در ادبیات و فرهنگ اسلامی، کرامت به معنی «جامع انواع خیر و شرافت و فضیلت» است و یکی از برترین فضایل اخلاقی فردی به شمار میآید و وجود پایدار و ریشهدار آن در فرد دارای این صفت، موجب اتصاف فرد به صفت کریم میشود. از همین رو است که فرد کریم، همواره منبع جوشان خیر و فضایل اخلاقی است و دیگران را به خیر و فضیلت میرساند. در آموزههای ادیان الهی از حضرت آدم (ع) تا پیامبر خاتم (ص)، انسان به عنوان خلیفه و جانشین خدا بر روی زمین معرفی شده و به او مقام اشرف مخلوقات خداوند داده شده است. به بیان قرآن کریم، خداوند متعال، فرزندان آدم را مورد تکریم قرار داده و به آنان کرامت اعطا کرده است. از منظر موضوعشناسی سیاسی و اجتماعی، کرامت ذاتی انسان عبارت است از: آن برتریها و امتیازاتی که ناشی از ذات انسان بوده و هر فرد انسان به عنوان انسان بودن واجد آنها است و این امتیاز مقید به هیچ یک از عوارض انسانی نظیر جنسیت، نژاد، قومیت، مذهب، زبان و آداب و فرهنگ زندگی نیست.
به نظر میرسد بحث درباره ابتناء الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت در عرصه سیاست بر مبنای «کرامت»، میتواند معطوف به دو جنبه ابتناء الگو بر کرامت ذاتی و لزوم رعایت کرامت اخلاقی در رفتار سیاسی و اجتماعی آحاد مردم و اقشار و گروههای اجتماعی و حاکمیت شود. بر اساس بررسی و تتبع تفسیری و روایی، این نتیجه به سهولت به دست میآید که از نظر قرآن کریم، مقام جانشین خداوند بودن ِانسان در روی زمین برای نوع و یکایک افراد انسان قابل اثبات نیست و این مقام فقط به بندگان خاص خدا که برگزیده و مطیع و متخلق به اخلاق الهیاند، اختصاص یافته است. با این همه، برخی از مفسران بزرگ شیعه و اهل سنت، مفهوم خلیفه خدا بودن در آیه شریفه را دارای عموم و اطلاق نسبت به تمامی انسانها تلقی کردهاند.
خدا در قرآن کریم اعطاء «کرامت» به تمامی انسانها را مورد تصریح قرار داده است «وَ لَقَد کَرَّمنا بَنی آدَمَ». دلالت آیه شریفه بدون هر گونه ابهام و تردیدی، اولاً اثبات کننده اعطای کرامت و ارزشمندی خاص از سوی خدا به تمامی فرزندان آدم (ع) و یکایک انسانها است؛ و ثانیاً سیاق آیه نشان دهنده آن است که خدا این کرامت و ارزشمندی خاص را در ذات یکایک انسانها قرار داده و خلق هر انسانی به اراده و جعل خدا، ملازم با قرار دادن این کرامت در وجود کالبدی اوست و در نتیجه این کرامت موجب برتری ذات انسان بر سایر موجودات میشود. در ادامه آیه نیز قرینه محکم و قاطعی بر ذاتی بودن کرامت انسان وجود دارد، زیرا تعبیر «تفضیل دادن» انسانها بر بسیاری از مخلوقات دیگر که از جهت معنی لغوی به معنای برتری افزونی و عارضی است، گویای آن است که منظور از «تکریم» فرزندان آدم (ع)، کرامت بخشیدن به ذات یکایک انسانها است.
