امروز ۱۸ فروردین ۱۴۰۱، سالمرگ ابولفضل بهرام زندی معروف به بهرام زند دوبلور پرآوازه ایران است. سرپرستی گویندگان در سریال هایی چون امام علی(ع)، مردان آنجلس، پهلوانان نمی میرند، مسافر، مدارصفر درجه، جنگجویان کوهستان، شرلوک هولمز، ناوارو و ۲۴ را بر عهده داشته است. صلابت صدا و تکنیک و مهارت بالای او باعث شد بسیاری از کارشناسان که او را یکه تاز هنر دوبلاژ در دهه های ۷۰ و ۸۰ بدانند. بهرام زند پس از ۸ سال مبارزه با بیماری سرطان روز ۱۸ فروردین ۱۳۹۷ چشم از دنیای خاکی فروبست.
گفت و گوی زیر با میثم نیک نام از شاگردان نزدیک ایشان انجام شده است. نیک نام علاوه بر بیان نکاتی از زندگی زند، وضع کنونی صنعت دوبله کشور را نیز مورد نقد قرار داده است.
از نام هایی مثل بهرام زند، خسرو خسروشاهی، عزت الله مقبلی، تورج نصر، و... به عنوان نسل طلایی دوبله ایران یاد می شود. آیا اصلا با این گزاره (نسل طلایی نامیده شدن اشخاص نامبرده) موافق هستید؟
قطعا موافقم. مرحوم استاد بهرام زند، مرحوم استاد عزتالله مقبلی، مرحوم استاد ایرج ناظریان و دیگر اساتیدی که به قول ما سر در تیره تراب برده اند یا بزرگورانی مانند استاد خسروشاهی و استاد قنبری که در قید حیاتند را حتما می توان نسل طلایی دوبله ایران نامید.
علت اصلیش هم این است که آن ایام، آثار سینمایی نیز فاخر بود. یعنی فیلم هایی که از خارج خریداری می شد و این اساتید من آن ها را دوبله می کردند آثار بزرگ و ارزنده هالیوود و دیگر کشورها بود. از طرفی برای دوبله این فیلم ها هم وقت زیادی گذاشته می شد و شاید چند ماه طول می کشید تا این اساتید صداپیشه یک فیلم را دوبله کنند.
در دوره دوبلورهایی مثل شادروان زند مساله کسوت بسیار اهمیت داشت. آن گونه که به سبب همین اهمیت خود آقای زند در انجمن گویندگان پذیرفته نشد و کارش را با آقای مانی آغاز کرد. آقای زند حتی بسیار دیر به مقام مدیر دوبلاژ رسید. چرا این دید دیگر وجود ندارد؟
بچه هایی که اخیرا به جمع دوبلورها پیوسته اند احترام ما را حفظ می کنند البته نه آن احترامی که روزگاری بین ما و اساتیدمان جاری و ساری بود دیگر نیست. بارها دیده ام که دوبلورهای جوان جلوی من نوعی کرنش می کنند ولی هنوز رویمان را برنگردانده ایم شروع به گفتن حرف های لغو علیه مان می کنند
البته الان هم مساله کسوت اهمیت دارد و این طور نیست که بخواهیم بگوییم خدایی ناکرده از بین رفته است؛ اما شاید نسل بعد از ما خیلی به این مساله اعتقادی نداشته باشند. مثلا برای من که سال ۸۱،۸۲ وارد عرصه دوبله شدم هنوز هم کسوت اشخاص برایم بسیار مهم است. هر چیزی که یاد گرفتم از این اساتید بوده است به ویژه از مرحوم استاد زند که خیلی ارتباط تنگاتنگی با ایشان داشته و کار با این بزرگوار را بسیار دوست داشتم.
البته من اساتید بزرگ دیگری هم دارم. در حال حاضر استاد اصلی من آقای محمود قنبری هستند. با استاد ناصر طهماسب و استاد زهرا شکوفنده نیز خیلی تنگاتنگ کار کرده ام.
بچه هایی که اخیرا به جمع دوبلورها پیوسته اند احترام ما را حفظ می کنند البته نه آن احترامی که روزگاری بین ما و اساتیدمان جاری و ساری بود دیگر نیست. بارها دیده ام که دوبلورهای جوان جلوی من نوعی کرنش می کنند ولی هنوز رویمان را برنگردانده ایم شروع به گفتن حرف های لغو علیه مان می کنند.
ویژگی دوبلورهای نسل طلایی چه بود؟
ویژگی ای که لازم است خیلی به آن توجه شود مساله مالی است که صنف گویندگان را مانند تمامی اصناف خیلی آزار می دهد. نسل طلایی دوبله با این مشکل روبرو نبودند. برای همین سه ماه تمام برای دوبله یک فیلم سینمایی وقت می گذاشتند. اما الان حداکثر وقتی که برای به اصطلاح دوبله یک فیلم گذاشته می شود یک روز است که از ساعت ۱۰ صبح شروع می شود و تا ۴ عصر طول می کشد. در واقع الان فیلم ها دوبله نمی شود بلکه فارسی می شود. من بارها از اساتیدم شنیدهام که برای دوبله یک فیلم، سالنی را اجاره می کرده اند و ساعت ها و روزها متن فیلم را دورخوانی و تمرین می کرده اند تا کاری پخته تحویل مخاطب دهند.
