به گزارش خبرنگار تئاتر ایرنا، در تاریخ پرشکوه تمدنساز ایران، رفتار و کنشهای آئینمند ایرانیان باورمند به آداب، رسوم و سنتی که تجمیع آنها فصل مهمی از فرهنگ و تمدن جهان را بنیان گذاشته و ارابهاش را به پیش رانده، خود میتواند مرکبی دیگر برای پیمودن مسیر روزهای آغاز قرن پانزدهم خورشیدی و نوروز ۱۴۰۱ با وجود شرایطی مشابه نوروز پیشین (کرونا) باشد.
پس اینبار به بهانه فرارسیدن نوروز ۱۴۰۱ خورشیدی، خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) در مرور آئینهای فرهنگساز و همدل با جشن نو شدن زمین، تلاش میکند به آن دسته رفتارهای آیینی و نمایشی بپردازد که اجرای آنها توسط افراد یک خانواده بتواند روزگاران را برای خانوادهها به ارمغان آورد.
«بولونی»؛ برداشتی نمایشی از نبرد خیر و شر بهار و زمستان و فال نیک و بد
بهار طبیعت که همواره نمادی از نوشدن، شکفتن و بازتاب پیروزی بر سیاهی، سرما و مرگ زمستان است؛ یکی از مهمترین جلوههای بروز و ظهور رفتارهای آیینی مردم ایران به واسطه نوروز را مهیا کرده است.
در حقیقت بهار که از آن به عنوان «روزِ نو» یا «نوروز» یاد میشود؛ بازتاب دهنده فال نیکی است که طبیعت بعد از پشت سر گذاشتن دوران سیاهی، خشکسالی و مرگ زمستان برای مردم به ارمغان می آورد. به همین سبب است که بسیاری از رفتارهای آیینی مردمان ایران زمین به گاه فرارسیدن نوروز و در ایام سال نو، به برقراری فال نیک برای زندگیشان در طول سالی میگذرد که به واسطه نوروز آنرا جشن گرفتند.
یکی از آیین هایی که به واسطه رفتارهای نمایشی مردم ایران زمین علاوه بر وجه و جنبه سرگرمی بازگوکننده نیات آنها و روزگار نیک یا بد آنها در سال جدید است به برگزاری آیین نمایشی «بولونی» بازمیگردد.
بولونی (کوزههای دهن گشاد سفالی) روزگاری نه چندان دور یکی از اجزای جدایی ناپذیر از ابزار و وسایل زیست ایرانیان بوده است، که زنان خانهدار و کدبانوی ایرانی محصولاتی مانند برنج، ترشی، رُب گوجهفرنگی و موادی از این دست را در آن نگهداری میکردند و در گوشه آشپزخانه جای خاصی برای آن اختصاص میدادند.
همین کوزه به عنوان یکی از اسباب جداناپذیر زندگی ایرانیان در رفتارهای آیینی و نمایشی آنها به گاه نوروز جایگاه خاصی پیدا کرد و در حقیقت شکلگیری آیین بولونی بدون در نظر گرفتن این کوزه غیرقابل تصور است.
زمان اجرای نمایش آیینی بولونی میان ایرانیان در دو مقطع مشخص انجام میپذیرفت. یکی در شب چهارشنبه آخر سال که از آن به عنوان آیین چهارشنبهسوری یاد می شود و دیگری در طول تعطیلات نوروزی به ویژه روز «سیزده به در» (روز طبیعت) است.
خوانشی از روزگار نیک و بد اجراگران آیینی بولونی با زینتی از شعرِ شعرای بزرگ ایرانی
ایامی که خانوادهها برای عید دیدنی و شادباش نوروز کنار یکدیگر جمع میشدند یکی از آیینهایی که توسط آنها اجرا میشد به آیین نمایشی «بولونی» اختصاص داشته است. در این آیین که اجرای آن توسط پسران و دختران نوجوان و جوان صورت می گرفت، یکی از اهالی بزرگ فامیل که از او به عنوان ریش سفید یا امین خانواده یاد میشد ناظر و مجری این آیین بود.
هر یک از افراد شرکتکننده در این آیین بخشی از وسایل شخصی زندگی خود را که نشان دهنده و یادآور خاطرات آنهاست مانند گل سر، دکمه پیراهن، بخشی از پارچه یک لباس، آیینه، سرمهدان و مواردی از این دست را درون کوزه بولونی میانداختند و بیتی از اشعار ماندگار شاعران بزرگ ایران زمین به خصوص اشعار حافظ، سعدی، مولانا و نظامی را روی کاغذ مینوشتند و درون کوزه می انداختند.
سپس یکی از فرزندان پسر یا دختر نابالغ خانواده با دست کردن در بولونی تکهای از آن کاغذها را بیرون آورده و به فرد ناظر (همان ریشسفید یا بزرگ فامیل) بر اجرای این آیین میداد و او بیت نوشته شده در آن و تعبیری که از آن متبادر میشد را برای جمع میگفت و بار دیگر همان کودک یکی از اشیا داخل بولونی را بیرون میآورد و اینگونه بود که آن شعر و تعبیر آن به شخصی که آن شی به او اختصاص داشت باز می گشت.
اگر تعبیر آن شعر خوب بود که نشان دهنده فال نیکِ روزگار در سال جدید و اگر تعبیر آن ناخوشایند بود بازتاب دهنده فال بد روزگار برای صاحب آن شیء به شمار می رفت.
تمرکز اجرای آیین بولونی در فلات مرکزی ایران
پرواضح است که سرنوشت هر فرد در طول روزهایی که آن را سپری می کند مشمول رفتار، قضا، قدر و مشیت الهی قرار دارد و برگزاری این آیین بیشتر جنبه تفریحی، سرگرمی و البته نمایشی داشته و یکی از ابزارهایی به شمار میرفت که همگام جمع شدن خانوادهها کنار یکدیگر در ایام تعطیلات نوروزی اوقاتِ خوش و فرحبخشی روزهای تعطیل نوروز را برای آنان رقم میزد.
برپایی آیین بولونی بیشتر در فلات مرکزی ایران به خصوص استانهای فارس، اصفهان، چهارمحالوبختیاری، شمال کرمان و یزد رواج داشته است؛ اما در شیوه اجرای آن تفاوتهایی نیز به چشم میخورد.
به عنوان مثال در شیراز و اصفهان اشعاری که روی کاغذ نوشته میشده تنها مختص غزلیات حافظ بوده یا در شمال کرمان یا شهر یاسوج شعری روی کاغذ نوشته نمیشد و ابتدا آن بزرگ فامیل یا مجری برگزاری این آیین، نخست تفالی به یکی از کتابهای شعر از جمله دیوان حافظ و یا کلیات سعدی میزد و غزلی را میخواند. سپس تعبیر و دریافت آن غزل را برای جمع میگفت.
سپس بر اساس شیء بیرون آورده شده از کوزه بولونی، فال گرفته شده توسط مجری آیین مربوط به فردی میشد که آن شیء متعلق به او بوده است.