودهاند که دین خدا را حاکم کنند و این ادامه راه پیغمبران بوده است»(۱۳۷۷/۰۲/۰۲).