اما الان وضع فرق می کند. نه به خاطر مساله مالی چنین چیزی ممکن است نه کامپیوتر اجازه چنین کاری را می دهد. ما الان رایانه کنار دستمان است. اگر کسی در حین دوبله، تپق بزند به راحتی آن تکه را کات می کنند. اما در دوره نسل طلایی دوبله، اگر جنین اتفاقی می افتاد باید دوباره ده، دوازده نفر دور هم می نشستند و از ابتدا دوبله را تکرار می کردند.
برای همین هم صداهایی را که در فیلم های دوبله قدیم می شنیدیم دیگر وجود خارجی ندارد. به نوعی رایانه باعث شده صداها دیگر زنده نباشد.
در مرور گفتگوهای آقای زند مدام به کلید واژه اهمیت سکوت در دوبله بر می خوریم. حتی آقای ناصر ممدوح او را بهترین دوبلور سکوت می نامد. سکوت در دوبله یعنی چه که آقای زند را مبدع این مساله می دانند؟
اولا مرحوم استاد زند به شدت روی کارش تمرکز داشت یعنی صبح که می آمد صبح به خیر و حالتان چطوراستی می گفت و می نشست پای کار و دیگر من چیزی از ایشان نمی شنیدم. در حالی که اساتید دیگر خیلی پر جنب و جوش بودند. شاید هم چون ما دوبلورها هرگز حق نداریم پشت میکروفن صدای اضافه ای داشته باشیم ایشان را بهتر ین دوبلور سکوت می خوانند.
مرحوم بهرام زند پیش از دوبله آثار دست به شخصیت شناسی کسی که قرار بود جای او صحبت کند می زد. این ویژگی مختص اوست یا امری متداول ؟ چون در نسل جدید دوبلورها که بیشتر فست فودی ست چنین دقت نظری در شخصیت پردازی را در بعد کلامی شاهد نیستیم.
این باز برمی گردد به همان ایامی که برای دوبله وقت می گذاشتند. من شاهد بودم که اگر مثلا استاد زند قرار است رلی را بگویند دو سه روز قبل مدیر دوبلاژ متن فیلم را در اختیار ایشان قرار می دادند تا ایشان آن را مطالعه کند. الان این طور نیست. بچه ها تامین مالی نیستند، از این رو کارها فست فودی شده است. یعنی تا روز دوبلاژ نمی دانند قرار است راجع به چه، چه هنرپیشه ای و چه شخصیتی صدا پیشگی کنند.
وقتی از سوی انجمن جهانی شرلوک هلمز برای آقای زند به سبب دقت در دوبله این کاراکتر، دو کتاب به نشانه تقدیر می فرستند چه معنایی دارد؟ چرا چنین نمونه هایی را امروز کمتر می بینیم یا می شنویم؟
من هم چنین اتفاقی را تجربه کردم. برنامه ای مذهبی را در رادیو داشتم که یک روز مطلع شدم از دانشگاه آکسفورد یک هدفون یادگاری برای من فرستاده شده است. معاونت سازمان هم طی مراسمی این هدیه را به من اهدا کرد. اما درباره استاد زند باید بگویم وقتی موسسه هولمز دو نسخه از کتاب شرلوک هولمز را به ایشان به خاطر نوع صداپیشگی شان اهدا می کند بی سبب نیست. شما بروید سریال شرلوک هولمز را ببینید اصلا انگار شرلوک هولمزی که استاد زند صدایش را دوبله می کند دارد فارسی حرف می زند نه انگلیسی. گویی حروف و کلمات فارسی است که دارد روی لب او سر می خورد.
این هم ارتباط مستقیم با مسائل مالی دارد. ما در صنعت دوبله استعدادهای درخشانی داریم که اگر می توانستند روی دوبله هر فیلم وقت لازم را بگذارند امروز شاهد دوبله های ارزنده ای بودیم. یادم است یک بار استاد والی زاده می گفت «اگر می دانستم وضع دوبله این طور می شد از همان موقع پولهایم را جمع می کردم. یادم است برای دوبله یک فیلم سینمایی هزار تومان می گرفتم. با دوستان می رفتیم نهار و شام می خوردیم. همه را هم من مهمان کرده بودم. باز آخر شب می دیدم هفتصد تومان از پولم باقی مانده است.»
