مریم صیاد شیرازی در گفتوگو با خبرنگار ایثار و شهادت ایرنا افزود: در اعیاد، پدر همیشه طبق عادت زمانی که رهبر معظم انقلاب دیدارهای مردمی داشت برای ملاقات با ایشان از مشهد به تهران می آمد عید غدیر که ما به خانه پدر رفتیم، مادر گفت: پدر برای دیدار با حضرت آقا به تهران سفر کرده و قرار است ۲۹ فروردین در مراسم روز ارتش سردوشی و درجه سرلشکری را به او اهدا کنند ما از این موضوع بسیار خرسند شدیم و گفتیم بابا باید به ما شیرینی خوبی بدهد.
وی افزود: نزدیک ظهر بود که پدر با یک گلدان بزرگ با چهره خندان و شاداب به خانه آمد و آن را به مادر تقدیم کرد و گفت: این گلدان به پاس همه زحماتی است که در این سال ها کشیدید هر چند زحمات شما با چیزی جبران نمی شود.
مریم خاطرنشان کرد: ما پس از تبریک گفتن به پدر به شوخی به او گفتیم باید یک شیرینی خوب به ما بدهید یا ما را به رستوران دعوت کنید. او یک نگاه معنا داری به ما کرد و با صورت بشاش و حالت روحانی و عرفانی گفت که خوشحالی من برای درجه نیست آنچه برای من مهم است رضایت مقام معظم رهبری است چراکه رضایت ایشان خشنودی امام زمان (عج) را به دنبال دارد و با این درجه حاصل همه تلاش های خود را در دوران انقلاب و دفاع مقدس گرفته ام.
وی ادامه داد: در آن لحظه خیلی متوجه حرفای پدر نشدم بعدها که در خلوت خود در مورد این حرف ها فکر کردم متوجه شدم او از چه منظری به موضوع نگاه کرده و از پرسش خود خجل شدم.
مریم با بیان اینکه پدر یک هفته قبل از شهادت با ما طوری ارتباط داشت که انگار از ما کنده شده بود، گفت: مادر بزرگم از زیارت خانه خدا برگشته بود و پدرم اواخر هفته برای دیدن ایشان به مشهد رفت. فردای همان روز یعنی ۲۱ فروردین که بازگشت به دست شنیع ترین نوع آدم ها که منافقان هستند به درجه رفیع شهادت نائل شد.
الگو بودن سیره رفتاری و اعتقادی پدر برای ما
دختر این شهید مجاهد توضیح داد: پدرم بیشتر از آنکه در کنار خانواده باشد در جبهه و جنگ بود و همرزمانش بیشتر از او خاطره دارند اما نکاتی که در رفتار و سیره رفتاری، اعتقادی و عمل او می دیدیم به عنوان الگو برای ما ماند و هنوز با شنیدن برخی از خاطراتی که از همرزمان او در جبهه های جنگ می شنویم برخی از ابعاد وجودی پدر برای ما روشن می شود.
مریم صیاد شیرازی که دارای مدرک دکترای روانشناسی است و اکنون به عنوان عضو هیات علمی دانشگاه الزهرا مشغول تدریس است در زمانی که پدر در قید حیات بود ۲ فرزند داشت، وی در خصوص برخورد پدر با کودکان می گوید: پدر بچه ها را بسیار دوست داشت خصوصا بچه های کوچک را. یک شب که همسرم به یک ماموریت کاری رفته بود با فرزندانم به خانه پدر آمدیم پسر کوچکم بسیار بی قراری می کرد و هر کاری انجام می دادم ساکت نمی شد با اینکه پدرم بسیار خسته بود و خستگی از چشمانش هویدا بود گفت اجازه دهید من او را ساکت کنم بچه را در بغل گرفت و به حالت گهواره مانند او را تکان داد و در گوشش ذکر گفت تا آرام شد و سپس خوابید.
وی بیان کرد: اگرچه پدر به خاطر حضور در جبهه کمتر در خانه و کنار ما بود اما با اینکه ۲۳ سال از شهادت او می گذرد هنوز نبود او در زندگی برای ما خلاء بزرگی است اما مطمئن هستیم نوع حضور بابا عوض شده و روح او همیشه در کنار ما هست و ما را دعا می کند و هر کجا به مشکل بر می خوریم به او متوسل می شویم و پدر به ما کمک می کند.
پدر مرجان را که عقب مانده ذهنی است بسیار دوست داشت
دختر شهیدصیاد شیرازی اذعان داشت: مرجان خواهر دوم من عقب مانده ذهنی است پدرم بسیار او را دوست داشت و رابطه صمیمی با یکدیگر داشتند بابا بخاطر وجود خواهرم بسیار شاکر بود و می گفت من لطف خدا را در وجود مرجان می بینم و از مرجان به عنوان الطاف خطیه الهی یاد می کرد و او را برکت و لطف خدا می دانست و می گفت که دخترم ما را آن دنیا شفاعت می کند.
مریم با بیان اینکه پدرم عضو انجمن کودکان استثانی بود و هر کاری از دستش بر می آمد برای آنها انجام می داد، بیان کرد: وقتی پدر به خانه می آمد مرجان همیشه در را باز می کرد و کیف او را از دستش می گرفت وقتی بابا شهید شد مریم تا یکماه بی قراری می کرد و دوست نداشت در مراسم عزای پدر شرکت کند یا بر سر مزار وی برود اگرچه او معلول ذهنی است اما خلاء نبود بابا را حس میکرد.
شهیدصیاد شیرازی دارای چهار فرزند به نام های مریم، مرجان، مهدی و محمد است. مهدی با ۴۰ سال سن و مدرک دکترای علوم سیاسی در بنیاد شهید و امور ایثارگران مشغول به کار است و محمد با ۳۸ سال سن دارای مدرک دکترای پزشکی است و در حرفه دندانپزشکی به مردم خدمت می کند.
نحوه شهادت سپهبد صیاد شیرازی
سپهبد شهید علی صیاد شیرازی در سال ۱۳۲۳ در شهرستان درگز استان خراسان دیده به جهان گشود. شور مذهبی و انقلابی از همان دوران جوانی در وی مشهود بود و از فرماندهان مکتبی ارتش جمهوری اسلامی پس از انقلاب اسلامی بود که در هشت سال دفاع مقدس درخشید. صیاد شیرازی صبح روز شنبه ۲۱ فروردین ماه ۱۳۷۸ توسط منافقان کوردل جلوی در منزلش ترور شد و به درجه رفیع شهادت نائل آمد.