تهران- ایرنا- دختر شهید ولی‌الله چراغچی خطاب به مسئولان گفت: کاستی‌های برخی از شما، تیر طعنه‌هایی است که آرمان پدران و قلب‌های شکسته ما را هدف می‌گیرد؛ من نه سهمی از جنگ خواستم و می خواهم و نه طلبکار آرمان پدرم هستم، فقط خواهشی خواهرانه دارم که در قبال مردم ایران مسئولیت‌پذیرتر و دغدغه‌مندتر باشید.

فاطمه چراغچی در گفت‌وگو با خبرنگار ایثار و شهادت ایرنا، اظهار داشت: لبخندی در قاب عکسی روی طاقچه خانه، سال هاست که با تو حرف می زند، پا به پای غصه هایت اشک می ریزد و به وقت درد دل ها و تنهایی‌هایت پناه شانه های خسته ات می شود.

فاطمه می گوید که خاطره مشترکی با پدرم ندارم. چراکه سعادت درک حضور فیزیکی او را در زمان حیاتش را نداشتم و تمام خاطرات و شناختم از او شنیده هایی است که از مادرم، خانواده، همرزمان و دوستان وی شنیدم.

دختر این شهید با بیان اینکه روزهای بدون پدرم برای من سخت و رنج آور می گذرد، توضیح داد: معمولا برای تحویل سال نو و بسیاری از مناسبت ها نظیر تولدم، تولدش، سالگرد شهادتش و سالگرد ازدواجش کنار مزار پدرم هستم و با پدرم دنیای خودمان را داریم.

فاطمه می گوید: تک فرزند است و در زمان شهادت پدر ٦ ماه داشته، اکنون دانشجوی مقطع دکتری معماری و شاغل در آموزش و پرورش است و مادرم تهمینه عرفانیان امیدوار، پزشک عمومی است.

شهادتی همچون سرور و سالار شهیدان

دختر سردار شهید چراغچی اذعان داشت: پدرم در یک مهر ١٣٣٧ در مشهد به دنیا آمد، در ٢٤ اسفند ١٣٦٣ در عملیات بدر و در جاده خندق از ناحیه سر مورد اصابت ترکش قرار گرفت و بعد از حدود ٢٥ روز بستری در بیمارستان شهدا تهران در ١٨ فروردین ١٣٦٤ به شهادت رسید و در بهشت رضا مشهد به خاک سپرده شد.

فاطمه ادامه داد: پدرم همانطور که دوست داشت مثل سرور و مولای خود با لب تشنه و فرق شکافته به دیدار حق لبیک گفت.

وی گفت: با توجه به روحیات و خلق و خویی که پدرم داشت بسیار در خانواده محبوب بود و بالطبع خبر مجروحیت وی همه خانواده را به هم ریخت و متعاقبا با شهادت او ضربه سنگینی به خانواده و به ویژه مادرم وارد شد ولی ایشان همیشه آرزو و طلب دعای شهادت داشتند و شاید این تنها مرهم قلب شکسته مادرم و خانواده بود. 

فاطمه اضافه کرد: اگر بخواهم براساس شنیده ها و تعاریف مادرم از اخلاق و روحیات پدر بگویم، شاید باورکردنی نباشد و خیلی ها فکر کنند مگر می شود اینهمه خوبی در یک نفر جمع شود، ولی به جرأت می توانم بگویم بله ممکن است و اگر غیر از این بود که شهادت نصیب این افراد نمی شد. 

دختر این سردار شهید دفاع مقدس توضیح داد: پدر در میدان نبرد و در کسوت فرماندهی، مدیر، جسور، شجاع، مسئول و جنگنده بود، اما در میدان زندگی و نقش فرزندی، برادری و دوستی بسیار صبور، دل رحم و مشفق بود و در نقش همسری و پدری حتی در همان فرصت کوتاه بسیار مهربان، همراه و دلسوز بود.

فاطمه افزود: او دانشجوی رشته مهندسی در  دانشگاه بیرجند بود اما بلافاصله بعد از اینکه حضرت امام خمینی (ره) فرمودند: جنگ در رأس امور قرار دارد، علیرغم علاقه به ادامه تحصیل، درس و دانشگاه را رها کرد و به میدان جنگ رفت.

وی یادآور شد: پدرم همیشه علاوه بر خواندن نماز اول وقت، نماز شب هم می خواند. این تقید به نماز شب، آنقدر زیاد بود که اگر به ندرت نماز شب را نمی خواند، قضای آن را به جا می آوردند.

دختر این شهید والا مقام به نقل از مادرش می گوید: زمان تولد من که پدر چند روزی به مرخصی آمده بود شب ها که برای شیر خوردن بیدار می‌شدم اول او مرا در آغوش می گرفت و با آهسته راه رفتن سعی می کرد مرا آرام کند، درصورت بی قراری با مهربانی مادرم را از خواب بیدار می کرد تا به من شیر دهد، او نیز در این فرصت برای مادرم آبمیوه می گرفت، بعد از اینکه شیر خوردن من تمام می شد به مادرم می گفت که استراحت کند و پدرم تا صبح من را آروم می کرد.

فاطمه با بیان اینکه شیرمردی که شجاعتش در میدان نبرد و جنگ زبانزد بود اینگونه نرم و مهربان با همسر و فرزند خود برخورد می کرد، افزود: مادرم به نقل از پدر می گوید که زمان جنگ در میدان جنگ تمام هوش و حواسم باید به جنگ باشد و زمانی که در کنار شما هستم تمام هم و غمم شما هستید.

پیام دختر شهید چراغچی به مسئولان 

ذکر یک مورد خطاب به مسئولان بسیار حائز اهمیت است، من به عنوان یک فرزند شهید که علاوه بر غم نبود پدر که برای هر دختری جانکاه و زجرآور است، شنیدن طعنه ها و کنایه های اطرافیان و اکثر مردم به دلیل مسئولیت پذیری برخی از شما، از کسانی که در کسوت و مسئولیتی با افتخار و غرور به صندلی ها تکیه زدند، فقط یک کلام می گویم: پدران امثال من مسئولیت و وظیفه ای که به گردنشان بود اول از همه در برابر خدا و بعد در قبال کشور، جامعه، مردم و ولی خود به نحو احسنت با گرانبهاترین سرمایه ای که داشتند و آن تقدیم جانشون بود ادا کردند،شما چه می کنید!؟ 

فقط این را بدانید که کاستی های برخی از شما، تیر نگاه و طعنه هایی است که آرمان پدران ما و قلب های شکسته ما را هدف قرار می دهد و شما در آن دنیا باید علاوه بر خون شهدا پاسخ قلب های چند برابر زخمی ما را هم بدهید.

فاطمه تاکید کرد: من نه سهمی از جنگ و انقلاب می خواستم و نه می خواهم و نه طلبکار آرمان و مسیر انتخابی و طلایی پدرم بودم و هستم، سهم من فقط در این راه خواهشی خواهرانه به مسئولیت پذیر بودن و دغدغه مندی مسئولان در قبال مردم نجیب ایران است.