دین اسلام به اقتضای فطرت و سیرت خدادادی انسانها، برای یکایک آنها کرامت ذاتی قائل است و مترتب بر آن، تمامی انسانها بر مبنای طبیعت اولی و فطریشان دارای حق برخورداری از ارزش و احترام ذاتی و انسانیاند و نظام اجتماعی اسلام مبتنی بر ادای اکرام و تکریم نسبت به اهل تقوا و حق و عدالت است. نظام اجتماعی اسلام ترغیب مؤکد به رعایت اکرام و تکریم اخلاقی و تفضیلی انسانها نسبت به یکدیگر دارد و مبتنی بر فراهم آوردن زمینهها لازم برای ارشاد خداناباوران و اسلام ناباوران همراه با حفظ کرامت متناسب با آنان است. همچنین نظام اجتماعی اسلام بر مبنای صفات بنیادین تقوا و عدالت و حق، برای کافران، مشرکان، منافقان، مفسدان و اهل باطل و نظام اجتماعیشان ارزش و کرامت ذاتی و یا تفضیلی قایل نیست و تنها در محدوده معاهدات ناظر به تأمین مصالح جامعه اسلامی، با حفظ موازین خود به اکرام و تکریم متقابل و متناسب با آنان مبادرت میکند.
بدون تردید یکی از عوامل اصلی انقلاب اسلامی ایران، احیاء و بازتولید کرامت پایمال شده جامعه اسلامی ایران در حوادث و وقایع جهانی ۲۰۰ سال اخیر و سلطه کرامتسوز قدرتهای غربی و شرقی بر حکومتهای قاجار و پهلوی بوده است. ملت مسلمان ایران به رغم برخورداری از فرهنگ اسلامی غنی و مبتنی بر لزوم پاسداری از کرامت خود، متأسفانه پس از پیروزی انقلاب مشروطه نتوانست از دستاوردهای آن انقلاب پاسداری کند و در مدت زمانی کوتاه، با سلطه همه جانبه قدرتهای غربی بر کشور خود از طریق گماشتن سلاطین پهلوی مواجه شد و این سلطه به اندازهای عمق و شدت یافت که امام خمینی (ره) بنیان انقلاب اسلامی را بر نفی سلطه بیگانگان، کفر و استکبار بر ملت مسلمان ایران بنا نهاد و احیاء کرامت ایران اسلامی را از اصلیترین اهداف انقلاب برشمرد. انقلاب اسلامی در بهمن ۵۷ به پیروزی رسید و قانون اساسی نظام جمهوری بر پایه احیاء کرامت و عزت و نفی سلطه غرب و شرق بر ایران اسلامی معاصر تدوین شد. در دو دهه اخیر، فرهنگ عمومی کشور تحت تأثیر مستمر حجم سنگین مناقشات و معارضات میان دو جبهه حق و باطل از زمان استقرار نظام جمهوری اسلامی تاکنون و راهبرد کلان قوای سه گانه کشور بر سه محور ضرورت، الزام و مجازات، به تدریج به سویی سوق یافته است که تقریبا رکن اکرام و تکریم را در گفتار و رفتار عمومی به حاشیه رانده و این وضعیت حتی در مراکز آموزشی و تربیتی کشور که قاعدتا باید مراکز رشد کرامت دانش آموختگان و تربیت شدگان باشند نیز، عمومیت یافته است.
مهمترین پیامدهای تضعیف و تخریب کرامت اجتماعی در جامعه ما، عدم اتصاف جامعه دینی انقلابی ایران کنونی به صفت کرامت اجتماعی مورد نظر دین مبین اسلام و مورد هدف انقلاب اسلامی است و نتیجه آن زیر سوال رفتن اسلامیت جامعه و هدفها و دستاوردهای متعالی انقلاب اسلامی است. این نتیجه، از یک سو ارزش و اعتبار هدایتها، ارشادات و آموزههای اجتماعی دین مبین اسلام را به مخاطره میافکند و از سوی دیگر ظرفیت و توان انقلاب اسلامی ایران در راستای جامعهسازی تکاملگرا و سعادتبخش را به چالش میکشد.
در نقطه مقابل، قرار دادن کرامت فطری و تکریم اجتماعی انسانها به عنوان یکی از ارکان اصلی الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت و ابتناء جامعه بر بنیانهای کرامت بخشی که آحاد مردم را به سوی قلل رفیع کمال، سعادت و تعالی به پیش براند و در پرتو آن، راههای صلاح و اصلاح رذایل اجتماعی را در پیش روی جامعه ما بگشاید و برای دیگر جوامع اسلامی و بشری نیز الگویی راهنما و هدایتبخش باشد، شرایط لازم و اولیه برای بازسازی تمدن نوین اسلامی را برای ایران اسلامی معاصر به ارمغان خواهد آورد.