اگر در هنر دوبله ایران بهرام زند نبود با چه خلایی مواجه بودیم؟
بله. همین الان هم در فقدان ایشان، یک حفره عجیب و غریبی در دوبله ایران ایجاد شده است. ایشان الماسی بودند در دوبله. نبود ایشان دوبله را دچار ضایعه ای غیرقابل ترمیم کرده است.
اکنون شاهدیم که مردم از پخش مکرر مختارنامه خسته شدهاند. به جرات می گویم اگر صدای زند بود از هر ۱۰ نفری که اکنون می گویند این سریال چرا اینقدر روی آنتن تلویزیون قرار می گیرد نه نفرشان چنین حرفی نمیزدند
در سریال مختارنامه، جناب عرب نیا به این شرط بازی کرد که صدای خودش روی نقش مختار باشد. من همیشه گفته و می گویم که اگر صدای استاد زند روی شخصیت مختار بود بازپخش این سریال سرنوشت دیگری پیدا می کرد. اکنون شاهدیم که مردم از پخش مکرر این سریال خسته شده اند. به جرات می گویم اگر صدای زند بود از هر ۱۰ نفری که اکنون می گویند این سریال چرا اینقدر روی آنتن تلویزیون قرار می گیرد نه نفرشان چنین حرفی نمی زدند.
تصور کنید مختار با صدای با اقتدار بهرام زند چه خونخواهی برای امام حسین(ع) می شد. آن وقت واقعا قاتلان امام شهید باید دنبال سوراخ موش می گشتند. اما آقای عرب نیا نه تنها چنین صدایی نداشت بلکه دهه نودی صحبت می کرد. یعنی می گفت کیان بیا اینجا! این دیالوگ مال الان است نه ۱۴۰۰ سال پیش. یا در کارتون شیرشاه، چه صدایی مثل صدای استاد زند می توانست ابهت شیر سلطان جنگل را به بیننده القا کند؟
بهترین کار دوبله آقای زند از دید شما کدام است؟
بگذارید گفت و گو را با خاطره ای از ایشان به پایان ببرم. در فیلم شجاع دل ساخته مل گیبسون، استاد زند به جای شخصیت اول فیلم صحبت می کرد. در انتهای فیلم وقتی جلاد می خواست گردن مل گیبسون را بزند، مل گیبسون داد زد: آزادی! آقای زند با چنان صدای بلندی کلمه آزادی را فریاد کشید که من هنوز از هیچ کس چنین صدایی را نشنیده ام. صدای ایشان به قدری بلند بود که ووفرهای جفت اسپیکرها ترکید
همه اش بهترین است. نمی توانم بگویم هولمز از ناوارو بهتر است یا ناوارو از ۲۴ یا ۲۴ از جنگجویان کوهستان. همه شان شاهکارند. من شاگردی ایشان را کرده ام اما افسوس می خورم چرا نتوانستم بیشتر از ایشان بیاموزم و چرا عمر ایشان طولانی نبود. هر چند سعی کرده ام هر چه از استاد زند آموخته ام را در زندگی حرفه ای خود پیاده کنم.
نکته ای هست که به شکل خاص از او در هنر دوبله آموخته باشید؟
علاوه بر مباحث تکنیکی و فنی، انسانیت. نه این که بخواهم خدایی ناکرده بین اساتیدم فرق بگذارم. ولی استاد زند یک انسان به تمام معنا بود. شاید در نگاه اول شما می گفتید این را با یک بشکه عسل هم نمی توان خورد. چون تمرکز و سکوت عجیبی در کار داشت و همیشه سگرمه هایش توی هم بود؛ البته خنده های خیلی قشنگی نیز داشت.
در چه آثاری با ایشان تجربه همکاری داشتید؟
در خیلی از کارها. مثلا سریال ۲۴ یا فیلم شجاع دل. بگذارید گفت و گو را با خاطره ای از ایشان به پایان ببرم. در فیلم شجاع دل ساخته مل گیبسون، استاد زند به جای شخصیت اول فیلم صحبت می کرد. در انتهای فیلم وقتی جلاد می خواست گردن مل گیبسون را بزند، مل گیبسون داد زد: آزادی! آقای زند با چنان صدای بلندی کلمه آزادی را فریاد کشید که من هنوز از هیچ کس چنین صدایی را نشنیده ام. صدای ایشان به قدری بلند بود که ووفرهای جفت اسپیکرها ترکید. یعنی صدا بردار این فرصت را نیافت تا صدا را کم کند.
بعد از اینکه جلاد مل گیبسون را گردن زد استاد زند آن قدر در نقش خود فرو رفته بود که بی اغراق بگویم بین ۱۰ تا ۱۲ دقیقه فقط گریست. حیف که ایشان از دست رفت. متاسفانه استاد زند در اواخر عمر طی سه ماه، ۱۲ بار جراحی های سنگینی را پشت سر گذاشت و کاملا تکیده شد. خدایش رحمت کند. اما ای کاش این اتفاق هرگز نمی افتاد و ایشان هنوز با آن صدای مقتدرش در کار دوبله بود.