به گزار حوزه سیاست خارجی ایرنا، «هر تصمیمی برای انقلاب به عنوان مواضع اصولی انقلاب بگیریم، باید تابع استدلال باشد. اساس این منطق هم ۲ چیز است؛ یکی نفع ملت ایران و مصالح کشور، یکی هم اصول و عقاید و باورهایی که ملت ایران در راه این باورها، مبارزه و مجاهدت کرده، شهید و جانباز داده، ایستادگی کرده است».(رهبر حکیم انقلاب/ ۲۶ دی ۷۶)
اندیشمندان علم «سیاست خارجی» معتقدند این دانش، ترکیب ۲ عنصر «مقاومت» و «انعطاف» است. در مواجهه با مقولات حیاتی همچون «امنیت ملی»، سیاست خارجی بر عنصر مقاومت تأکید میکند و در خصوص مسائل جاری که جنبه حیاتی ندارد و در نوسان بین «یک موضوع مهم» یا «یک موضوع معمولی» است، انعطاف منعی ندارد.
۱)وضعیت حاکم بر مناسبات ایران و آمریکا طی ۴۳ سال اخیر، خاص و «فوق راهبردی» بوده است، زیرا چالشهای ایران و آمریکا از نوع حیاتی بوده و به موجودیت یا عدم موجودیت یا به اموری ربط داشته که نهایتاً به هویت یکی از ۲ طرف بازمیگشته است. از یک طرف آمریکاییها در این دوران طولانی، همواره از حذف ایران از معادلات منطقهای و بینالمللی سخن گفتهاند. مثلاً آمریکاییها صراحتاً میگویند همه کشورها جز ایران حق دارند از مواهب معاهده اِنپیتی برخوردار باشند و بعد بعنوان تنها کشوری که از بمب اتم استفاده و ۲۰۰ هزار ژاپنی مظلوم را در لحظه خاکستر کرده، استدلال میکند واشنگتن به تهران اطمینان ندارد. اینگونه رفتار و برخورد تمدنی ۳۰۰ ساله با صلاحیت یک ملت ۸ هزار ساله واقعا نابجا و باج دادن به آن امری خلاف عقلانیت است.
۲) آمریکا پیش از بهرهمندی جمهوری اسلامی از انرژی هستهای نیز منازعات مختلفی با تهران داشت. قصد آمریکا صراحتا نابودی مردم ایران و نه فقط نظام اسلامی و کشور است و این را مقامات آمریکا نیز، بارها عنوان کردهاند. از همان روز نخست پیروزی انقلاب اسلامی آمریکا برنامهریزی برای براندازی نظام نوپا را در سفارتخانهاش آغاز کرد و تا ۱۳ آبان ۵۸ که لانه جاسوسی اشغال شد، توطئههایش ادامه داشت. پس از آن تجزیه ایران در دستور کار یانکیها قرار گرفت و از کردستان تا بلوچستان ناامن شد. سپس جنگ رژیم بعث با نظر آمریکا ۸ سال بر ملت ایران تحمیل شد و علاوه بر تغذیه تسلیحاتی و اطلاعاتی صدام ملعون، اواخر جنگ خود آمریکا نیز عملا وارد نبرد علیه ایران شد و حتی به هواپیمای مسافری هم برخلاف قواعد بینالملل رحم نکرد.
پس از جنگ هم آمریکا بارها ضرباتی به ملت ایران وارد کرد تا به ۱۰ سال قبل رسیدیم که رئیسجمهور مؤدب و باهوش آمریکا ـ به تعبیر حسن روحانی ـ شدیدترین تحریمهایی که در طول تاریخ بر یک ملت تحمیل شده است را علیه ایرانیان وضع و اجرا کرد. در جریان تحریمهای بیسابقه یک دهه اخیر، خود آمریکاییها بارها از واژه «تحریمهای فلجکننده» سخن گفتند. در ۲۲ سال اخیر نیز یک ردیف در بودجه سالانهشان تحت عنوان «تغییر رژیم ایران» قرار دادهاند. پس بحث از رابطه میان آمریکا و ایران تا آنجا که به رفتار آمریکا برمیگردد، واقعا مضحک و حتی بیشرمانه است.
اینکه مذاکرهکنندگان کشورمان اجازه ندادند تیم مذاکراتی ایالات متحده در وین به اتاق مذاکرات راه یابد، علاوه بر آنکه تنبیه و تحقیر دولت بدعهد در برجام بود، ناشی از رفتارهای ۴۳ سال اخیر آمریکا هم هست؛ واشنگتن روز جمعه در آستانه توافق نهایی برای رفع تحریمها، در مذاکرات وقفه انداخت. بدعهد بدعهد است؛ چه نامش اوباما باشد، چه ترامپ، چه بایدن.