در بخش نخست این گزارش، مفاهیم و کارکردهای فراجهان مورد بررسی قرار گرفت و در گزارش حاضر مهمترین چالشها و تهدیدات متاورس برای جوامع و کشورها مورد مداقه قرار میگیرد.
متاورس تحول دیگری از اینترنت
بحث و گفتوگو در محافل فناوری دیجیتال درباره مفهوم جدیدی به نام «فراجهان» (Metaverse)، افزایش یافته است. ایده فراجهان که طرفدارانش باور دارند تحول تکامل بعدی اینترنت است، در حال ورود به حیطههای اصلی اندیشهورزی در جهان است که این مساله انگیزهای برای علاقهمندی شرکتها و سرازیر شدن سرمایهگذاریها به این حوزه شده است و در پی آن به احتمال زیاد مسائل امنیتی و تنظیم مقررات این فضای جدید مطرح خواهد شد.
نهادهای قانونگذاری و تنظیم مقررات با چالشهای مهمی در زمینه کنار آمدن با نوآوریها در این فضای جدید دیجیتال رو به رو خواهند بود و در همین حال انتظار میرود که ژئوپلتیک فراجهان نیز بازتابی از رقابتهای ژئوپلتیک در دنیای واقعی باشد و در پیرامون رقابتهای فناورانه شرکتهای چینی و غربی شکل گیرد.
پلتفرم چندرسانهای آنلاین «زندگی دوم» (Second Life) که در سال ۲۰۰۳ شروع به کار کرده است یک نمونه اولیه از چنین جهانی است. کاربران این شبکه، شخصنماها یا «آواتارهایی» برای تعامل با دیگران هستند که هزینه و درآمدهای آنها توسط یک پول مجازی انجام میشود.
میتوان تصور کرد که در آیندهای نه چندان دور، مدیران تجاری شرکتها به جای تماسهای «زوم» و جلسات ویدئویی، در جلسات برگزار شده با واقعیت مجازی در فراجهان شرکت کنند. هر فرد شرکت کننده در چنین جلسهای از طریق یک آواتار که نماینده تجسمی او است شرکت خواهد کرد . اما چگونه میتوان اطمینان داشت که هر شخصی که با آواتاری در جلسه شرکت کرده است در واقع همان شخصی است که مدعی است؟ ممکن است یک فرد مهاجم با هدفی شوم خود را به جای فرد دیگری در چنین جلسهای جا بزند. تصور کنید که جاسوسی از یک شرکت رقیب بتواند به چنین جلسهای نفوذ کند یا یک فریبکار خود را به جای رئیس شرکت جا بزند!
یکی از ایدههای اصلی مورد نظر شرکتهایی مانند «اپل» که در زمینه اپلیکیشنهای واقعیت مجازی و واقعیت پُربارشده آینده کار میکنند این است که مشخصههای «بایومتریک»مانند اثر انگشت در سختافزارها استفاده نمایند اما معلوم نیست که کاربران تا چه حدی پذیرای وارد کردن چنین اطلاعاتی باشند و از سوی دیگر تبهکاران مجازی آینده نیز ممکن است راهی برای دور زدن این موانع بایومتریک پیدا کنند و این فرصتی برای سرقت هویت ، جاسوسی و مهندسی اجتماعی است.
نگرانی دیگر نیز شنود و استراق سمع آواتارهای نامرئی است. تبهکاران آینده ممکن است راهی پیدا کنند که حضور خود را در فراجهان، نامرئی نمایند و از این طریق با حضور نامحسوس در جلسات مهم، اقدام به جاسوسی کنند.
انتظار میرود که امور بانکداری و تجاری در فراجهان انجام شود و صحبت از خرید و فروش املاک و مستغلات مجازی و نسخههای مجازی لباس و پرداختهای بانکی آن از طریق رمزارزها است. اما مهاجمان میتوانند هر کدام از اینها را سرقت نمایند و مالباختگان متاورس نیز به جمع مالباختگان واقعیت اضافه شوند. امروزه رسانههای اجتماعی مملو از حسابهای کاربری جعلی (اکانتهای فیک) و «بات»های خودکار است که وانمود میکنند کاربران مشروع و واقعی هستند. هیچ علتی ندارد که وضعیت در فراجهان بهتر از پلتفرمهای رسانههای اجتماعی باشد.
