تهران- ایرنا- بازیگر سریال «داستان یک شهر» گفت: از نظر من کانادا جای خوبی برای زندگی نیست. آواز دهل شنیدن از دور خوش است. یک عده مرفه که پول زیاد دارند در خارج از کشور خوب زندگی می‌کنند. ولی قشر متوسط صبح تا شب مشغول کار کردن هستند، هیچ جا کشور خود آدم نمی‌شود.

شهین تسلیمی در سن ۶۷ سالگی یکی از بازیگران پرکار سینما و تلویزیون است. از آثارش می‌توان به بازی در فیلم‌های هزارپا و ژن خوک و مجموعه‌های ارمغان تاریکی، چهارچرخ، دلنوازان، پادری، دردسرهای عظیم، باغ مظفر و... اشاره کرد.

بعد از درگذشت زنده‌یاد مهین شهابی جایگزین او در سریال وضعیت سفید به کارگردانی حمید نعمت‌الله شد.

این بازیگر در گفت و گویی نوروزی با خبرنگار ایرنا، از حال و هوای نوروز در شهر تهران گفت و حسی که نسبت به زندگی در ایران دارد.

از سال ۱۴۰۰ چه خاطراتی برای شما مانده است؟

سر صحنه یک سریال بودم که کرونا گرفتم و دیگر نرفتم. کار دو هفته تعطیل شد. چون ضعف عمومی داشتم، خواستم که نقش خودم از داستان حذف شود.

فوت خانم فکور صبور هم اتفاق خیلی بدی بود. ثانیه ای نیست که چهره‌اش از جلوی چشمم کنار برود. هر وقت وارد اینستاگرام می شوم عکسش جلوی چشمم می‌آید. با خودم می‌گویم الان عکس جدید از خودش منتشر کرده است. واقعا نمی‌دانم زهره عزیز چرا این کار را کرد؟ نمی‌دانم چه ناراحتی در زندگی‌اش داشت. من هر زمان او را می‌دیدم سرحال و شاداب بود. البته این اواخر او را ندیده بودم.

امسال هر زمان خبرها را می‌خواندی می‌دیدی چند نفر فوت کرده‌اند. اخبار سالی که گذشت زیاد جالب نبود. خیلی از بازیگران‌مان را از دست دادیم. هر وقت یادشان می‌افتم حسرت می‌خورم.

برای تعطیلات عید نوروز چه برنامه‌ای داشتید؟

هیچ وقت عید سفر نمی روم. دوست داشتم پیش بچه‌هایم در خارج از کشور بروم. ولی یک مقدار کارهای بازیگری‌ام مانده است. سر صحنه چند سریال باید به مدت یک هفته می رفتم. در سریال دردسرهای شیرین که از شبکه پنج پخش می‌شود بازی دارم. در فیلم سینمایی دختری با لباس ارغوانی هم با رضا یزدانی و فریبا متخصص همبازی هستم. چند فیلم و سریال دارم که هنوز تمام نشده است. من پشت سر هم آفیش (دعوت) نیستم. بعد از یک مدتی می‌گویند سر این کار و آن کار بیا. با سریال داستان یک شهر آقای آهنج قرارداد دارم که هنوز بازی من شروع نشده است. چند پیشنهاد جدید هم آمده است.

هیچ جا کشور خود آدم نمی‌شود

فرزندان‌تان ساکن کدام شهر هستند؟

یکی از فرزندان و نوه‌هایم در کانادا زندگی می‌کنند. خیلی هم به من می‌گویند بیا. ولی نمی‌روم. از نظر من کانادا جای خوبی برای زندگی نیست. آواز دهل شنیدن از دور خوش است. هر کسی که می رود رویش نمی‌شود بگوید دارم سختی می‌کشم. هیچ جا کشور خود آدم نمی‌شود. با تمام مشکلاتی که وجود دارد باز هم من زندگی در ایران را به خارج از کشور ترجیح می دهم. گرانی همه جا هست. یکی از دخترانم در ترکیه زندگی می‌کند. گرانی در آنجا بیداد می‌کند. یک عده مرفه که پول زیاد دارند در خارج از کشور خوب زندگی می‌کنند. ولی قشر متوسط صبح تا شب در خارج از کشور مشغول کار کردن هستند.

نوروزهای تهران را خیلی دوسا دارم چون تهران خلوت می‌شود و آدم می‌تواند با خیال راحت زندگی کند. از ترافیک و آلودگی هوا هیچ خبری نیست. من عیدهای تهران را خیلی دوست دارم.

چرا این قدر پرکار هستید؟

کار بازیگری اعتیاد می‎‌آورد. وقتی سر کار می‌روم همکارانم این قدر مهربانند که من لذت می برم. من بچه های پشت صحنه و جلوی صحنه را مثل خانواده‌ام می‌دانم. شاید از خانواده خودم هم بیشتر آنها را دوست داشته باشم. وقتی سر کار می‌روم روحیه‌ام تازه می‌شود. از همه آنها انرژی می‌گیرم.

بیشتر عیدی می دهید یا می گیرید؟

تا امسال به همه عیدی داده‌ام. ولی چون نوه‌هایم خارج از کشور هستند نتوانستم عیدی بدهم.

بزرگترین آرزوی من آرامش و سلامتی و خوشی و تندرستی برای ملت ایران و مملکتم است. امیدوارم همه ناراحتی های مردم تمام بشود و از زندگی شان راضی باشند.