در آخرین بخش، به بررسی و ارائه راهحلها و راهبردهای جبران و تأمین کرامت اجتماعی در مسیر رشد و پیشرفت جامعه اسلامی ایران کنونی میپردازیم. این راه حلها و راهبردها، متضمن بازسازی و استحکام بنیان کرامت اجتماعی ملت ایران در راستای رسیدن به افقهایی است که برای الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت تصویر شده و رکن اصیل کرامت اجتماعی را در الگوی مزبور تأمین میکند.
به طور کلی، یگانه راهحل بازسازی و تأمین کرامت اجتماعی آحاد جامعه ایران اسلامی، بازتولید مبانی و ارزشها و مناسبات اسلامی مبتنی بر مکتب اهل بیت (ع) در خصوص موضوع کرامت اجتماعی و تبدیل آن به گفتمان مسلط در روابط و مناسبات عمومی آحاد جامعه و روابط حاکمیتی میان حکومت و مردم است. این راهحل، به وضوح تأکید بر بازگشت به ابعاد و وجوه گسترده ارزشها و آموزههای فرهنگساز و تربیت کننده و رشد دهنده انسانها دارد و تکیه بر تزریق کرامت به ظواهر روابط اجتماعی را نتیجهبخش نمیداند و با مفروض گرفتن ضرورت اتکاء به ظرفیت و انسجام ظواهر قوانین و دیوانسالاری روابط اجتماعی، حقیقت و ماهیت اصیل کرامت اجتماعی را امری فطری و اخلاقی و تفضیلی که فراتر از ظواهر قوانین و دیوان سالاری است، به شمار میآورد.
بدین منظور، یگانه راهحل بازسازی و تحصیل حد بالای کرامت اجتماعی در جامعه اسلامی ایران کنونی، رجوع به علماء، متفکران و نخبگان و دیگر گروههای مرجع و ابتدا بازسازی کرامت اجتماعی بر مبنای تقوا، فضیلت و طرد رذایل در میان خود آنها و سپس فراهم آوردن شرایط لازم برای ترویج و تحکیم گفتمان فرهنگی کرامت اجتماعی در تار و پود جامعه و نظام حاکمیت است. این راهحل به وضوح راهحلی تماماً فرهنگی است و بر این مدعا است که اگر چه به سامان کردن ضعفهای ظواهر و گردش کار قوانین و نظام دیوانسالاری لازم و ضروری است و میتواند سطح ظاهری کرامت اجتماعی آحاد مردم را التیام بخشد، اما بدون قرار گرفتن کرامت اجتماعی در لایه بنیادین روابط اجتماعی، نمیتوان به نتایج در خور و پایدار رسید. به عنوان نمونه، هر گام و مرحله در راستای نظام تسجیل روابط و مناسبات اجتماعی با استفاده از فناوریهای نوین رایانهای، فیصله دهنده آشفتگیهای مربوطه در بخش مورد نظر است و به همان اندازه سطح ظاهری کرامت اجتماعی در جامعه را تأمین میکند، نظیر فناوریهای تسجیل شناسه افراد، املاک، خودرو، مبادلات بانکی و امثال آن، اما این امور هرگز نمیتواند تأمین کننده ریشه و بنیان کرامت اجتماعی در جامعه باشد و در مقابل، هر گاه گفتمان تربیتی کودکان در مدارس و دانشآموزان در دبیرستانها و دانشجویان در دانشگاهها و به ویژه در بخشهای دارای تریبونهای رسانهای مؤثر نظیر نمازهای جمعه، تأکید و ترویج ریشههای کرامت در جامعه باشد، پس از طی کردن دوره زمانی یک یا دو دهه، جامعه اسلامی ایران به گونهای شگفتآور به ژرفایی از روابط اجتماعی کرامت بنیان دست خواهد یافت.