تهدیدات امروز ممکن است که در عصر فراجهان هم موجود باشند، اما دنیاهای مجازی آینده بطور حتم دربردارنده تهدیدات نوینی خواهند بود که امروز وجود ندارند. به عنوان مثال ، تصور کنید که یک فرد مهاجم بتواند با دستکاری در محیط مجازی بتواند موجب لطمه فیزیکی به کاربر در دنیای واقعی مثلا از طریق انداختن او از پلهها بشود! برخی کارشناسان میگویند از آنجا که همکنشگاههای (interface) فراجهان بطور مستقیم با احساسات ما درگیر میشوند، مغز ما به بخشی از سطح حمله تبدیل خواهد شد.
چیزی که میتوانیم تصور کنیم، مقیاس تهدیدات بالقوه است. فضاهای واقعیت مجازی و واقعیت پُربار شده آینده شامل افزایش شدید دستگاههای متصل به هم بوده که شامل اپلیکیشنهای جدید و حجم بالایی از دادهها است و از سویی به سوی دیگر در حال انتقال و افزایش قابل ملاحظه سطح حملات خواهد بود.
تهدیدات فراجهان و دورنمای آینده
در ورای مشخصهها و خصوصیات قابل تصور برای فراجهان، تردیدها و ابهامات مهمی در باره این مساله وجود دارد که فراجهان (یا مجموعهای از فراجهانهای مرتبط) چگونه سازماندهی و اداره خواهد شد. در این زمینه پرسشهایی قابل طرح هستند از جمله اینکه: آیا کابران اصلی فضای مجازی جدید، یک فراجهان باز و غیرمتمرکز یا ترجیح خواهند داد یا به سمت نوعی ساختار محصور تحت اداره پلتفرمهایی مانند فیسبوک و اپل گرایش خواهند یافت؟ آیا این امکان وجود دارد که این فضا چنان باز و غیرمتمرکز باشد که توسط مجموعهای جهانی از کاربران اداره شود؟ هویتها چگونه مدیریت خواهند شد؟
در حال حاضر هیچ نهادی برای قانونگذاری و تنظیم مقررات در فراجهان وجود ندارد و دنیاهای مجازی مانند «زندگی دوم» (Second Life) هماکنون به علت تفاوت قوانین کشورهای مختلف با مشکلات و چالشهای حقوقی رو به رو شده است.
از سوی دیگر ، کشور چین در چند سال گذشته برای داشتن دست بالا در نظارت بر همه جنبههای رمزارزها و داراییهای دیجیتال، با سرعت عمل کرده است اما مقامات در سایر بازارهای مالی مهم جهان برای تعیین چهارچوب روشن تنظیم مقررات آهستهتر عمل کردهاند.
یکی از نقاط اصطکاک و اختلافبرانگیز احتمالا این خواهد بود که نهادهای تنظیم مقررات در کشورهای مختلف تلاش خواهند کرد تا سرویسهای جدید مرتبط با فراجهان را با چهارچوبهای قانونی موجود در سطح ملی کشورها سازگار سازند. اما چالشهای ناشی از مقررات متناقض کشورها احتمالا در نهایت موجب میشود که دولتها و صنایع به سمت رویکردهای چندجانبه برای تنظیم مقررات مربوط به داراییهای دیجیتال حرکت کنند.
فراجهان از هماکنون در حال قطببندی در امتداد مرزبندیهای ژئوپلتیک جهانی است و به طور مثال، اپلیکیشنهای چینی مانند«ویچت» (WeChat) احتمالا با حوزههای قانونی سایر کشورها سازگار نخواهد بود اما اپلیکیشنهای سرگرمی چینی مانند اپلیکیشن ویدئویی «تیکتاک» (TikTok) در خارج از چین نیز محبوبیت یافته است.
اما همین فراجهانهای کوچک نیز در فراسوی مرزها با نگرانیهای فرهنگی و مسائل قانونی مربوط به دسترسی به دادههای شخصی رو به رو شده اند. پکن برای نمونه با توسعه اقتصادهای نامتمرکز و خارج از کنترل مرکزی بر مبنای بلاکچِین در داخل کشور چین مخالف است و برای مقابله با آن، سیاستهایی خاصی را از جمله توسعه انتشار پول دیجیتال بانک مرکزی چین و راه اندازی «شبکه خدمات بلاکچین» (BSN) را دنبال کرده است.
در نهایت ، آیا آنگونه که برخی کارشناسان اظهار امیدواری کردهاند، فراجهان میتواند یک سامانه مالی جهانی شفافتر و عادلانهتر ایجاد کند یا برعکس به تشدید شکافهای جهانی کمک خواهد کرد؟
«پی سای فان» استاد چینی دانشگاه در سنگاپور معتقد است که ایجاد نظام مالی عادلانه و شفاف در فراجهان مستلزم یک رویکرد جهانی است و کشور چین با داشتن فناوریهای لازم در موقعیتی است که میتواند به همراه کشورهای همفکر، به طور فعال در این زمینه مشارکت کرده و هدایت تلاش جهانی برای ایجاد چنین فراجهانی را بر عهده بگیرد.
