به گزارش ایرنا، برو بیای زنهای همسایه که برای کمک آمده اند، سر و صدای ظرفهایی که جا به جا میشود و دودی که از بام حیاط هم بالاتر رفته یادآور آیین سمنوپزان ننه سکینه است.
بهترین نوع گندم را تهیه کرده و می خیساند، وقتی گندمها از یک طرف جوانه زده و از طرف دیگر ریشه بدهند؛ «سمنو کوآن» آغاز می شود و در اثر کوبش مکرر شیره جوانه ها جدا میشود. شیرینی سمنو از همین جوانه های نقره ای است.
شور و هیجان برای بار گذاشتن سمنو با عطر صلوات و دود اسپند اوج میگیرد.
دیگ بزرگ مسی که به «پاتیل» مشهور است به همان سبک قدیم بر اجاقی از هیزم و چوب که روز قبل مردهای محل محیا کرده اند جوشانده می شود تا قوام بیاید.
گره محکم چادر ننه سکینه بر دور کمر و آستین های بالازده اش حکایت از مهارت او در سمنو پزی است؛ به همه جا سر میکشد و نفس زنان به همه دستور می دهد؛ با تازه واردها خوش و بش می کند بچهها را میترساند که شیطنت نکنند به پاتیل سمنو هم مرتب سر می زند.
سه نفر پای پاتیل کشیک میدهند و با یک بیلچه دستهدار و بلند، سمنو را هم میزدند که ته نگیرد و نسوزد. اولی که خسته میشد، دومی، و بعد از او سومی.
پخت سمنو ۲۴ ساعت طول می کشد و زنان همسایه تا صبح نمی خوابند و در این مدت آیین هایی در کنار پاتیل سمنو برگذار می کنند.
گوشه ای از حیاط دخترهای دم بخت با تکه پارچه های رنگی و چند قطعه چوب و تمام سلیقه و هنری که دارند عروس سمنو درست می کنند؛ به نام «گلین سمنو».
یکی از دختران دَف می زند و بقیه شعرهایی به زبان ترکی می خوانند:
سمنی آی سمنی ساخلا منی (سمنو آی سمنو مرا حفظ کن)
ایل ده گویردیم سنی (هر سال تو را سبز کنم)
بیزیم ائللر اوخور بو نغمه نی (ایل ما این نغخه را سر می دهد)
سمنی آی سمنی بختیم آچیل آی سمنی (سمنو آی سمنو بخت مرا بازکن)
در سوی دیگر حیاط بساط آش دوغ برقرار می شود اسدآبادی ها در پخت این آش محلی تبحر زیادی دارند؛ دوغ، بلغور گندم، اسفناج و سبزی های معطر در دیگی کوچکتر از دیگ سمنو قُل قُل می زند و پیاز داغی که چاشنی این عصرانه خوش طعم و رنگ می شود.
آش دوغ خستگی از تن زن های همسایه می گیرد و جمعشان را گرمتر می کند و شوخی میکنند و راجع به عروس و مادرشوهرهای همدیگر نیش و کنایه رد و بدل می کنند.
ننه سکینه اما دلواپس سمنو است که ته نگیرد. سبد کوچکی از بادام توسط یکی از همسایه های حاجت روا، تهیه شده و درون سمنو ریخته می شود.
این بادام شکم سیرکن نیست اما برکت سمنو است و درون کاسه هرکسی بیفتد نشان از برکت مالش در سال جدید دارد.
چشم های قرمز و پف کرده تا نیمه های شب باید مواظب سمنو باشند تا موقعی که به غلظت کافی برسد و سپس آتش زیر پاتیل کم می شود و به اطلاح سمنو را دَم می اندازند.
یک جلدکلام الله مجید، یک ظرف آب، آئینه، شمع، شکلات، شانه، سورمه دان و سبزه درون سینی مسی کنگره دار چیده می شود و «سمنوگلین» آراسته و زیبا با پارچه ای قرمز که بر سرکشیده در وسط سینی می نشیند.
سینی بر درب پاتیل محتوای سمنو گذاشته می شود و از کنار پاتیل کنار می روند تا پنج تن آل عبا(ع) با حضور خود نظر بر دیگ سمنو کنند.
این اعتقادی است که از گذشته به صورت سنت به مردم رسیده و معتقد هستند که وسایل داخل سینی نظر مبارک معصومین بویژه حضرت فاطمه زهرا(س) در آن دمیده شده و برای شفا و به نیت تبرک بسیاری طالب آن هستند.
پس از نماز صبح با ذکر صلوات درب پاتیل برداشته می شود و حاجتمندان برای آخرین بار دست حاجت به سوی قاضی الحاجات بلند کرده و نذر می کنند.
کار تقسیم سمنو آغاز می شود تا اهالی محل با کاسه های رنگارنگ در دستشان بیش از این پشت درب خانه ننه سکینه منتظر نمانند.
همسایه ها تند و تند در رفت و آمد هستند؛ به هم تنه میزنند مبادا سمنو به آنها نرسد و سفره هفتسین شان بی سمنو بماند، اما سمنوی ننه سکینه برکت می گیرد و هیچ سفره ای در محله بی سمنو نمی ماند و «سمنوگلین» می رود تا سال دیگر باز هم عروس خوش قدم نوروزی دیگر شود.