برای دست یافتن به افق متعالی کرامت در جامعه اسلامی ایران در دهههای پیش رو، ابتناء الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت بر راهبردهای زیر پیشنهاد میشود:
۱- ترسیم و نهادینه کردن گفتمانِ «کرامت فطری» دربرگیرنده همه انسانها مبتنی بر ارزش فطری و خدادادی انسانها و بر پایه آموزههای مکتب اهل بیت (ع) در همه عرصهها و ابعاد روابط اجتماعی و نظام حکومتی؛
۲- ترسیم و نهادینه کردن مرزهای روشن و دارای شاخصهای دقیق در میان جبهه حق و باطل و عدل و ظلم در گستره جامعهپذیری متناسب با دوران کنونی و آینده و ارائه طبقهبندی چند لایه از آنها به گونهای که تا آخرین لحظات جدایی افراد از جبهه حق و پیوستن آنان به جبهه مقابل، تا حد ممکن کرامت افراد رعایت شود؛
۳- ترسیم و نهادینه کردن گفتمان «کرامت اجتماعی مبتنی بر تقوا و کمالات و فضایل» در جامعه و ابتناء روابط اجتماعی بر اکرام و تکریم آحاد جامعه؛
۴- ترسیم و نهادینه کردن روابط و مناسبات میان جریانها و احزاب و گروههای سیاسی بر پایه کرامت سیاسی ناشی از خدمات و آثار و فضیلتهای آنها؛
۵- ابتناء نظام مدیریت اجرایی کشور بر گردش کار قانونی و دیوانسالاری کرامتمحور و رعایت کرامت آحاد جامعه در تمامی عرصههای اجتماعی اعم از اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و تربیتی و امنیتی و نظامی و سایر عرصهها؛
۶- ابتناء نظام قانونگذاری کشور بر بنیان تأمین حداکثر کرامت آحاد مردم در تدوین و تصویب قوانین در تمامی عرصهها و زمینهها؛
۷- ابتناء نظام قضایی کشور چه در بخش حقوقی و چه در بخش کیفری بر حفظ و پاسداری از کرامت آحاد جامعه در تمامی مراحل قضایی، شامل مراحل تدوین قوانین و مناسبات و گردش کار داوری و قضایی و اعمال و اجرای احکام قضایی و نهادینه کردن تضمین لوازم ارزشی و معنوی نهفته در احکام جزایی اسلام از طریق اختصاص دوره تنزل کرامت افراد به دوره تحمل مجازات و ترمیم و بازسازی حیثیت افراد پس از تطهیر ناشی از تحمل مجازت؛
۸- ترسیم و نهادینه کردن گفتمان فرهنگ کرامتمحور در روابط و مناسبات اجتماعی میان آحاد افراد جامعه و قرار دادن کرامت اجتماعی به عنوان رکن اصلی و بنیادین روابط اجتماعی در تمامی سطوح جامعه؛
۹- ترسیم و نهادینه کردن گفتمان تقدم جاذبه اسلامی بر دافعه در فرهنگ عمومی مردم و ریشهدار کردن آن در تار و پود روابط اجتماعی حتی نسبت به افراد مخالف فرهنگ اسلامی جامعه و حتی نسبت به دشمنان؛
۱۰- تنظیم نظام ارزیابی و پایش کرامت و بررسی دورهای و نسلی آن و تدوین راهبردهای پیشرفت آن به سوی افقهای بلند تأمین کرامت در جامعه اسلامی ایران برای الگو و نمونه شدن در جهان.
«و کَذلکَ جَعَلناکُم اُمًّتاً وَسَطاً لِیکونُوا شُهَداءَ علیَ النّاسِ و یَکونَ الرَّسولِ علیکُم شَهیداً» و این چنین شما را امت راه استوار قرار دادیم تا بر همه مردم الگو و نمونه باشید و پیامبر الگوی شما باشد (بقره/۱۴۳).