یک اندیشکده هندی نیز در گزارشی تاکید کرده در حالی که فراجهان هنوز در مرحله تکوین است و آینده نامشخصی دارد اگر دولتها این مساله را نادیده بگیرند یا فرض بگیرند که فراجهان محقق نخواهد شد، در آینده با مشکلاتی رو به رو خواهند شد. در این زمینه سرمایهگذاری دولتها و همکاری با ساختارهای خصوصی در ارتباط با زیرساختهای اینترنت و برداشتن گامهایی برای از میان بردن شکاف دیجیتالی حائز اهمیت است.
تاکید بر درک ابعاد مختلف فراجهان در ایران
در ایران نیز در سطوح سیاستگذاری کلان به فراجهان توجه شده است.
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی بتازگی با تاکید بر درک هرچه بیشتر دولت از ابعاد مختلف روند جدید فضای مجازی بر بستر متاورس گفت: پیشبینیها حکایت از این میکند که ارزش کسب و کارهای متاورس تا سال ۱۴۰۴ به هزار میلیارد دلار میرسد بنابراین باید مراقب فروش فضای دوم ایران در متاورس باشیم.
«سعیدرضا عاملی» اسفند ماه گذشته در یک همایش بینالمللی ضمن تاکید بر شناخت و درک هرچه بیشتر ابعاد مختلف روند جدید فضای مجازی بر بستر متاورس توسط جمهوری اسلامی برای ظرفیت سازی های مهم سخت افزاری و نرم افزاری تصریح کرد: ۱۹ سال پیش بحث دو فضایی شدن را مطرح کردیم که به موازات جهان اول یک جهان دوم در حال ساخت است که باید به آن توجه کرد.
وی تصریح کرد: قاعده گذاری و مقررات گذاری برای متاورس یک ضرورت جهانی است؛ تصرف کردن در داراییهای مجازی ملتها خود نوعی اعلام جنگ است بنابراین یک دارایی با منطق بلاکچین، رمزارز و الگوریتم ساخته میشود. در منطق بلاکچین جعل امکانپذیر نیست وقتی با این منطق یک دارایی را رمزگذاری میکنید، امکان مشاهده همگانی دارد و کسی نمیتواند از آن خارج شود و یک دارایی قابل اعتبار ایجاد میکند.
عاملی در خصوص تأمین و تضمین دارائیهای فردی، نهادی، ملی، منطقهای و جهانی (ایجاد نظام ارزشی جدید) در فراجهان گفت: اگر دولت و حکمرانی توجهی به داراییهای متاورسی نداشته باشد، ایران مجازی در متاورس فروخته خواهد شد. باید در متاورس، مالکیت دارائی های ایران احراز شود و این دارائی متعلق به نظام جمهوری اسلامی و مردم ایران است که تامین استقلال در این حوزه نیز بسیار مهم است. شرکتها، وزارتخانهها باید متاورس خود را تولید کنند، چراکه اگر این اتفاق رخ ندهد، شخصی پیدا خواهد شد.
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی در مورد اینکه چرا باید در مورد پدیدههای جدید مثل متاورس سخن گفت و فکر کرد و برنامهریزی نظاممند داشت، اظهار کرد: ما نمیتوانیم بدون توجه به گذشته در حال و آینده زندگی کنیم. وقتی به پدیدههای جدید توجه نمیکنیم، این پدیدهها برای ما یک نظام استبداد و جبر فناوری ایجاد میکنند. هنگامی که در جبر فناوری و زندان فناوری گیر میکنیم، نمیتوانیم برونرفتی برای خود بهعنوان فرهنگ ایرانی اسلامی تصور کنیم، لذا نزدیک دو قرن میشود که دنیا در نظام فناوری غرب زندگی میکند و ما نتوانستیم در این میدان آغازگر باشیم و معمولاً تقلید و تکرار کردیم. فقط تکرار کردیم و نتوانستیم فناوری را در نظام و زیستبوم جامعه و فرهنگ ایران بازسازی کنیم که این موضوع خطر بزرگی است، چراکه جامعه فاخری مانند ایران باسابقه هزاران ساله در تمدن باید بتواند هویت خود را در تمدن فناوریهای جدید پیدا کند.